
تا سالها بدترین خبر عمرم، خبر شهادت حاج عماد مغنیه بود. هم من و هم تمام کسانی که مثل من عماد را پیش از شهادتش میشناختند، چنین حسی داشتيم. فکر میکردم جز یکی دو تا موضوع شخصی که ضربههای روحی سختی به من زد، هیچ لحظهای مانند لحظهای که خبر شهادت عماد را هنگام بازگشت از مدرسه به خانه از رادیوی تاکسی، در آن روز سرد بهمن ۱۳۸۶ شنیدم، نمیشود. اتفاقی که امروز ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ افتاد ثابت کرد که کاملا اشتباه میکردم.
«سیدمصطفی بدرالدین» برای کسانی چون من که از سالها قبل با مقاومت اسلامی لبنان و شهدا و مردانش ارتباط و انس و آشنایی دارند به هیچ وجه نام غریبهای نبود؛ دوست و برادر دیرین عماد مغنیه که خواهرش را به ازدواج عماد درآورد، خود با خواهر عماد ازدواج کرد و دایی «جهاد»۱ محسوب میشد.
سابقه دوستی سیدمصطفی که متولد سال ۱۹۶۱(۱۳۴۰) در منطقه «غُبَیری» در جنوب بیروت بود، با عماد به اواسط دهه ۵۰ میلادی(۷۰ شمسی) یعنی زمانی که هنوز این دو پسر با سن قانونی چند سال فاصله داشتند برمیگردد. عماد مغنیه، علی دیب و سیدمصطفی بدرالدین مثلثی متشکل از سه جوان شیعة غیور بودند که خواست خدا، مسیر زندگی و اراده جهادیشان را به جنبش فلسطینی «فتح» کشانده بود. مهارتهای بالای این سه تن در کارهای نظامی-امنیتی باعث شد وارد سازمان ۱۷ جنبش فتح شوند. سازمانی كه راس فعالیتهای امنیتی این حرکت فلسطینی را برعهده داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و متعاقب حمله اسرائیل در خرداد ۱۳۶۱ و وادادن فلسطینیها در برابر صهیونیستهای متجاوز، هر سة آنان خطشان را از فلسطینیها جدا کرده و کمکم مجموعههایی را علیه دشمن صهیونیست در جنوب بیروت و اطرافش بر ضد ارتش متجاوز اسرائیل و مزدوران لبنانیاش سازماندهی کردند که بعدها نام «مقاومت اسلامی لبنان» را بر خود یدک کشید.
آنچه که این سه تن میدانستند و هر رزمندهای نیز میداند، این است که هیچ کس قرار نیست برای همیشه در این جهان زندگی کند و باید هر لحظه آماده رفتن باشد. نفر اول، علی دیب بود که یک سال قبل از عقبنشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان در یک بمبگذاری جادهای در مسیر بیروت- صیدا ترور شد و به شهادت رسید. با این حال حاج عماد و حاج سیدمصطفی با همه توان به مبارزه خود ادامه دادند و توانستند با ضربات محکمی که همراه با دیگر برادران فرمانده همرزم خود به پیکره دشمن صهیونیست وارد کنند، جنوب لبنان- به استثنای برخی نواحی مرزی- را از یوغ اشغالگری صهیونیسم برهانند.
مشارکت در فرماندهی و هدایت عملیاتهای اسیرگیری و از آنها مهمتر هدایت نبردهای جنگ ۳۳ روزه از مهمترین افتخاراتی بود که عماد و مصطفی با هم رقم زدند. با وجود این، دشمن که کینه سختی از هر دو داشت، سرانجام موفق شد نقشه شوم خود را علیه یکی از آنان اجرا کند. حاج عماد در شامگاه ۱۲ فوریه ۲۰۰۸(۲۳ بهمن ۱۳۸۶) در منطقه کفرسوسه در حومه جنوب غربی شهر دمشق پایتخت سوریه ترور و شهید شد تا سیدمصطفی بهترین همرزم، برادر همسر و یار غارش را از دست بدهد. اگرچه همرزمان بسیاری از آن نسل در کنار سیدمصطفی بودند، اما عماد اولین کسی بود که این راه را با او آغاز کرد و شهادت او پس از شهادت حاج علی، ضربه روحی سختی برای او محسوب میشد. با این حال حاج سیدمصطفی کسی نبود که به خاطر شهادت یار دیرینش دست از مسیر بکشد. حوادث بعدی ثابت کرد که او هرگز دست از مبارزه برنخواهد داشت.
نبرد با تروریستهای تکفیری دستپرورده آمریکا و ناتو، رژیمهای خبیث صهیونیستی و سعودی، ارتجاع عربی و دولت خبیث ترکیه، میدانی بود که حزبالله یا باید

وارد آن میشد یا نظارهگر آن میماند تا گردنکشی خلافتهای تروریستی-تکفیری به قلب بیروت هم برسد. به خاطر همین، سرانجام حزبالله ابتدا برای دفاع از حرم مطهر زینب کبری
(س) و سپس برای جلوگیری از اقدامات تروریستی در داخل خاک لبنان، نبردی همهجانبه را تحت فرماندهی سیدحسن نصرالله و فرماندهان برگزیده و نخبه خود که در راس آنان حاج سیدمصطفی قرار داشت، آغاز کرد. شکستهای سنگین و پی در پی تروریستها در قصیر، نَبَک، یَبرود، معلولا، ارتفاعات قلمون، آزادسازی شهر استراتژیک زبدانی، پیشرویها در حومه شمالی درعا و حلب بهخصوص آزادسازی نبل و الزهرا چیزی نبود که دشمن به راحتی بتواند فراموش کند. مضاف بر این که دادگاه به اصطلاح بینالمللی بررسی ترور رفیق حریری نخستوزیر اسبق لبنان نام سیدمصطفی بدرالدین را در لیست محکومان قرار داده بود. با این حال حاج سیدمصطفی که دیگر نقشی مانند نقش حاج عماد مغنیه برای حزبالله بازی میکرد، غمی به خود راه نداد و با تمام قدرت، میدان نبرد را در دست گرفت. اگرچه طی نبردهای سوریه، تعدادی از بهترین دوستانش مانند حاج علی فیاض(علای بوسنی)، ابراهیم الحاج، حسن الحاج(حاج ماهر، ابومحمد الاقلیم)، فوزی ایوب، محمد عیسی، خطار عبدالله(ولاء) و عده دیگری را فدای امام حسین
(ع) کرد تا این که نیمه شب جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ مصادف با ۱۳ می ۲۰۱۶ در طی حمله تروریستی نیروی هوایی ارتش جعلی صهیونیست در حومه دمشق به فیض عظمای شهادت نايل شد.
شاید هیچوقت در تمام شش هفت سالی که حاج سیدمصطفی را میشناختم فکر نمیکردم مردی که آرزوی دیدارش را در سر میپروراندم اینقدر غافلگیرانه از دستم برود و رویای زیارتش در این دنیا را- اگر ظهور امام زمان
(عج) را نبینم و او همراه حضرت
(عج) رجعت نکند- با خودم به گور ببرم، اما فکرم آسوده و دلم قرص است. قرص به این که چندین نفر از یاران قدیمی سیدمصطفی هنوز هستند كه هر قدمشان رعشهای بر اعصاب آمریکا و صهیونیسم و ارتجاع تکفیری است. مردانی که نه باید نامی از آنان آورد و نه طوری رفتار کرد که دیگران از هویت حقیقی آنان مطلع شوند.
حاج سیدمصطفی گفته بود: «هرگز از سوریه برنمیگردم مگر همچون شهیدی در تابوت یا با پرچم پیروزی.»
حالا آرزویش برآورده شده است: شهیدی که با پرچم پیروزی به میهنش بازگشت.
۱. «جهاد عماد مغنيه» در سال ۱۳۹۴ در حمله بالگردهای رژیم صهیونیستی به شهرک «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره سوریه به همراه چند تن از فرماندهات حزبالله لبنان به شهادت رسید.
نویسنده: محمدجواد مهدیزاده