۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
فرمانده کردستان
فرمانده کردستان

فرمانده کردستان

جزئیات

از کودکی تا شهادت با شهید ناصر کاظمی / به‌مناسبت ششم شهریورماه سالروز شهادت شهید ناصر کاظمی سال۱۳۶۱

6 شهریور 1404
کودکی ناصر
ناصر کاظمی در دوازدهم خرداد۱۳۳۵ در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در تهران متولد شد. با گذشت ایام، خصوصیات اخلاقی او هر روز بیش‌تر از روز قبل نمودار می‌شد. ناصر به‌خاطر همدردی با کودکان فقیر، از پوشیدن لباس و کفش نو خودداری می‌کرد و می‌گفت: «دوست ندارم لباس نو بپوشم وقتی که بچه‌های دیگر این چیزها را ندارند.»

دوران جوانی
ناصر هم‌زمان با گذراندن دوران تحصیل در مدرسه، به مطالعه کتابهای دینی می‌پرداخت تا بنیادهای اعتقادی و اخلاقی خود را با معارف اسلامی استوار سازد. وی پس از پایان دوره متوسطه در سال۱۳۵۳، برای ورود به دانشگاه نام‌نویسی کرد و در دو رشته پیراپزشکی و تربیت بدنی پذیرفته شد ولی به‌خاطر علاقه‌ای که به ورزش داشت، تربیت بدنی را انتخاب کرد. در کنار تحصیل، به دلیل نیاز جامعه به کار فرهنگی، به تدریس در مدارس جنوب شهر مشغول شد. او بخش مهمی از حقوق معلمی خود را صرف خریدن کتاب­های دینی برای شاگردانش می‌کرد.

شروع مبارزه با رژیم پهلوی
ناصر بعد از ورود به دانشگاه با افزایش فعالیت‌های اجتماعی‌، بیش‌تر به ماهیت وابسته و فاسد رژیم شاه پی برد و از سال۱۳۵۵ به مبارزات سیاسی خود شدت و وسعت بخشید. به دلیل فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه و به آتش کشیدن پرچم آمریکا به هنگام ورود ورزشکاران آمریکایی به مجموعه ورزشی صد هزار نفری(آزادی)، از طرف ساواک شناسایی و دستگیر شد. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، رژیم برای این‌ که خشم مردم را فرونشاند، ناصر و عده‌ای از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. او پس از آزادی دوباره به صحنه مبارزه علیه رژیم شاه وارد شد و مبارزات خود را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد.

پیوستن به سپاه
بعد از پیروزی انقلاب برای حفظ دستاوردهای انقلاب، در خرداد ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و پس از گذراندن دوره کوتاه آموزش نظامی، برای خدمت در استان سیستان و بلوچستان راهی آن منطقه شد و حدود چهار ماه در شهر زابل به مردم محروم و مستضعف ناحیه خدمت کرد. ناصر کاظمی با توجه به محرومیت منطقه و وضع نابسامان مردم، به کوشش بیش‌تر در جهت رفع محرومیت تاکید داشت. پدرش در این مورد می‌گوید: «هر وقت از سیستان و بلوچستان برمی‌گشت، درباره وضع مردم آن منطقه با من درددل می‌کرد. مخصوصا در مورد کمبود چاه و آب‌های آلوده آن‌جا به‌شدت نگران بود. حتی یک بار در حالی که گریه می‌کرد می‌گفت چرا رژیم طاغوت این مردم را در این وضع نگه‌داشته است؟ این‌ها از شدت فقر از پوست هندوانه یا خیار استفاده می‌کنند.»
او با اتمام ماموریت از زابل به تهران بازگشت و به دنبال غائله «خلق عرب در خوزستان» به عنوان فرمانده، همراه یک گروهان از نیروهای سپاه به خرمشهر رفت و تا آخر غائله در آن‌جا ماند.

از فرمانداری پاوه تا فرماندهی سپاه کردستان
از خرمشهر که برگشت، در پادگان ولی‌عصر با شهید محمد بروجردی فرمانده وقت سپاه کردستان آشنا شد و به پیشنهاد ایشان، همراه چند نفر در ۱۷‌دی‌۱۳۵۸ به پاوه رفت. ناصر فعالیت خود را در پاوه، با سمت «فرماندار» آغاز کرد. ۲۱‌ماه فرماندار پاوه بود که دوازده ماه آن با حفظ سمت، فرمانده سپاه پاوه هم بود تا این ‌که در یکی از عملیات‌‌ها مجروح شد و برای مداوا راهی تهران شد. مدت دو ماه در بیمارستان بستری بود و پس از بهبودی نسبی به پاوه بازگشت و طرح آزادسازی و پاکسازی باینگان،‌ نودشه، نیسانه،‌ نروی‌، ‌‌نوسود،‌ کله‌چناره‌ و ‌‌شمشی را یکی پس از دیگری به انجام رساند. هم‌چنین برای مقابله با گروه‌های مسلح ضدانقلاب در کردستان «تیپ ویژه شهدا» را تشکیل داد و فرماندهی آن را به عهده گرفت. ناصر پس از یک سال و نیم خدمات ارزشمند در پاوه به سنندج رفت و به عنوان مسئول سپاه پاسداران کردستان در آن‌جا شروع به کار کرد.
یکی از عملیات‌های بزرگی که ناصر کاظمی فرماندهی آن را بر عهده داشت، پاکسازی جاده بانه-سردشت بود. این جاده مدت‌ها در اختیار ضدانقلاب قرار داشت و دو عملیات قبلی هم منجر به آزادسازی آن نشده بود. این جاده سرانجام در بهار سال‌۶۱ به فرماندهی ناصر کاظمی پاکسازی شد. علاوه بر پاکسازی این جاده، پاکسازی مناطق حساسی چون کامیاران، ‌مریوان، تکاب،‌ صائین‌دژ، ‌بوکان و سد بوکان از جمله اقدامات او در این سمت به شمار می‌رود.

کردها عاشق ناصر بودند
ناصر کاظمی محبوبیت خاصی در میان مردم کرد داشت و به دست آوردن این محبوبیت کار دشواری بود. آن روزها ضدانقلاب شکاف بزرگی میان مردم و انقلاب انداخته بود که پر کردنش سخت می‌نمود. ناصر کاظمی اما با مرام و اندیشه‌ای که داشت هر کجا می‌رفت، کردها عاشقش می‌شدند. خیال می‌کردند ناصر حل‌کننده همه‌ مشکلات است. در پاوه کار به جایی رسیده بود که مردم برای زخمی شدن الاغ و قاطرشان هم به سپاه پاوه مراجعه می‌کردند. ملا قادر قادری از پیشمرگان کرد سپاه پاوه درباره نحوه برخورد ایشان با مردم می‌گوید «ناصر کاظمی بین مردم منطقه به عنوان فردی دلسوز و شجاع مطرح بود. کم‌تر خانواده‌ای بود که کاظمی را به عنوان فردی مخلص و ناجی مردم نشناسد و مورد توجه قرار ندهد.»

شهادت ناصر
ناصر کاظمی در طول مدت حضور در کردستان تمام تلاش خود را به کار بست تا دست ضدانقلاب را از سر مردم بی‌گناه کُرد کوتاه کند. آخرین عملیاتی که فرماندهی آن را به عهده داشت، عملیات پاکسازی جاده پیرانشهر به سردشت بود که در این عملیات به شهادت رسید.
صبح روز یک‌شنبه هفتم شهریور ۱۳۶۱، جیپ فرماندهی که کاظمی با آن برای سرکشی رفته بود به ‌طرف نمینجه باز‌گشت. روستای نمینجه سه چهار کیلومتر با جاده‌ اصلی فاصله داشت. ناصر کاظمی به ‌محض این‌ که می‌خواست از سه‌راهی جاده نمینجه به ‌طرف جاده‌ اصلی بپیچد، یک نفر از آن‌طرف جاده، با یک تفنگ قناسه پیشانی‌اش را هدف گرفت. او را به بیمارستان پیرانشهر رساندند، اما آن‌جا به شهادت رسید.

منابع:
۱- شکری، ابوالقاسم، ناصر انقلاب، تهران: بنیاد آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، ۱۳۸۹.
۲- صمدی، محمدعلی، مروستان۲(کاک ناصر)، تهران: موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی، ۱۳۸۳.
۳- قربانی، محمدعلی، پیشانی و عشق، تهران: معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶.


نویسنده: لیلا صادقی

مقاله ها مرتبط