۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

داستان زمین فروختن فلسطینی‌ها حقیقت دارد؟

داستان زمین فروختن فلسطینی‌ها حقیقت دارد؟

داستان زمین فروختن فلسطینی‌ها حقیقت دارد؟

جزئیات

بررسی تاریخی چگونگی به چنگ آوردن بخشی از خاک فلسطین توسط صهیونیست‌ها/ به بهانه روز قدس

25 فروردین 1402
برایتان در شماره قبل نوشتیم که بعد از برگزاری کنفرانس بال سوئیس و تصمیم خاخام‌های برجسته صهیونیست مبنی بر تشکیل دولت یهود و سپس تصمیم آنها برای تسخیر همه جهان و حکمرانی بر گوئیم‌ها، افراد خاصی مثل تئودور هرتزل نویسنده کتاب دولت یهود، هربرت ساموئل فرماندار یهودی انگلیسی، رئیس خاندان روچیلد و... در میان صهیونیست‌ها دست به تلاشی مضاعف زدند تا کشوری را برای تشکیل دولت مورد نظرشان بیابند؛ تلاشی که در نهایت به اشغال پاره تن اسلام یعنی کشور فلسطین انجامید؛ اما شرایط فلسطین قبل از این انتخاب چگونه بود و اصلاً چطور شد که صهیونیست‌ها در نهایت این کشور را برای تشکیل دولت یهود انتخاب کردند؟

تاریخ فلسطین در دو قرن اخیر
بعد از جنگ‌های صلیبی، حاکمیت سرزمین فلسطین در اختیار امپراطوری بزرگ عثمانی بود و خلفای عثمانی با گماشتن فرماندارانی در این سرزمین آن را تحت قیمومیت خود داشتند. تا اینکه انگلیسی‌ها به عنوان پدر استعمار در جهان، قصد آن کردند که بخشی از خاک دولت عثمانی را هم به چنگ بیاورند. برای رسیدن به این مقصود، انگلیسی‌ها می‌بایست از روش معروف خود یعنی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» استفاده می‌کردند، پس اول شروع به استحاله کردن تفکر شاهزادگان عثمانی و جذب آنها به لژهای فراماسونری و البته نمک گیر کردن وزراء با پول و ثروت زیاد کردند و بعد از آن شروع به اعزام ماموران خود به سرزمین‌های تحت قیمومیت امپراطوری عثمانی کردند تا با فریب سران و بزرگان این کشورها به اهداف خود برسند. پس جاسوس بزرگ خود یعنی «تی، ای، لورنس» معروف به لورنس عربستان را به مناطق عرب زبان فرستاد تا او با طرح مسئله «پان عربیسم» و اینکه عرب‌ها از ترک‌ها برتر هستند و نباید تحت تسلط ترک‌ها باشند، زمینه را برای استقلال خواهی سران این کشورها آماده کنند.
تلاش‌های لورنس در شبه جزیره عرب با حمایت از محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب۱ بسیار نتیجه بخش بود آنها در واقع با گماردن یک حاکم دست نشانده به تمام اهداف استعماری خود یعنی سلطه بر چاه‌های نفت و تسلط بر مردم منطقه رسیدند؛ اما در مورد کشورهای عراق و فلسطین اوضاع کمی فرق می‌کرد، مردمان این دو سرزمین به این راحتی‌ها سلطه حاکمان دست نشانده را تحمل نمی‌کردند پس آنها می‌بایست ایشان را مستقیماً تحت اشغال خود در می‌آوردند و اینگونه کشور فلسطین بعد از حدود دو قرن تحت قیمومیت بودن خلفای مستبد عثمانی در اواخر دهه ۱۸۹۰ میلادی برابر با ۱۲۹۰ شمسی رسماً به اشغال انگلیس درآمده، مستعمره آن کشور شدند.

کشوری که انگلیسی‌ها فروختند!
فلسطین مستعمره انگلستان شده بود و انگلیسی‌ها به روش معمول خود مشغول غارت منابع و ثروت‌های سرزمین پر نعمت فلسطین بودند. گرفتن مالیات زیاد از کشاورزان، تصاحب محصول فلسطینی‌ها به هر بهانه‌ای مثلاً قصد توطئه علیه سربازان انگلیسی و... در سال‌های اول و پس از آن ممنوع اعلام شدن صادرات گندم و زیتون که دو محصول اصلی تولیدات کشاورزی فلسطینی‌ها بود، تا بدین وسیله سرمایه آنها را به چنگ بیاورد و... تا اینکه قیام مردم خسته از ظلم و ستم بی حد انگلیسی‌ها کم کم آغاز شد و این در حالی بود که در دیگر کشورهای مستعمره انگستان قیام‌های استقلال طلبانه‌ای در حال شکل گیری بود. تیپو سلطان قیامش را علیه استعمارگران انگلیسی شروع کرده بود، مردم آفریقای جنوبی به رهبری مبارزان خود مبارزات پراکنده‌ای را شروع کرده بودند وعزالدین قسّام و یاران مومن و مبارزش با تمام وجود شروع به مبارزه با سربازان استعمارگر بریتانیایی کرده بودند که در دوم نوامبر ۱۹۱۷ برابر با ۱۱ آبان ۱۲۹۶.ش، «آرتور جیمز بالفور» وزیر امورخارجه یهودی دولت انگلستان طی اعلامیه‌ای که بعدها به اعلامیه بالفور مشهور شد قیمومیت فلسطین یعنی کشوری که به زور توسط انگلیسی‌ها اشغال شده بود را به یهودیان داد، البته نه به شکل مجانی بلکه طی معاهده‌ای با سران صهیونیست اروپایی که بر اساس آن دولت انگلستان با دریافت کمک‌های مالی از طرف یهودیان صهیونیست، قیمومیت فلسطین را به یهودیان بسپارد. بالفور در نامه همراه آن اعلامیه خطاب به روچیلد که از سرمایه داران بزرگ یهودی بود، قول حمایت از تشکیل کانون ملی یهود را هم در خاک فلسطین اشغالی داده بود.
از آن طرف «تئودور هرتزل» به کشورهای مختلف سفر می‌کرد و در دیدار با رهبران آن کشورها این مسئله را مطرح می‌کرد که به دلیل رفتارهای یهود ستیزانه کشورهای اروپایی و روسیه وقوع یک انقلابی یهودی در اروپا و روسیه حتمی است و تنها راه نجات از این انقلاب یهودیان، صهیونیسم و تشکیل دولت یهود است. البته خود هرتزل در کتاب خاطراتش می‌نویسد که «یهود ستیزها مطمئن‌ترین دوستان ما و کشورهای یهودستیز متحدین ما خواهند شد»؛ و حالا نه تنها به دلیل این اعتراف که به نظر بیشتر مورخین و سیاستمداران مسئله یهودستیزی تنها در کشورهای مسیحی اروپا و روسیه تا حدودی مطرح بوده و این مسئله اصلاً در کشورهای اسلامی موضوعیت نداشته است. مثلاً ویل دورانت در جلد چهارم «تاریخ تمدن»۲ در این مورد می‌نویسد:«یهودیان در عالم اسلام کمتر با مشکل مواجه بودند مگر آنکه خود مصدر مشکلی می‌شدند ولی در غرب، در قرون وسطی به‌خصوص در قرن ۱۴و۱۵ فشار بر یهودیان و تفتیش عقاید ایشان از سوی مسیحیان رایج بود.»
حالا باید پرسید اگر بنا بر اعتراف خود صهیونیست‌ها و اروپاییان، یهودیان در غرب مورد رفتارهای یهودستیزانه قرار می‌گرفتند و در کشورهای دیگر مثل کشورهای اسلامی در امنیت زندگی می‌کردند؛ چرا باید صهیونیست‌ها و دولتمردان غربی برای تشکیل دولت یهود، چهار کشوری را برای این منظور انتخاب کنند که در سه تا از این کشورها یعنی آفریقای جنوبی، آرژانتین و فلسطین اصلاً رفتار یهودستیزانه موضوعیت نداشته؟ آیا جواب این سوال غیر از این است که در راستای اهداف مشترک استعماری و نژادپرستانه صهیونیست‌ها و غربی‌ها باید شرقی‌ها و مسلمانان قربانی باشند و تاوان کارنکرده را پس دهند!
و البته حتماً هم باید به این نکته توجه کرد که در این سال یعنی ۱۹۱۷ میلادی برابر با ۱۲۹۶.ش جنگ جهانی دوم هنوز اتفاق نیفتاده که صهیونیست‌ها بخواهند از مسئله افسانه «هولوکاست» برای توجیه مهاجرت اجباری! بسیاری از یهودیان به فلسطین اشغالی سوء استفاده کنند...

واقعیت داستان زمین فروختن فلسطینی‌ها
به هرحال چنانچه در شماره‌های قبل برایتان نوشتیم کشورهای روسیه، آرژانتین و آفریقای جنوبی به دلیل شرایط مکانی و آب و هوایی و مهم‌تر فرهنگی مردمشان از نظر سران صهیونیست مناسب شناخته نشد و در عوض کشور فلسطین به خاطر حاکمیت چندین دهه‌ای انگلیسی‌ها بر آن بسیار مناسب شناخته شد. بعد از جایگزینی سربازان صهیونیست به جای سربازان انگلیسی در کشور فلسطین، صهیونیست‌ها شروع به خرید زمین از فلسطینی‌های بسیار فقیر و رنجدیده کردند تا بتوانند با در اختیارداشتن بخشی زیادی از خاک فلسطین در آن کشور به صورت رسمی اعلام تشکیل دولت یهود و کشوری صهیونیستی کنند.
مساحت کل سرزمین فلسطین ۲۷ هزار کیلومتر مربع است که در همان زمان صدور اعلامیه بالفور دولت انگلستان بخشی از زمین‌های بایر قسمت شمالی سرزمین فلسطین را که در حدود ۵۹۷ کیلومترمربع بود، به یهودیان صهیونیست فروخت. از آن پس صهیونیست‌ها خود به شکل مستقیم شروع به خرید زمین کردند آن هم در اطراف آبادی‌های همان زمین‌های بایری که انگلیسی‌ها به آنها فروخته بودند، اما در همان ابتدا متوجه شدند که مردم به صهیونیست‌ها زمین نمی‌فروشند، پس شروع کردند با واسطه زمین خریدن؛ یعنی ساکنان غیر عرب وابسته به انگلیسی‌ها مثل بهائیان تبعیدی به عکا(فلسطین)۳ و یا جاسوسان مسلمان انگلیسی‌ها با خرید زمین از فلسطینی‌ها، بعد از گرفتن حق الزحمه! خود، آن را به صهیونیست‌ها می‌فروختند. شاید جالب باشد که بدانید یکی از این جاسوسان دلال زمین خری برای صهیونیست‌ها شخصی ایرانی به نام «سیدضیاء الدین طباطبایی» رئیس کابینه سیاه است که پس از روی کار آمدن سردارسپه، رضاخان میرپنج، حکم مأموریتش عوض شد و برای دلالی زمین به فلسطین رفت. لردکرزن از دولتمردان انگلیسی درباره سید ضیاءالدین طباطبایی گفته:«سیدضیاء جعبه سیگار طلایی است که ما [انگلیسی‌ها] سیگارهای داخلش را عوض می‌کنیم ولی هیچگاه دورش نمی‌اندازیم!»
به هرحال با این روش، صهیونیست‌ها توانستند ۶۷۸ کیلومترمربع زمین خریداری کنند ولی بعد از آن و با توجه به هشیاری علمای فلسطین کنگره‌ای در شهر بیت المقدس توسط علمای فلسطینی تشکیل شد و در آن علما به اتفاق آراء فتوا دادند که از این پس فروش زمین به هر غیرفلسطینی غیرمسلمان حرام است و بعد از آن فتوا یعنی از سال ۱۹۳۴.م برابر با ۱۳۱۳.ش هیچ زمینی به صهیونیست‌ها فروخته نشد. البته در همان سال صدور فتوا، صهیونیست‌ها توسط گروه‌های تروریست خود توانسته بودند حدود ۱۰۰ کیلومتر مربع زمین را با زور و ارعاب ساکنان آن خریداری کنند ولی بعد از ۱۹۳۴ دیگر هیچ زمینی حتی به زور خریداری نشد بلکه از این تاریخ به بعد روند اشغال سرزمین فلسطین آغاز شد.
با یک حساب سرانگشتی صهیونیست‌ها از سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۳۴ تنها توانستند در حدود دو هزار کیلومترمربع زمین خریداری کنند که این مقدار زمین در مقابل کل مساحت فلسطین یعنی ۲۷ هزار کیلومترمربع تنها حدود هفت درصد کل مساحت فلسطین است، البته گفتنی است بعد از معادل شدن صهیونیسم با نژادپرستی در سال ۱۹۷۵.م برابر با ۱۳۵۴.ش سران رژیم اشغالگر قدس تنها توانستند برای چهار درصد زمین‌های خریداری شده به سازمان ملل سند ارائه کنند.

وقتی اشغالگری و جنایت آغاز شد
بعد از به چنگ آوردن حدود آن دو هزار کیلومتر صهیونیست‌ها شروع کردند به تبلیغات در کشورهایی که مسئله یهودستیزی در آن وجود داشت مثل کشور ایتالیا، اسپانیا و آلمان که جنگ جهانی دوم شروع شد و در آن بلبشویی که دنیا در آتش جنگ بین الملل می‌سوخت، صهیونیست‌ها وقت را برای تشکیل انواع گروه‌های تروریستی، هم در داخل خاک فلسطین و هم در سطح بین الملل و برای اشغال سرزمین فلسطین و برای کوچاندن یهودیان ساکن در کشورهای آسیایی و روسیه برای رفتن به فلسطین بسیار غنیمت شمردند. آنها ابتدا در خاک فلسطین گروهی تشکیل دادند به نام «هاگانا» که در آن جوانان صهیونیست بعد از یک دوره آموزش تروریستی به مناطق مسلمان نشین اطراف شهرک‌های خودشان فرستاده می‌شدند و بعد با تهدید و ارعاب و حتی کشتن مسلمانان، اموال آنها را به چنگ آورده، زمین‌هایشان را هم اشغال می‌کردند. از اعضاء اصلی هاگانا می‌توان به «مناخیم بگین» که بعدها نخست وزیر اسرائیل شد، «بن گوریون»، «اسحاق شامیر» و... اشاره کرد. در نسل بعدی «آریل شارون» از معروف‌ترین اعضای این سازمان تروریستی بوده است. افراد این گروه از ارتکاب هیچ جنایتی در حق فلسطینی‌ها ابا نداشتند و در طی جنگ جهانی دوم توانستند حدود هزاران فلسطینی را از خانه و دیار خود آواره و سرزمین‌هایشان را که عمدتاً در اطراف زمین‌های خریداری شده بود، به اشغال دربیاورند. در واقع صهیونیست‌ها تا پایان جنگ جهانی دوم سه درصد و نیم از زمین‌های فلسطینی‌ها را با استفاده از روش‌های تروریستی اعضای هاگانا اشغال کرده، اراضی تحت اختیار خود را به حدود ده درصد نسبت به کل مساحت سرزمین فلسطین برسانند. از آن طرف هم گروه تروریستی «شین بت» را در سطح بین‌الملل تشکیل دادند که اعضای آن با روش‌های بسیار ماهرانه‌ای یهودیانی را که مایل به مهاجرت به فلسطین نبودند، مجبور به مهاجرت می‌کردند. روش‌هایی چون به قتل رساندن یهودیان ساکن در مثلا کشور عراق و انداختن تقصیر آن به گردن غیر یهودیان آن کشور، تبلیغات دروغین درباره رفاه و پول و وعده زندگی بهتر در فلسطین و ... .
اما مهم‌تر از همه اینها بهانه‌ای بود که در جنگ جهانی دوم به دست آورده بودند و آن هم مسئله کشته‌شدن تعدادی یهودی در جریان جنگ جهانی دوم بود که صهیونیست‌ها توانستند بر اساس آن «افسانه دروغین هولوکاست» را به وسیله رسانه‌هایی که در اختیار داشتند به جهان بباورانند و... .
ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:
۱. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره اینکه چطور کشور عربستان به چنگ وهابیون و آل سعود افتاد می‌توانید به کتاب‌های «اندیشه اصلاحی در نهضت‌های اسلامی» نوشته محمدجواد صاحبی و «خاطرات مستر همفر» ترجمه احمد.ع، انتشارات میثمی مراجعه کنید.
۲. انتشارات انقلاب اسلامی، ص۵۱۲
۳. بعد از عملی نشدن نقشه ترور ناصرالدین شاه توسط بهائیان، افراد و طرفداران این فرقه بیگانه ساز ابتدا به بغداد و سپس به عکا در دولت عثمانی تبعید شدند که در نتیجه بعد از سکونت طرفداران این فرقه در آنجا عملا به مهره انگلیس برای اجرای اهداف استعماری این کشور تبدیل شدند. جالب است بدانید که در حال حاضر بهائیان در فلسطین اشغالی(اسرائیل)یک حزب سیاسی محسوب می‌شود و دارای نماینده در کنیسه یهودیان می باشند. در ضمن برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب «بهائیت در ایران» نوشته دکتر سعید زاهد زاهدانی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی مراجعه کنید.

منابع:

۱. سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، استاد اکرم زعیتر، ترجمه هاشمی رفسنجانی
۲. ماجرای فلسطین و اسرائیل، مجید صفاتاج، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی
۳. پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، روژه گارودی، نسرین حکمی، چاپ انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۴. مقاله «ارمغان مدرنیته غرب»، پروفسور حمید مولانا، روزنامه کیهان مورخ۱۵/۹/۸۶، شماره ۱۸۹۶۷، ص آخر
۵. سید ضیاءالدین طباطبایی، خسرو معتضد، نشر البرز

نویسنده: انوشه میرمرعشی

مقاله ها مرتبط