۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

پرچمداران کرامت؛ شرحی بر حیات و ایثارگری‌های شهیدان و رزمندگان حزب‌الله لبنان

پرچمداران کرامت؛ شرحی بر حیات و ایثارگری‌های شهیدان و رزمندگان حزب‌الله لبنان

پرچمداران کرامت؛ شرحی بر حیات و ایثارگری‌های شهیدان و رزمندگان حزب‌الله لبنان

جزئیات

کمین «عباس» در «انصاریه» - قسمت دوم/ به مناسبت ۱۷ شهریور سالروز عملیات غرورآفرین انصاریه در لبنان

17 شهریور 1402

اشاره: در قسمت قبل خواندید که یگان اسرائیلی مورد بحث ما داشت در مسیری قدم برمی‌داشت که رزمندگان حزب‌الله از قبل آن را زیر نظر داشتند. قرار بود واحد ویژه ارتش اسرائیل، مورد استقبال رزمندگان حزب‌الله قرار گیرد، آن هم به وسیله آتش!
در این قسمت، قصد داریم ماجرای عملیات کوبنده «فخ‌العباس» در منطقه «انصاریه» در جنوب لبنان را از زبان دو رزمنده دلیر مقاومت اسلامی لبنان که خود در صحنه این عملیات حضور داشته‌اند حکایت کنیم.
«احمد بسام» و «جمال کریم» حدود یازده، دوازه سال قبل، روبه‌روی دوربین گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند تا شرح حماسه‌ای را که سال‌ها قبل از آن آفریده بودند، برای فیلم‌برداران ایرانی بیان کنند. براساس ملاحظات شدید و صد البته درست از نظر امنیتی، نام‌های این دو رزمنده مستعار بود و چهره هیچ‌کدام، مخصوصاً احمد بسام که خود یکی از طراحان این عملیات پیچیده بود، از رو‌به‌رو نشان داده نمی‌شد مگر بسیار تار آن هم با عینک دودی.
با هم شرح عملیات انصاریه را از زبان این دو مجاهد دلاور می‌شنویم.


پیش‌درآمد پاتک بر دشمن صهیونیست
عملیات انصاریه حزب الله لبنانقبل از این برای‌تان بیان کرده‌ بودیم که طراح اصلی عملیات در مناطق آزاد، ژنرال عمیرام لوین فرمانده وقت منطقه شمالی ارتش اشغالگر قدس بود. حاج‌احمد بسام در تأیید این نظر چنین می‌گوید:
بعد از این‌ که مسئولان مقاومت [اسلامی] نقشه دشمن رو بررسی کردن و فهمیدن مجری اون عمیرام لوینه، بررسی‌های دقیقی جهت شناسایی راه‌های نفوذ دشمن به منطقه و همین‌طور اهداف مورد نظر انجام شد و مقاومت، راه‌های مقابله با همه‌شون رو تعیین کرد.
ما منطقه رو به خوبی بررسی کردیم تا بتونیم اماکن مورد نظر دشمن رو تشخیص بدیم. بالاخره پس از بررسی‌های طولانی، موفق به شناسایی محل‌هایی شدیم که احتمال زیادی داشت که دشمن از طریق اونا، بخواد ‌نقشه خودش رو پیاده کنه. ما اماکن مورد نظر رو به کمین‌های مناسبی تجهیز کردیم که تشکیل شده بودن از مین‌ و مواد منفجره مخصوص برای هلاکت نیروهای پیاده دشمن!
ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه شب بود که نیروهای اسرائیلی از سمت جاده کنار ساحل دریا به طرف باغ‌های منطقه «انصاریه» جلو اومدن. اونا از راه‌هایی که خودشون قبلاً مشخص کرده بودن، جلو می‌اومدن تا این‌ که به کمین ما رسیدن! صهیونیست‌ها از فاصله یکی، دومتریِ بچه‌های ما که اون‌ اطراف مستقر بودن، عبور کردن و رسیدن به دروازه‌ای که ناحیه اول رو از ناحیه دوم جدا می‌کرد. اون‌طور که معلوم بود، هدف اون‌ها سمت شرق بود.
جمال کریم که یکی دیگر از رزمندگان لبنانی حاضر در صحنه عملیات بوده، حرف‌های برادر همرزم خود را این‌گونه پیگیری می‌کند:
کمی بعد از اعلام وضعیت فوق‌العاده،‌ نیروهای اسرائیلی از راه دریا وارد سواحل جنوب شدن و به سمت منطقه «انصاریه» راه افتادن. به عمق منطقه که رسیدن، توی کمینی که بچه‌ها از قبل واسه‌شون آماده کرده بودن، افتادن!
از آن‌جا که نیروهای صهیونیست حتی فکرش را نمی‌کردند که رزمندگان حزب‌الله بر سر راه‌شان کمین کرده باشند، با خیال راحت و آرامش کامل به سمت نقطه هدف‌شان پیش می‌رفتند. احمد بسام ضمن اشاره به این مسئله،‌ داستان را این‌گونه ادامه می‌دهد:
وقتی افراد دشمن در حال عبور از این‌ جاده بودن، ما همون‌جا نشسته بودیم. من این‌طرف و برادر دیگرمون هم زیر درختی اون‌طرف‌تر. قبل از این ‌که از فاصله یکی، دو متری ما رد بشن، تعدادشون رو می‌دونستیم؛ ۱۶ نفر بودن که خیلی سریع و با خیال آسوده حرکت می‌کردن. ما احساس کردیم که اونا از پشت دارن به سمت‌مون میان. برای همین منتظر بودیم تا طبق نقشه، به محل مین‌هایی که سر راه‌شون، قدری جلوتر کاشته بودیم، برسند. پس به طرف‌شون شلیک نکردیم تا برسند به کمین‌گاه!
عملیات انصاریه حزب الله لبنانحرکت نیروهای اسرائیلی بسیار سریع بود. هرکدام از آن‌ها با نفر جلویی خود یک متر فاصله داشت. به همین دلیل باید شرایطی فراهم می‌شد تا همه آنان در یک نقطه خاص یک‌جا جمع شوند و در همان‌جا، رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان، کارشان را یکسره کنند.
دروازه ورودی باغ‌های منطقه انصاریه که در وسط راه نیروهای واحد ویژه «شایطت۱۳» ارتش اسرائیل به سمت هدف‌شان قرار داشت، بهترین نقطه برای اجرای کمین رزمندگان حزب‌الله به حساب می‌آمد. این دروازه، پیش از آن‌ که متجاوزان بنی‌صهیون سر برسند، قفل شده بود. به همین دلیل نیروهای صهیونیست باید ابتدا آن را باز می‌کردند و سپس از دل باغ‌‌های منطقه به سوی نقطه اجرای عملیات تروریستی‌شان (که ربودن یکی از مقامات مهم مقاومت اسلامی بود) پیش می‌رفتند. نیروهای صهیونیست کم‌کم داشتند به نقطه کمین رزمندگان حزب‌الله نزدیک می‌شدند. جمال کریم می‌گوید:
بعد از چند دقیقه که اسرائیلی‌ها به نزدیک کمین‌ ما رسیدن، صداشون رو کاملاً می‌شنیدیم. از حرکت‌شون به خوبی احساس می‌کردیم نزدیکی‌های ما هستن. با این‌ که از فاصله نزدیک بچه‌ها عبور کردن متوجه ما نشدن. بچه‌ها بیدار و مشتاقانه منتظر بودن که باهاشون درگیر بشن.
برادرهای ما منتظر بودن تا گشتی‌های اسرائیلی یه جا جمع بشن و همه‌شون به محل کمین برسن. وقتی گروه اول‌ رسید، مین‌ها رو منفجر نکردن. وقتی همه‌شون دقیقاً توی کمین جمع شدن و با برادرای ما ده، پونزده متر بیشتر فاصله نداشتن، اون وقت بود که مین‌ها رو منفجر کردن!
چنان‌چه خواندید،‌ مکان انفجار درست پشت‌ دروازه جداکننده بود. وقتی سربازان صهیونیست می‌بینند که دروازه قفل است، همه با هم پشت آن جمع می‌شوند تا به هر صورت که شده بازش کنند و این دقیقاً همان چیزی بود که رزمندگان مقاومت اسلامی می‌خواستند.

ملوانان اسرائیلی در چنگ مجاهدان لبنانی
احمد بسام در مورد لحظه وقوع انفجار، این‌گونه برای ما توضیح می‌دهد:
از این‌ نقطه که رد شدن، رسیدن به دروازه. دروازه قفل بود، به خاطر همین اونا یه‌جا جمع شدن که در رو باز کنن. جایی که وایستاده بودن ، درست روی مین‌ها بود. ما هم همون موقع مین‌ها رو منفجر کردیم!
مین‌هایی که احمد بسام از آن‌ها سخن می‌گوید، چند مین تلویزیونی بودند که به طرف محل نهایی استقرار درجه‌داران صهیونیست نشانه‌گیری شده بودند. خصوصیت مین‌ تلویزیونی این است که هنگام انفجار، ساچمه‌های ریز جاسازی شده درون خود را مانند صدها گلوله و ترکش به سمت نقطه هدف شلیک می‌کند.
عملیات انصاریه حزب الله لبنانشرح درگیری تا انتهای آن را از زبان جمال کریم می‌شنویم:
بعد از انفجار مین‌ها، درگیری شروع شد. البته شلیک از طرف بچه‌ها[ی مقاومت] بود و اون‌ها (صهیونیست‌ها) حتی یه گلوله هم شلیک نکردن! تنها کسی که از معرکه جون سالم به در برد، بی‌سیم‌چی‌شون بود۱.
اگر اون نبود، اسرائیلی‌ها نمی‌فهمیدن چه اتفاقی افتاده و واسه امداد و کمک‌رسانی نمی‌اومدن و اجسادشون روی زمین باقی می‌موند ولی شانس آوردن که بی‌سیم‌چی‌شون فوراً فهمید چه اتفاقی افتاده. تا فهمید چی شده، فرار کرد و به فرماندهان ارتش صهیونیست خبر داد. بعد هم شروع کرد تیرهوایی در کردن تا اون‌ها رو از مکان خودش مطلع کنه.
[دقایقی بعد] هلی‌کوپترهای جنگی اومدن و شروع کردن به شلیک تیربار و مسلسل به طرف کمین‌گاه. هلی‌کوپترها ثابت توی هوا وایستاده بودن و تیراندازی می‌کردن. یه نوار آتیش اطراف منطقه درست کردن تا بتونن برای عملیات امداد فرود بیان. بعد [از این ‌که فرود اومدن] تعداد زیادی نظامی از هلی‌کوپترها پیاده شدن تا کشته‌هاشون رو منتقل کنن. ما هم از دور، جاهایی که اونا پیاده می‌شدن رو با اسلحه و خمپاره می‌زدیم. این کار ما باعث شد که پزشک اونا کشته بشه و چند نفر از نیروهای پشتیبانی‌شون مجروح بشن. در طول این مدت، هلی‌کوپترها توی هوا مونده بودن و گاهی برای این‌ که بچه‌های ما به محل فرود هلی‌کوپترها نزدیک نشن،‌ با تیرباز به سمت‌شون شلیک می‌کردن. سه، چهار تا جنگنده هم برای [کمک به] حمل اونا اومدن. یه مدت این کار رو ادامه دادن و دنبال نظامی‌ای ‌گشتن که مفقود شده بود و بعداً اعلام کردن گمنامه. ظاهراً جسدش تیکه‌تیکه شده بود و از بین رفته بود. این‌طور که بعداً تحلیل کردن، گویا داشته مواد منفجره حمل می‌کرده که مین‌ها منفجر شدن و اونم کشته شده... . تقریباً تا ساعت یه ‌ربع به چهار [نصفه‌شب] دنبالش می‌گشتن! بعد از این که از یافتنش ناامید شدن، محل عملیات رو ترک کردن و رفتن! فقط هواپیماهای شناسایی و بدون سرنشین ام‌کا [توی منطقه عملیات] موندن. تقریباً تا بعد از ظهر، اطراف منطقه می‌چرخیدن.
واکنش هر دو طرف ماجرا جالب توجه بود؛ سرافکندگی ارتش اسرائیل و نخست‌وزیرش در مقابل اقتدار و سرافرازی حزب‌الله لبنان و دبیرکل‌اش.
جزئیات این واکنش‌ها چگونه بود؟ مردمان ساکن در لبنان و فلسطین اشغالی چه عکس‌العملی از خود نشان دادند؟ رسانه‌های دو طرف چه موضع‌گیری نسبت به این عملیات بی‌سابقه و کوبنده اتخاذ کردند؟ و ...
پاسخ تمام این سؤالات را ان‌شاءالله در قسمت‌های بعدی خواهید خواند۲.
ادامه دارد...
پی‌نوشت:
۱. طبق بیان مقاومت اسلامی، ۱۱ نفر کشته، یک نفر مفقود و چهار نفر دیگر زخمی شدند که بی‌سیم‌چی هم جزو آن‌ها بود. نکته مهم دیگر این‌ که تمام اعضای واحد فوق، کماندو و درجه‌دار بودند و حتی یک سرباز عادی در میان آنان نبود.
۲. عمده مطلب این شماره، براساس منبع زیر تنظیم شده است: مستند «کمین انصاریه»، مرتضی شعبانی، روایت فتح (با همکاری نیروی مقاومت بسیج و گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیما)، لبنان، ۱۳۸۲.

نویسنده: محمدجواد مهدی‌زاده

مقاله ها مرتبط