۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

امام امید امام

امام امید امام

امام امید امام

جزئیات

بررسی مختصری درباره زندگی امام موسی صدر و قصه ربوده شدنش/ به مناسبت ۹ شهریور، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان توسط رژیم قذافی در سال ۱۳۵۷

9 شهریور 1402
اشاره: نام امام موسی صدر امروز توأم با یک افسوس بزرگ است؛ افسوس از دست دادن یک رهبر عالم و انقلابی. کسی که هم مثل مطهری بود، هم مثل بهشتی و هم مثل چمران؛ کسی که برای برخی از علمای نجف که در ابتدای نهضت، به امام(ره) درباره اداره امور مملکت پس از پیروزی انقلاب هشدار می‌دادند، حجتی موجه بود. سی و سه سال است که او را در میان خود نمی‌بینیم و نمی‌دانیم که زنده است یا شهید شده. یاد امام موسی صدر، نمک بر زخم می‌ریزد و داغ دل را تازه می‌کند.
اما این، ظاهر امر است. هر چه باشد امام موسی صدر برای ما زنده است؛ همچنان که امام خمینی زنده است، همچنان که مطهری، بهشتی و چمران و... زنده‌اند. او کار خودش را کرده است و اهدافش محقق گشته‌اند. جای حسرت نمی‌ماند وقتی پویایی حوزه‌های علمیه را می‌بینیم، وقتی ایستادگی فلسطینی‌ها را می‌بینیم، وقتی انقلاب‌های عربی و الله‌ اکبر‌هایشان را می‌بینیم و وقتی سید‌حسن نصرالله را می‌بینیم. مگر زنده بودن و حضور داشتن چیزی غیر از اثرگذاری است؟!

سید موسی الصدر، در ۱۳۰۷ شمسی در قم به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت‌الله سید‌صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جدّ پدری ایشان مرحوم آیت‌الله سیداسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت‌الله میرزا‌حسن ‌شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جدّ مادری ایشان مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی، رهبر قیام مردم مشهد علیه رضاخان بود. خانواده او از خاندان‌های مهم جهان تشیع هستند و اصالت و ریشه آنان به سیدصالح شرف‌الدین واقع در قریه شحور درجنوب لبنان باز می‌گردد. تبار آنان بر اساس شجره‌نامه به امام موسی کاظم(ع) می‌رسد و افراد این خاندان به‌طور گسترده در لبنان، عراق و ایران پراکنده شده‌اند. سید محمدباقر صدر رهبر «حزب الدعوه اسلامی» شیعیان عراق، نیز پسر عمو و شوهر خواهرش است که در سال ۱۹۸۰ توسط صدام رئیس‌جمهور سابق عراق به شهادت رسید.

تحصیلات حوزوی
امام صدر تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و از محضر علمای متعددی از جمله آیت‌الله بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی‌، آیات عظام: محقق داماد و حجت کوه‌کمره‌ای بهره برد. در همین‌ دوران‌ به‌ تدریس‌ کتب‌ مطول، قوانین، رسائل‌ و مکاسب‌ می‌پردازد و از سرآمدان‌ و اساتید برجسته‌ دروس‌ سطح‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ می‌شود و درس‌ او به‌ یکی‌ از شلوغ‌ترین‌ دروس‌ سطح‌ در حوزه‌ علمیه‌ تبدیل‌ می‌شود. از شاگردان‌ ایشان‌ در قم‌ می‌توان‌ به‌ آیت‌الله شیخ‌ یوسف‌ صانعی‌ و حجت‌الاسلام‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ و آیت‌الله بهجت، امام‌ جمعه‌ اردکان، اشاره‌ کرد. دوستان‌ نزدیک‌ و هم‌بحث‌های‌ اصلی‌ ایشان‌ در قم‌ آیات‌ عظام‌ سیدموسی‌ شبیری‌ زنجانی، عبدالکریم‌ موسوی‌ اردبیلی، شهید بهشتی، سیدمهدی‌ روحانی، شیخ‌ مجدالدین‌ محلاتی‌ و ناصر مکارم‌ شیرازی‌ بودند.
‌سیدموسی‌ صدر در سال‌ ۱۳۲۹ وارد دانشکده‌ حقوق، و در رشته‌ اقتصاد از دانشگاه‌ تهران‌ در سال‌ ۱۳۳۲ فارغ‌التحصیل‌ می‌شود. او اولین‌ روحانی‌‌ای است‌ که‌ به‌ دانشگاه‌ وارد شده‌. وی‌ به‌ زبان‌های‌ عربی، انگلیسی‌ و فرانسه‌ آشنایی‌ کامل‌ داشت.
‌سیدموسی‌ صدر پس‌ از آن‌ به‌ نجف‌ می‌رود و تا سال‌ ۱۳۳۷ به‌ تکمیل‌ این‌ تحصیلات‌ می‌پردازد. در این‌ سال‌ها نزد اساتیدی چون آیات‌ عظام‌ سیدابوالقاسم‌ خویی‌، سیدمحسن‌ حکیم، ‌شیخ‌ مرتضی‌ آل‌یاسین، سیدعبدالهادی‌ شیرازی‌ و شیخ‌ صدرا بادکوبه‌ای‌ به تحصیل معارف دینی می‌پردازد. در نجف‌ به‌ عضویت‌ هیئت‌ امنای‌ جمعیت‌ «منتدی‌ النشر» در آمد و در حوزه‌ نجف‌ نیز، فقه‌، اصول‌ فقه و فلسفه‌ را تدریس‌ می‌کرد. هم‌بحث‌های‌ ایشان‌ در نجف، آیت‌الله شهید سید محمد باقر صدر و مرحوم‌ سید محمدعلی‌ موحد ابطحی‌ بودند.
وی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، به درخواست پدرش به قم مراجعت کرد و پیشه سنتی خود را به عنوان یک روحانی و عالم دینی آغاز و به همراه چند تن دیگر، مجله‌ای به نام «مکتب اسلام» راه‌اندازی کرد. او در همان ایام از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را به عهده گرفت. از مهم‌ترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه‌های علمیه بود، که با هم‌فکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.

‌هجرت‌ به‌ لبنان
پس از درگذشت مرحوم شرف‌الدین (زعیم شیعیان لبنان) در آن سال‌ها، امام‌صدر دعوت مسئولان شهر صور برای عزیمت به آن شهر و به دست گرفتن زعامت دینی مسلمانان شیعه را دریافت کرد. او ابتدا در پذیرش این دعوت برای سفر به لبنان تردیدهایی داشت، اما به توصیه آیت‌الله محسن حکیم و آیت‌الله بروجردی دعوت را قبول کرد.
اگر به‌ تاریخ‌ لبنان‌ نگاهی‌ بیاندازیم، می‌بینیم‌ که‌ شیعیان‌ آن‌ کشور همواره‌ از جانب‌ حکام‌ مورد ظلم‌ و ستم‌ واقع‌ می‌شدند. در ابتدا به‌ دست‌ بنی‌امیه‌ و بنی‌عباس‌ و سپس‌ سلسله‌ ایوبیان‌ و بعد نوبت‌ به‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ می‌رسد. در زمان‌ احمد پاشا جزار، حاکم‌ لبنان، بود که‌ از جانب‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ فرمان‌ قتل‌ عام‌ شیعیان‌ صادر می‌شود. پس‌ از عثمانی‌ نیز، لبنان‌ مستعمره‌ فرانسه‌ می‌شود و در تمام‌ این‌ سال‌ها شیعیان‌ مظلوم‌ترین‌ قشر جامعه‌ لبنانی‌ بودند. لبنان پس از خروج از زیر سیطره استعماری فرانسه در سال ۱۹۴۳ میلادی و کسب استقلال، کشوری متشکل از یک قومیت واحد اما، دارای پیچیدگی ساختار دینی و مذهبی بوده است، که در آن پیروان چند دین و مذهب بزرگ شامل مسیحیانِ مارونی و ارتدوکس، مسلمانانِ سنی و شیعه در کنار هم زندگی می‌کنند.
بیروت پایتخت لبنان پیش از استقلال و در دوران حاکمیت استعمار فرانسه مبتذل‌ترین، غربی‌ترین، و دارای منحط‌ترین شیوه زندگی در منطقه خاورمیانه و معروف به بهشت خاورمیانه بود؛ کاباره‌ها و فاحشه‌خانه‌ها، بیکاری، فقر، عقب‌ماندگی، جهل و نادانی از مشکلات و عوارض اجتماعی متعدد ناشی از دوران استعمار بودند که به عنوان «میراث» ویژه استعمارگران غربی برای دولت و ملت لبنان پس از کسب استقلال بر جای ماندند. علاوه بر این، لبنان به خاطر هم‌مرزی با فلسطین و اسرائیل، پس از استقلال همواره در اوج زد و خوردها و نزاع اعراب و اسرائیل قرار داشته و خط مقدم کشمکش قومی و دینی خاورمیانه به شمار می‌رود.
امام‌صدر با قبول خطرات و مشکلات گوناگون پس از قبول مسئولیت زعامت و هدایت شیعیان لبنان با وضعیت دشوار و بغرنج ناشی از نرخ بالای بیکاری، فقر و تنگدستی شیعیان لبنان و نیز سطح بسیار پایین آموزش و تحصیلات، موقعیت پایین سیاسی و اجتماعی آنان روبه‌رو شد. وی در ابتدا تصمیم گرفت یک سری اقدامات مهم را پیگیری و اجرا کند که از جمله آنها عبارت‌ بودند از: ایجاد مؤسسه خیریه و سرپرستی ایتام، پناه دادن به کودکان بی‌سرپرست، تأسیس بیمارستان و درمانگاه در مناطق محروم، بهبود وضع پزشکی و بهداشتی اقشار فقیر و محروم، ایجاد جمعیت احسان و خیریه با مشارکت همه طوایف و مذاهب، تشویق و ترغیب ثروتمندان برای کمک به مؤسسات و صندوق‌های خیریه، کمک به بیوه زنان برای رفع مشکلات معیشت و زندگی، تأسیس مراکز آموزش پرستاری، قالی‌بافی، خیاطی و گلدوزی برای زنان و دختران، تشویق زنان به قبول مسئولیت‌های اجتماعی، ایجاد کارگاه هنرهای دستی سنتی، ایجاد فرصت‌های شغلی برای زنان و بیکاران، راه‌اندازی مرکز علمی و فرهنگی، راه‌اندازی مدرسه صنعتی مجانی، راه‌اندازی مرکز سوادآموزی برای دختران، تبلیغ و ترویج دستیابی به علوم و فنون جدید و تغییر افکار و اندیشه‌های خرافه و جاهلانه در میان‌ توده مردم. امام‌صدر با تأسیس و راه‌اندازی این مراکز و مؤسسات و مدارس در سراسر لبنان، علاوه بر پذیرش محرومان مسلمان شیعه، همزمان از اقشار محروم سایر طوایف و مذاهب مثل سنی‌ها و مسیحی‌ها نیز برای تعلیم و آموزش در این مراکز و مدارس ثبت نام‌ می‌کرد، و این فعالیت‌ها در جهت بهبود وضعیت فرهنگی و اشتغال شیعیان لبنان و سایر اقشار محروم و تنگدست طوایف دیگر مؤثر بود و نقش ارزنده‌ای در کاهش منازعات دینی حاد در جامعه لبنان داشت.
امام صدر پس از ورود به لبنان عمیقاً به اهمیتِ کاستن اختلافات فرقه‌ای و دینی و پایان‌دادن به درگیری‌های سیاسی داخلی پی‌برد، از این گذشته فوریت و ضرورت راه‌اندازی تشکیلات‌ سیاسی ویژه شیعیان و تلاش در راه کسب جایگاه مناسب برای شیعیان در حیات سیاسی کشور را احساس کرد؛ از این رو شیوه سنتی عدم مداخله و ورود رهبران شیعه در سیاست را تغییر داد. او در مناطق شیعه‌نشین اقدام به سخنرانی‌های سیاسی و بسیج مردم و بررسی وضع اجتماعی آنان کرد و گام‌های استوارش سراسر خاک لبنان را درنوردید.
امام‌موسی صدر در تابستان سال ۱۳۴۵ و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسما‌ً از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوایف آن کشور، مجلسی برای‌ سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تأسیس شود. مجلس اعلای اسلامی شیعیان‌ که اولین بخش از برنامه درازمدت امام‌صدر به شمار می‌رفت، در اول خرداد سال ۱۳۴۸ تأسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آرا به ریاست آن انتخاب گردید.
اقدامات ثمربخش، قاطع و برنده او برای بهبود وضعیت فرهنگی،اقتصادی، آموزشی و بهداشتی شیعیان، توجه و عنایت اقشار محروم شیعیان لبنان را سریعاً به سوی خود جلب کرد، و تعداد زیادی از شیعیان خارج از کشور نیز پس از خبردار شدن از اوضاع دسته‌دسته به خانه و کاشانه خویش مراجعت کردند و بدین‌گونه جمعیت شیعیان لبنان به سرعت رو به افزایش نهاد و سریعاً به نیرویی عمده در حیات سیاسی و اجتماعی لبنان مبدل شدند.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی، زمانی که اسرائیل حملات پردامنه‌ای را به مناطق جنوب لبنان آغاز کرد، و در پی تقاضای اقشار مختلف شیعیان لبنان، امام‌صدر یک سازمان مردمی و سرّی شیعی به نام «حرکه المحرومین» را تشکیل داد. حرکه المحرومین در آغاز یک سازمان سیاسی غیر نظامی با گرایش ناسیونالیستی، و ابزار مبارزه اقشار شیعه برای کسب و اعاده جایگاه قانونی مناسب شیعیان در ترکیب سیاسی لبنان بود.
در ۱۹۷۴ میلادی، «افواج المقاومه اللبنانیه» (گردان‌های مقاومت لبنان) وابسته‌ به حرکه المحرومین با نام «امل» شروع به فعالیت علنی کرد. جنبش امل خواست شیعیان برای برخورداری از یک نیروی مسلح را برآورده کرد و شیعیان لبنان آن را نماینده سیاسی و نیروی نظامی خود می‌دانستند.
با شعله‌ور شدن مجدد آتش جنگ و پدیدار شدن ابرهای شکست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام‌صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ‌اسد را قانع کرد تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا وآرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این آرامش تا زمانی که امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.

صلح و وحدت در لبنان
امام‌موسی صدر از نخستین پیشگامان جنبش صلح‌آمیز خاورمیانه به شمار می‌رود. بینش و بصیرت سیاسی امام‌صدر به عنوان یک سیاست‌مدار و عالم اندیشمند، آزاداندیش و تیزبین، تنها به جامعه مسلمانان شیعه محدود نمی‌شد، بلکه به دنبال پیش بردن و حفاظت از همکاری، همبستگی و همزیستی میان همه طوایف و گروه‌های دینی و مذهبی داخل لبنان بود.
حمایت‌ امام‌‌صدر از یک بستنی‌فروش‌ مسیحی‌ باعث‌ شد که‌ مسیحیان‌ لبنان‌ وی‌ را مسیح‌ لبنان‌ بخوانند. مسئله‌ از این‌ قرار بود که‌ بستنی‌فروشی مسیحی‌ به‌ نام‌ آنتیبا در شهر صور بود که‌ در کنار بستنی‌فروش‌ مسلمانی‌ دکان‌ داشت. بستنی‌فروش‌ مسلمان‌ به‌ مردم‌ می‌گفت‌ این‌ شخص‌ مسیحی‌ و نجس‌ است، از او بستنی‌ نخرید. آنتیبا نزد امام‌موسی‌ صدر رفت‌ و آنچه‌ را اتفاق‌ افتاده‌ بود، بیان‌ کرد. پس‌ از آن‌ بود که‌ امام‌ صدر به‌ همراه‌ چند تن‌ دیگر به‌ مغازه‌ آنتیبا رفت، نشست‌ و کمی‌ بستنی‌ خورد. این‌ کار امام‌ چون‌ بمب‌ لبنان را تکان‌ داد.
پاک‌ دانستن‌ اهل‌ کتاب‌ که‌ تا آن‌ زمان‌ بی‌سابقه‌ بود، سبب‌ شد توجه‌ همه‌ رهبران‌ مسیحی‌ به‌ سوی‌ ایشان‌ جلب‌ شود. پس‌ از آن‌ بود که‌ در اواخر تابستان‌ ۱۳۴۱ «مطران‌ گریگوار حداد» به‌ شهر صور آمد، و از امام‌صدر برای‌ عضویت‌ در هیئت‌ امنای «جنبش‌ حرکت‌ اجتماعی‌« دعوت‌ کرد و از اواخر سال‌ ۱۳۴۱ حضور گسترده‌ امام‌موسی‌ صدر در کلیساها، دیرها و مجامع‌ دینی‌ و فرهنگی‌ مسیحیان‌ آغاز می‌شود. امام‌موسی صدر برای این منظور با رهبران مسیحیت لبنان اعم از کاتولیک، ارتدوکس، پروتستان و ارامنه دیدار و گفتگو می‌کرد و اعتماد آنان به ایشان به حدی رسید که خطبه عید روزه آنان را در کلیسای کبوشیین بیروت، امام‌موسی صدر خواند.
نقش‌ امام‌‌موسی‌ در حل‌ اختلافات‌ قومی‌ و قبیله‌ای‌ میان‌ مسیحیان‌ با یکدیگر و ایجاد صلح‌ و آشتی‌ نیز بسیار حائز اهمیت‌ است. ایشان‌ روابط‌ دوستانه‌ و همکاری‌ صمیمانه‌ای‌ با مطران‌ یوسف‌ الخوری، مطران‌ جورج‌ حداد، کاردینال‌ خریش‌ واداشتند. سخنرانی‌های‌ تاریخی‌ امام‌‌صدر در دیرالمخلص‌ واقع‌ در جنوب و کلیسای‌ مارمارون‌ در شمال‌ لبنان‌ طی‌ سال‌های‌ ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، تاثیرات‌ معنوی‌ عمیقی‌ بر مسیحیان‌ آن‌ کشور بر جای‌ گذاشت. امام‌ صدر در تابستان‌ سال‌ ۱۳۴۲ طی‌ سفری‌ دو ماهه‌ به‌ کشورهای‌ شمال‌ آفریقا، طرحی‌ نو برای‌ همفکری‌ مراکز اسلامی‌ مصر، الجزایر و مغرب‌ با حوزه‌های‌ علمیه‌ شیعه‌ لبنان‌ در انداخت. وی‌ در بهار سال‌ ۱۳۴۴، اولین‌ دوره‌ سلسله‌ گفتگوهای‌ اسلام‌ و مسیحیت‌ را با حضور بزرگان‌ این‌ دو دین‌ الهی، در مؤ‌سسه‌ فرهنگی‌ الندوه‌ اللبنانیه به‌ راه‌ می‌اندازد. وی‌ پس‌ از جنگ‌ شش‌ روزه‌ اعراب‌ و اسرائیل‌ در سال‌ ۱۳۴۶ به‌ دیدار پاپ‌ رفت و نشستی‌ که‌ در ابتدا نیم‌‌ساعت‌ پیش‌بینی‌ شده‌ بود، به‌ تقاضای‌ پاپ‌ بیش‌ از دو ساعت‌ به‌ درازا کشید.
امام‌ موسی‌ صدر از سال‌ ۱۳۴۷ به‌ عضویت‌ مرکز اسلام‌شناسی‌ استراسبورگ‌ در آمد، و از رهگذر همفکری‌ و ارائه‌ سمینارهای‌ متعددی‌ در آن، انتشار آثار ذی‌ قیمت‌ چون‌ «مغز متفکر جهان‌ شیعه» را زمینه‌ سازی‌ کرد. ایشان در بهار سال‌ ۱۳۴۸ و بلافاصله‌ پس‌ از افتتاح‌ مجلس‌ اعلای‌ اسلامی‌ شیعیان، از شیخ‌ حسن‌ خالد مفتی‌ اهل‌ سنت‌ لبنان‌ دعوت‌ کرد، تا با همفکری‌ یکدیگر برای‌ توحید شعائر، اعیاد و فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ طوایف‌ اسلامی، تدبیری‌ بیندیشند. وی‌ در همین‌ خصوص‌ طرح‌ مدونی‌ را به‌ اجلاس‌ سال‌ ۱۳۴۹ «مجمع‌ بحوث‌ اسلامی‌« در قاهره‌ ارائه‌ نمود، و متعاقب‌ آن‌ به‌ عضویت‌ دایم‌ این‌ مجمع‌ در آمد. امام‌ موسی‌ صدر در زمستان‌ سال‌ ۱۳۵۵ و در جمع‌ سردبیران‌ جراید بیروت، با پیش‌بینی‌ صریح‌ حذف‌ فاصله‌ها و روند جهانی‌ شدن‌ در اواخر قرن‌ بیستم، قرن‌ بیستم‌ و یکم‌ را قرن‌ همزیستی‌ پیروان‌ ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و تمدن‌های‌ گوناگون‌ ‌نامید، و بر رسالت‌ تاریخی‌ لبنان‌ برای‌ ارائه‌ الگویی‌ موفق‌ در این‌ زمینه‌ تاکید کرد.
امام‌موسی‌ صدر در اواسط‌ سال‌ ۱۳۵۷ موفق‌ گردید رهبران‌ مسلمان‌ و مسیحی‌ لبنان‌ را برای‌ برپایی‌ یک‌ جبهه‌ فراگیر ملی‌ متقاعد کند و در این‌ مسیر تا آنجا پیش‌ رفت‌ که‌ حتی‌ موعد تأسیس‌ و اولین‌ گردهمایی‌ آنان‌ را برای‌ پس‌ از بازگشت‌ خود از سفر لیبی‌ مشخص‌ کرد.

ایستادگی در برابر اسرائیل
وی‌ در بهار سال‌ ۱۳۴۴ گروهی‌ از جوانان‌ مؤ‌من‌ شیعه‌ را به‌ مصر اعزام‌ کرد تا در دوره‌ای‌ شش‌ ماهه‌ فنون‌ نظامی‌ را فراگیرند. با بازگشت‌ این‌ جوانان‌ که‌ اولین‌ کادرهای‌ مقاومت‌ لبنان‌ بودند، عملیات‌ ایذایی‌ مشترک‌ رزمندگان‌ فلسطینی‌ لبنانی‌ در شمال‌ فلسطین‌ اشغالی‌ آغاز شد. بخش‌ اعظم‌ نیروهای‌ رزمنده‌ از جوانان‌ شیعه‌ لبنان، و فرماندهی‌ عملیات‌ بر عهده‌ رزمندگان‌ فلسطینی‌ بود.
در پی‌ بمباران‌ شدید جنوب‌ لبنان‌ توسط‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ در سال‌ ۱۳۴۹ و عدم‌ واکنش‌ مناسب‌ دولت‌ وقت، اعتصابی‌ بی‌سابقه‌ به‌ دعوت‌ امام‌ موسی‌ صدر لبنان‌ را فرا گرفت، به‌ گونه‌ای‌ که‌ دولت‌ وقت‌ را برآن‌ داشت‌ برای‌ بازسازی‌ مناطق‌ جنگی‌ و برپایی‌ پناهگاه‌های‌ مناسب‌ در آن، مجالس‌ جنوب‌ را تأسیس‌ کند.
از اوایل‌ سال‌ ۱۳۴۱ عملیات‌ ایذایی‌ جوانان‌ شیعه‌ در داخل‌ فلسطین‌ اشغالی‌ شکلی‌ مستقل‌ به‌ خود گرفت، هر چند تا سال‌ها پس‌ از آن‌ نیز به‌ صلاح‌دید امام‌صدر، افتخار آن‌ به‌ نام‌ «نیروهای‌ مخصوص‌ جنبش‌ فلسطینی‌ فتح‌« ثبت‌ می‌گشت.
در شهریور سال۱۳۵۱ نشست فوق‌العاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان‌ با حضور تمامی اعضا در روستای «جویا» برگزار شد، و از همان روز اولین بذرهای «مقاومت لبنانی» توسط امام‌موسی صدر پاشیده شد. یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیروهای صهیونیستی به روستای «فاووق» در جنوب لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا در آمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود. در خرداد سال۱۳۵۴ و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی «عین البنیه» در کوه‌های بقاع، که به شهادت ۲۷ تن از جوانان شیعه انجامید، امام‌موسی صدر رسما ولادت «گروه‌های مقاومت لبنان» را اعلان کرد. این گروه با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامی‌ها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان‌ رسماً در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند. اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال ۱۳۵۵ صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرک‌های «طیبه» و «بنت جبیل» منجر شد. امام‌موسی صدر اولین شخصیتی بودکه در زمستان سال ۱۳۵۶، طرح سازشکارانه اسکان پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری کرد. در حمله گسترده سال۱۳۵۷ اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقب‌نشینی احزاب چپ و گروه‌های فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانش‌آموزان مؤسسه صنعتی جبل‌عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند.

پایان جنگ‌های داخلی
‌تابستان‌ سال‌ ۱۹۷۵ میلادی، لبنان‌ صحنه‌ جنگ‌های‌ داخلی‌ شده‌ بود. همه‌ گروه‌ها و احزاب‌ درگیر بودند. آنان‌ به‌ جای‌ تلاش‌ برای‌ پایان‌ دادن‌ به‌ این‌ جنگ‌ها، به‌ دنبال‌ منافع‌ حزبی، طایفه‌ای‌ و گروهی‌ خود بودند و برای‌ این‌ آتش،‌ هیزم‌ بیشتری‌ فراهم‌ می‌کردند. تعداد زیادی‌ کشته‌ و زخمی‌ شده‌ بودند. با تلاش‌های‌ امام‌‌صدر و برخی‌ دیگر چند بار آتش‌بس‌ برقرار شد؛ اما بلافاصله‌ با کوچک‌ترین‌ بهانه‌ای‌ جنگ‌ را از نو آغاز می‌کردند. امام‌ موسی‌ صدر برای‌ اینکه‌ جنگ‌ را متوقف‌ کند دست‌ به‌ ابتکار و تاکتیک‌ جالبی‌ می‌زند. به‌ «مسجد الصفا» در بیروت‌ می‌رود و اعتصاب‌ غذا یا به‌ قول‌ لبنانی‌ها «اعتصام» می‌کند. اعلام‌ اعتصاب‌ غذای‌ امام‌‌موسی‌ در بحبوبه کشت‌ و کشتار، برای‌ ختم‌ خونریزی‌ لبنان‌ را به‌ لرزه‌ درآورد.
استقبال‌ از اقدام‌ امام‌‌موسی‌ کم‌نظیر بود. گروه‌های‌ کثیری‌ از مردم‌ به‌ مسجد آمدند و در اعتصاب‌ غذا شرکت‌ کردند. در ادامه مسیحیت‌ نیز به‌ حرکت‌ درآمد، روز بعد از اعتصاب‌ غذا، برخی‌ از گروه‌های‌ ارمنی‌ از پیشنهادات‌ امام‌موسی‌ صدر حمایت‌ کردند. روز دوم‌ تعدادی‌ از کشیش‌ها و پاتریارک‌ها در کلیساهای‌ خود اعتصاب‌ غذا کردند و تعدادی‌ از مسلمان‌ها نیز به‌ آنها ملحق‌ شدند. امام‌ از نظر بدنی‌ در اثر اعتصاب‌ ضعیف‌ شده‌ بود و به‌ سختی‌ حرکت‌ می‌کرد. تعدادی‌ از خانم‌های‌ لبنانی‌ با پای‌ پیاده‌ و در آن‌ شرایط‌ نا امن‌ به‌ مسجد آمدند و به‌ اعتصاب‌ غذا پیوستند.
بزرگان‌ لبنان‌ و سیاستمداران‌ و روحانیون‌ از همه‌ گروه‌ها به‌ مسجد آمدند و اعلام‌ پشتیبانی‌ کردند. «مفتی‌ حسن‌ خالد» رهبر اهل‌ سنت‌ و عده‌ زیادی‌ از رهبران‌ مسیحی‌ و همچنین‌ «یاسر عرفات‌« و عده‌ای‌ از مسئولان‌ مقاومت‌ و حتی‌ وزیر امور خارجه‌ سوریه‌ و رئیس‌‌جمهور و نخست‌وزیر سابق‌ لبنان‌ همه‌ برای‌ اعلام‌ طرفداری، به‌ دیدار امام‌‌موسی‌ صدر آمدند. دامنه‌ اعتراض‌ به‌ خون‌ریزی‌ بالا گرفت‌ و بالاخره‌ آتش‌بس‌ پذیرفته‌ شد و سرانجام‌ با انتخاب‌ رشید کرامی‌ به‌ نخست‌‌وزیری، بیروت‌ روی‌ آرامش‌ را به‌ خود دید.
رشید کرامی، یاسر عرفات‌ و خدام، وزیر‌خارجه‌ وقت‌ سوریه‌ که‌ از طرف‌ حافظ‌‌اسد برای‌ کمک‌ به‌ پایان‌ جنگ‌ به‌ لبنان‌ آمده‌ بود همگی‌ از امام‌ صدر خواستند به‌ اعتصاب‌ غذای‌ خود پایان‌ دهد؛ اما حادثه‌ای‌ دیگر در شهر بعلبک‌ در حال‌ رخ‌‌دادن‌ بود که‌ سبب‌ شد امام‌ به‌ اعتصاب‌ پایان‌ دهد. عده‌ای‌ به‌ چند روستای‌ مسیحی‌‌نشین‌ در آن‌ منطقه‌ حمله‌ کرده‌ بودند و برای‌ اینکه‌ جنگ‌های‌ فرقه‌ای‌ را توسعه‌ دهند و مانع‌ آتش‌بس‌ شوند تعدادی‌ از مسیحیان‌ را کشته‌ بودند. آنان‌ قصد داشتند این‌ مسئله‌ را بهانه‌ای‌ برای‌ قتل‌ عام‌ مسلمانان‌ کنند. امام‌موسی‌ صدر پس‌ از آتش‌بس‌ بلافاصله‌ اعتصاب‌ غذا را پایان‌ داد و سریعاً‌ به‌ بعلبک‌ رفت‌ و پس‌ از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک‌ را آرام‌ کرد. امام‌صدر در آنجا جمله‌ معروفی‌ را بیان‌ کرد و گفت: «‌اگر در بیروت‌ پسر مرا بکشند، اجازه‌ نخواهم‌ داد که‌ در بعلبک‌ یک‌ مسیحی‌ بی‌گناه‌ کشته‌ شود. این‌ دو مسئله‌ هیچ‌ ارتباطی‌ با هم‌ ندارند.» این‌گونه‌ بود که‌ امام‌صدر در نزد همه‌ «رجل‌ صلح‌ و آرامش‌« نامیده‌ شد.

انقلاب اسلامی ایران
‌امام‌موسی‌ صدر هرچند که‌ در ایران‌ حضور نداشت، اما تحولات‌ اجتماعی‌ ایران‌ را به‌ دقت‌ دنبال‌ می‌کرد. ایشان‌ در طول‌ ۱۵ سال‌ از سال‌ ۴۲ تا ۵۷ که‌ انقلاب‌ ایران‌ به‌ ثمر نشست‌ لحظه‌ای‌ در کمک‌ انقلابیون، رهبری‌ و مبارزین‌ ایرانی‌ خارج‌ از کشور درنگ‌ نکرد و از تمامی‌ امکانات‌ خود حتی‌ آبروی‌ خود در این‌ راه‌ مایه‌ گذاشت. ایشان‌ هم‌ با حضرت‌ امام‌(ره) در ارتباط‌ بودند و هم‌ با شخصیت‌هایی‌ چون‌ شهیدبهشتی، شهیدمطهری، شهیدمفتح‌ و دیگران. همچنین‌ با دانشجویان‌ انقلابی‌ خارج‌ از کشور که‌ در قالب‌ انجمن‌های‌ اسلامی‌ فعالیت‌ می‌کردند مرتباً‌ در تماس‌ بودند.
پس‌ از دستگیری‌ حضرت‌ امام‌(ره‌) در خرداد ۱۳۴۲ نیز امام‌موسی‌ صدر به‌ واتیکان‌ می‌رود و با وزیرخارجه‌ پاپ‌ دیدار می‌کند و به‌ طور منطقی‌ و مستدل‌ از روحانیت‌ و عملکرد آنان‌ دفاع‌ می‌کند و پس‌ از تبعید حضرت‌ امام‌ به‌ ترکیه‌ نیز امام‌ موسی‌ صدر به‌ اروپا و شمال‌ آفریقا سفر و با شخصیت‌های‌ مذهبی‌ و با نفوذ مسیحی‌ و شیوخ‌ الازهر دیدار می‌کند و می‌کوشد امنیت‌ حضرت‌ امام‌(ره‌) را در آنجا و سپس‌ در انتقال‌ به‌ نجف‌ تأمین‌ کند.
امام‌موسی‌ صدر در سال‌۱۳۴۴ طی‌ سفری‌ به‌ ایران‌ از شهرهای‌ مختلفی‌ بازدید و با روحانیون‌ و علما دیدار می‌کند. امام‌صدر در مسجد حضرت‌ ولی‌ عصر(عج‌) شیراز به‌ سخنرانی‌ می‌پردازد و مردم‌ را به‌ مبارزه‌ علیه‌ ظلم‌ و ستم‌ شاه‌ فرا می‌خواند.
در سال‌۱۳۴۷ امام‌صدر طی‌ سفری‌ به‌ نجف‌ با مراجع‌ تقلید و حضرت‌ امام‌ دیدار می‌کند. دیدار ایشان‌ با حضرت امام(ره)‌ طولانی‌ و خصوصی‌ بود به‌ طوری‌ که‌ حساسیت‌ شدید ساواک‌ را برمی‌انگیزد.
در طول‌ تمام‌ سال‌های‌ مبارزه، امام‌صدر و تشکیلات‌ زیر نظر ایشان‌ همواره‌ پناهگاه‌ و مأمن‌ مبارزین‌ بود. برخی‌ از این‌ افراد حتی‌ مخالف‌ امام‌صدر بودند؛ اما ایشان‌ با بردباری‌ و سعه‌ صدر فراوان‌ همه‌ مشکلات‌ را حل‌ می‌کردند. حتی‌ به‌ رئیس‌جمهور وقت‌ سوریه، حافظ‌ اسد، اطلاع‌ داده‌ بود و او نیز به‌ همین‌ اعتبار کمک‌های‌ فراوانی‌ در اختیار مبارزین‌ قرار داد. او همچنین در نشست‌ یک‌ ساعته‌ای‌ که‌ با «امیر عبدالله»، ولیعهد وقت‌ عربستان‌ سعودی‌ و پادشاه‌ کنونی‌ آن‌ کشور، داشت‌ سه‌ چهارم‌ از وقت‌ را به‌ تبیین‌ اهمیت‌ و جایگاه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ پرداخت‌ و آنان‌ را پیش‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ به‌ داشتن‌ روابط‌ حسنه‌ و سازنده‌ با انقلاب‌ فراخواند.
وی همچنین‌ در مصاحبه‌ای‌ با روزنامه‌ «المحرر» در تاریخ‌۱۹۷۴ مبارزات‌ امام‌خمینی‌ و مردم‌ ایران‌ را بر ضد شاه‌ به‌ گوش‌ جهان‌ عرب‌ می‌رساند. امام‌موسی‌ صدر در شهریور سال‌۱۳۵۷ و کمی‌ پیش‌ از سفر به‌ لیبی‌ مقاله‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ «ندأ الانبیا» برای‌ روزنامه‌ «لوموند» فرانسه‌ نوشت‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ را ادامه‌ حرکت‌ انبیا در تاریخ‌ نامید و از امام‌خمینی‌ به‌ نام‌ »الامام‌ الاکبر» نام‌ برد.
ارتباط‌ امام‌موسی‌ صدر و امام‌ راحل(ره‌) به‌ گونه‌ای‌ بود که‌ وقتی‌ حضرت‌ آیت‌الله موحد ابطحی‌ در نجف‌ از امام(ره)سؤ‌ال‌ می‌کنند که‌ بر فرض‌ انقلاب‌ شما به‌ پیروزی‌ رسید، چه‌ کسی‌ را دارید که‌ بتوانید زمام‌ امور را به‌ او بسپرید، حضرت‌ امام‌(ره) پاسخ‌ می‌دهند: ‌«رفیق‌ خودت‌ آقاموسی».
با تأسیس مجلس‌ اعلای‌ اسلامی‌ شیعیان ‌در لبنان‌ نیز، امام‌‌خمینی‌ در پاسخ‌ برخی‌ فضلای‌ ایرانی‌ مقیم‌ نجف، امام‌‌صدر را امید خود برای‌ اداره‌ حکومت‌ پس‌ از شاه‌ نامید. در زمستان۱۳۵۰ و بر اساس‌ تقاضای‌ مراجع‌ وقت، امام‌‌موسی‌ صدر درباره‌ برخی‌ زندانیان‌ سیاسی‌ با شاه‌ گفتگو کرد، که‌ بعضی‌ از آنان‌ از جمله‌ حجت‌الاسلام‌ و المسلمین‌ هاشمی‌ رفسنجانی، اندکی‌ بعد از زندان‌ آزاد شدند.
امام‌موسی‌ صدر در تابستان‌۱۳۵۶، و با اقامه‌ نماز، تدفین‌ و برپایی‌ مراسم‌ چهلمین‌ روز شهادت‌ دکتر شریعتی‌ در بیروت، از سست‌ شدن‌ پیوند جوانان‌ تحصیل‌کرده‌ با روحانیت، جلوگیری‌ به‌ عمل‌ آورد. در پی‌ شهادت‌ حاج‌آقا مصطفی‌ خمینی‌ در پاییز سال‌۱۳۵۶، وی‌ پسر عموی‌ خود شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر را بر آن‌ داشت‌ تا بیش‌ از پیش‌ به‌ حمایت‌ از امام‌خمینی‌ برخیزد.

ربوده شدن امام‌موسی صدر
امام‌موسی صدر، در سوم شهریور۱۳۵۷ در آخرین مرحله از سفرهای دوره‌ای خود به کشورهای عربی و تلاش برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان و جلوگیری از تجاوزات اسرائیل، طی دعوت رسمی «معمر قذافی» به لیبی رفت و در روز نهم شهریور در آن کشور، ربوده شد. بر پایه اسناد و مدارک ارائه شده از سوی دفتر مرکزی اطلاع‌رسانی و تبلیغات جنبش امل، امام‌صدر آخرین‌بار روز ۳۱ اوت در طرابلس دیده شده است. بعدها یک شاهد لبنانی مقیم هتل محل اقامت امام‌صدر فاش ساخت که او در ظهر روز ۳۱ اوت به چشم خویش کاروان ماشین‌های اختصاصی و مقامات تشریفاتی وزارت امورخارجه لیبی را دیده است که امام‌صدر و دو همراهش را با خود سوار کردند و فکر کرده‌است که آنان به دیدار با قذافی می‌روند. لیبی روز اول سپتامبر نهمین سالگرد انقلاب خود را جشن گرفت، اما امام‌موسی صدر در جایگاه میهمانان حضور نداشت.
سرهنگ معمر قذافی رهبر سرنگون شدۀ لیبی پس از به قدرت رسیدن، همواره خط و مشی سیاسی ایستادگی در برابر غرب و مخالفت با اسرائیل و صهیونیزم را در پیش گرفت و برای مدتی در میان کشورهای عربی معاصر به‌عنوان سرباز و مجاهد مخالف غرب و اسرائیل تلقی می‌شد. او همچنین فعالانه در امور داخلی لبنان مداخله می‌کرد و به نیروهای سیاسی طرفدار لیبی یاری و کمک می‌رساند و تلاش می‌کرد تا به کمک جنگ داخلی لبنان تمام مسیحیان را از لبنان بیرون براند، و لبنان را به یک کشور سرتاسر مسلمان با حاکمیت اهل سنت تبدیل کند. این عقاید و عملکرد قذافی بدیهی است که با نظرات و مواضع امام‌صدر مبنی بر تفاهم و همزیستی همه احزاب و طوایف لبنانی، اختلاف جدی و اصولی داشت، دو طرف حتی در بیشتر مسائل بین‌المللی منطقه خاورمیانه بحث و مشاجره حادی داشته‌اند.
در اظهارات و سخنان قذافی رهبر لیبی در خصوص علت ناپدید شدن امام‌موسی صدر از ابتدا تاکنون پریشان‌گویی و تناقضات فراوانی به چشم می‌خورد. قذافی در یک سخنرانی تلویزیونی در روز اول ژانویه ۱۹۸۴ میلادی گفت: «موسی صدر به دستور شاه ایران به لبنان رفت تا شیعیان لبنان را با اسرائیل متحد گرداند.» قذافی افزود: «شیعیان لبنان جماعتی هستند که سالیان درازی در فقر و تنگدستی به سر می‌بردند. آنان را مجبور کردند تا با اسرائیل همکاری و ائتلاف کنند. به گفته او موسی صدر که شیعیان لبنان این همه درباره او حرف می‌زنند، اولین هم‌پیمان با اسرائیل به فرمان شاه ایران بود، و شاه ایران او را به رهبری شیعیان لبنان منصوب کرده بود. صدر اصلاً تابع و پیرو دستورات ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور)ایران بود. او شیعیان لبنان را به زور به سوی همکاری با اسرائیل و دشمنی با اعراب سوق می‌داد!
بعدها، براثر فشار سیاسی نیرومند، دو کشور لبنان و ایران و مقاومت مخلصانه دوستداران امام‌صدر در سراسر خاورمیانه و جهان، تحول آشکاری در طرز برخورد و رویه قذافی نمودار شد. قذافی در روز ۳۱ اوت ۲۰۰۲میلادی در یک سخنرانی عمومی در مراسم بزرگداشت سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب لیبی در شهر «سبها» با اشاره به موضوع ناپدید شدن امام‌صدر گفت: «صدر از یاران و انصار لیبی است، او یک مجاهد بزرگ و شخصیت انقلابی است، ما از او حمایت و پشتیبانی می‌کنیم، ناپدید شدن او یک خسارت و زیان بزرگ برای لیبی به شمار می‌رود». قذافی تاکید کرد که موسی صدر پس از سفر به لیبی ناپدید شده، و این موضوع همه ما را نگران و مضطرب ساخته است، و بایستی هر چه زودتر این موضوع را بررسی و حل نماییم، تا حقایق ماجرای ناپدید شدن او و همراهانش آشکار گردد
با نگاهی به جایگاه امام‌موسی صدر در لبنان و کل منطقه خاورمیانه و نیز دیدگاه‌های قذافی در آن زمان در مورد لبنان؛ بهتر می‌توان چرایی مفقود شدن ایشان را در لیبی درک کرد. قذافی پس از انجام کودتا و به قدرت رسیدن در لیبی، با طراحی دقیق تلاش کرد تا نیروهای طرفدار و متمایل به لیبی را در لبنان پر و بال داده و از آنها حمایت کند، و نیروهای مسیحی داخل لبنان را با زور بیرون نمایند، و از مسلمانان سنی مذهب لبنان برای به دست گرفتن قدرت و حاکمیت در لبنان پشتیبانی کند. او قصد داشت سراسر لبنان را به کشوری کاملاً مسلمان‌نشین با حاکمیت مطلق اهل سنت تبدیل کند، تا در مقابل اسرائیل مقاومت و ایستادگی کند؛ اما هنگامی که امام‌موسی صدر در سال۱۹۶۰ میلادی زعامت سیاسی و دینی شیعیان لبنان را بر عهده گرفت، با تمام توان از تفاهم و صلح و همزیستی میان احزاب و طوایف گوناگون لبنان جانب‌داری کرد و همگان را به حفظ استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی لبنان فراخواند، و از حمایت فعال سوریه برخوردار شد. امام‌صدرقبل از ناپدید شدنش در صحنه‌های متعدد بین‌المللی به مخالفت آشکار با قذافی پرداخته بود. بنابراین او به‌طور طبیعی به بزرگ‌ترین مانع بر سر راه تحقق اهداف و مقاصد سیاسی لیبی در لبنان مبدل شده بود.
با سقوط رژیم قذافی، مردم ایران و لبنان به بازگشت امام‌موسی صدر، رهبر ایرانی شیعیان لبنان امیدوار شده‌اند و دوباره صحبت از آزادی امام‌صدر است.
درسال‌های گذشته و به‌ویژه در دهه اول ربوده شدن اخبار زیادی از زنده بودن امام‌موسی صدر از طرف رسانه‌های کشورهای مختلف منتشرشده است؛ اما مهم‌ترین دلایل زنده بودن امام‌موسی صدر از این ‌قرار است:
۱-کیخیا، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت لیبی سال۱۹۸۶ از حکومت قذافی جدا شد و به انگلیس رفت. وی در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط اعلام کرد امام‌موسی صدر زنده است. او حتی نام زندان محل نگهداری امام را هم اعلام کرد. کیخیا مدتی بعد خود توسط نیروهای امنیتی قذافی ربوده و ناپدیدشد.
۲- پایگاه جبهه نجات ملی در اردیبهشت۱۳۸۰ اعلام کرد که امام‌صدر اواخر سال۱۳۷۶ توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس دیده و مدتی قبل از ماه رمضان گذشته به مکان دیگری منتقل شده است.
۳- درسال۲۰۰۲ حدود۳۰۰ زندانی از لیبی آزاد شدند که کمترین آنها۱۸ سال و بیشترین آنها۳۰ سال در زندان بودند، لیبیایی و غیر لیبیایی. درحالی که لیبی درباره سرنوشت این افراد اظهار بی‌اطلاعی کرده بود. اما این افراد بعد از سال‌ها آزاد شدند. آنهایی که آزاد شدند گفته‌اند در ماه رمضان سال پیش از آن(۲۰۰۱) امام‌موسی صدر را در زندان ابوسلیم دیده و با او گفتگو کرده‌اند. وکلای خانواده امام با این افراد تماس گرفته‌اند و شواهد و نشانه‌های مطرح شده توسط آنان را بررسی کردند و به قطعیت رسیدندکه ادعای آنان صحت دارد.
۴- درسال ۷۶ قطعه فیلم کوتاهی برای خانواده امام‌صدر ارسال شد که ایشان را با محاسن سفید و در لباس روحانیت درحال عبور ازمیان نگهبانان نشان می‌داد.
۵- مردادماه سال ۱۳۸۸ یکی از مقامات سابق لیبی اعلام کرد امام‌موسی صدر زنده است و در طول سال‌های اسارت کتابهای بسیاری نوشته است.
امام‌صدر در آگوست۱۹۷۸ توسط حکومت قذافی ربوده شد و اینک در آگوست۲۰۱۱، دقیقاً سی و سه سال بعد از ربودن امام‌صدر، شاهد سرنگونی قذافی هستیم. این روزها دست دعای دوست‌داران امام‌موسی صدر به سوی آسمان است: اللهم فک کل اسیر.

منابع:
۱)گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام‌موسی صدر(ایده‌الله‌تعالی) ناشر: کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۸
۲)مروری بر زندگانی، اندیشه‌ها و زمینه‌های ناپدید شدن امام‌موسی صدر؛ به قلم دکتر سیدیاسر یائوجیده؛ پایگاه اینترنتی مؤسسه فرهنگی تبلیغاتی امام‌موسی صدر.

نویسنده: مهدی طاهری

مقاله ها مرتبط