
شهید رجایی؛ نماد خدمت، اخلاص و سادگی
انسان
های بزرگ پس از شهادت نیز نام و یادشان در خاطره
ها باقی می
ماند. شهید گران
قدر رجایی ازجمله انسان
های خاص و پاکی بود که به علت فضائل بی
شمار اخلاقی و عملکرد شایسته ایشان در عرصه اجتماعی و سیاسی با گذشت سال
ها جاودان مانده است. کارنامه درخشان و اخلاق و منش ایشان نمونه بارز فردی متدین، سیاست
مداری انقلابی و وطن
پرست و ارزش
گرا، انسانی پاک و خالص و همچنین ساده
زیست و مردمی بود. شهید بزرگوار حتی امروز هم به
عنوان الگویی تمام
عیار برای سیاست
مداران و مسئولان ما به شمار می
آید. او دارای منش مدیریتی و خط و مشی خاصی بود که همین باعث شد در آن برهه حساس کشور از دیگر مسئولان متمایز شود. از تشریفات اداری پرهیز می
کرد و تمام توجهش به مردم بود. جوان
گرا بود و از کار خسته نمی
شد. رهبر معظم انقلاب در مورد شهید رجایی فرمودند «در همان مدت مسئولیت کوتاه، طوری عمل کردند که از خودشان برای ما الگو باقی گذاشتند و حقیقتا با تلاش سختی که داشتند، با تحملی که به خرج دادند و با تمسکی که به عقیده و ایمان خودشان در عمل ورزیدند موجب شدند که ما امروز بتوانیم برای تعریف مدل مورد نظر خودمان، اسم و یاد شهید بزرگوار را مطرح کنیم.» پرکاری برای یک مسئول از ویژگی
های اساسی و مهم است. شهید رجایی فردی خستگی
ناپذیر و امیدوار بود. خودشان می
گفتند من خستگی را خسته کرده
ام. از صبح خیلی زود تا پاسی از شب یک
سره کار می
کردند. از دیگر مولفه
های او توجه به محرومین بود. شهید رجایی خود از طبقه فقیر بود و درد نداری و بی
کسی و فقر را چشیده بود. در کودکی پدرش را از دست داده بود و برای گذران زندگی دست
فروشی می
کرد و هم
زمان درس می
خواند. چنین فردی که با گوشت و استخوان خود درد فقر را چشیده، بی
شک می
تواند حال محرومین جامعه را درک کند نه کسانی که همیشه در رفاه و آسایش بودند و طاغوتیان و مرفهین بی
درد. از اولویت
های شهید رجایی در رسیدگی به امور کشور، بهبود وضعیت مناطق محروم بود. به جد موضوعات را بررسی می
کردند و تا نتیجه کامل دست از کار نمی
کشیدند. ایشان در زمان نخست
وزیری، دفتر پیگیری تشکیل داده بودند. این دفتر ماموریت داشت تمامی برنامه
ها و مراجعات مردم را ثبت کند و جهت اقدام به وزا
رتخانه
ها بفرستد و تا آن
جا که نامه به
دست مسئول مربوطه می
رسید کار را دنبال می
کرد. دفتر پیگیری که مجاور دفتر ایشان بود، همیشه مملو از جمعیت بود که برای حل مشکل خود به آن
جا مراجعه می
کردند. این دفتر نقش خیلی مهمی در حل مشکلات مردم داشت و بیانگر دیدگاه آقای رجایی در اهمیت
دادن به مردم و تلاش در جهت رفع نیازهای آن
ها بود. ساده
زیستی شهید رجایی چه در زندگی شخصی و چه در محیط کاری در کنار ایمان و اخلاص و مردمی
بودن منجر شد اعتماد و عشق و محبت همگان را به دنبال داشته باشد. سادگی شهید رجایی یکی از عواملی بود که بسیاری از افراد با سرمشق قرار دادن او به
عنوان مقامی ارشد همان سبک زندگی را برای خود برگزیدند. همه رفتار و افعال این شهید بزرگوار رنگ و بوی خدایی و مردمی داشت. سبک زندگی شهید رجایی در زمانی که دست
فروش، معلم، وزیر و رییس
جمهور بود هیچ فرقی نداشت. او همانند مردم در کنار مردم زندگی می
کرد. دل
سوزی شهید رجایی نسبت
به بیت
المال و ترس از عذاب الهی، که با جانش آمیخته بود از مواردی است که همیشه مورد توجه و قابل تحسین بوده است.

انقلابی و ارزشی یا لیبرال و اهل سازش
یکی از مسائلی که بنیان
گذار جمهوری اسلامی، امام خمینی
(ره) تاکید داشتند و بعد از ایشان نیز رهبری معظم انقلاب آن
را دنبال کردند و اصلا هدف انقلاب ایران همان بوده و هست، مبارزه با امپریالیسم و استکبارستیزی است. رییس
جمهور رجایی ازجمله کسانی بودند که محکم و قوی پای اصول انقلاب ایستادند و هیچ
گاه تن به ذلت ندادند. بی
شک کشور زمانی می
تواند اسم پیشرفت را بیاورد که خودکفا باشد نه این
که محتاج بیگانگان بودن و چشم
دوختن بر دهان امپریالیسم را هنر و پیشرفت بداند. خودباختگی همیشه ضعف است که به دشمن جرئت تهاجم می
دهد. در مقابل آن، ارزشی و انقلابی
بودن هویت و اعتماد
به
نفس است. مهم است که تفکرات مسئول کشور چه باشد. خطرناک
ترین اشخاص، آن
هایی هستند که نه
تنها کمترین اعتقادی به مقاومت ارزشی مردم ندارند؛ بلکه بر آن تفکر اشتباه خود پافشاری کرده و منافع ملی کشور را به خطر می
اندازند. وجود این اشخاص دل
بسته غرب در مناصب مدیریتی مصادف بود با تحمل حقارت و ذلت برای مردم برابر غربی
ها. رهبر انقلاب می
فرمایند «عزت در سیاست خارجی، یعنی نفی دیپلماسی التماسی.» شهید رجایی در دفاع از ارزش
های انقلاب مماشاتی با گروه
ها و وابستگان غرب و شرق نداشت.

گرگ
هایی در لباس میش بین خودی
ها پنهان هستند
رییس
جمهور انقلابی
مان را شهید کردند، همان
هایی که در لباس خودی برای دشمنان کار می
کردند. عاملی نفوذی و بازیگری حرفه
ای که با توسل به ظواهر دین و در لباس دوست دین
دار توانست آن جنایت را رقم بزند. ضرر غیرقابل جبران دولت
های استکباری و امپریالیستی از سرنگونی رژیم وابسته و ذلیل پهلوی و روی کار آمدن نظام سیاسی مستقل در ایران چنان نفرت و کینه
ای در دل دولت
های غربی به وجود آورد که این کینه و نفرت جز با سرنگون
کردن و نابود
کردن فرو نمی
نشست. این شیوه و روش روباه پیر است که عوامل و نفوذی
های خود را به شکل جماعت متدین و مذهبی درآورد و با جلب اعتماد سران و مردم ایران، در بزنگاه
های تاریخی با ترور و بمب
گذاری وحشیانه و شهیدکردن خدمت
گزاران، پایه
های این نظام سیاسی تازه
تاسیس را فرو ریزد. اولین واکنش رهبر فقید جمهوری اسلامی این بود که فرمودند «آن
ها گمان می
کنند که با ترور شخصیت
ها می
توانند با این ملت مقابله کنند و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجم
تر شدند. ملت ما چون علی
بن ابی
طالب
(ع) را فدا کرده است از برای اسلام. فداکردن امثال این شهدا برای ملت ما یک مسئله مهم نیست؛ گرچه خودِ این واقعه و این افرادی که شهید شدند در نظر همه ما عزیز و ارجمند هستند.» بنیان
گذار جمهوری اسلامی ایران در این باره می
فرماید «انگیزه آن
ها این است که برای این ملت، یک دسته دیگری از صنف خودشان بیاید و حکومت کند؟ این
ها مگر نشناخته
اند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی که سرکرده تروریست
هاست در بین ملت جای ندارد. گمان نکنید که این
ها از روی قدرت این کار را انجام می
دهند؛ این قدرت نیست، این کمال ضعف است. من ابن
ملجم را از این
ها مردتر می
دانم؛ برای این
که او آمد در حضور مردم کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند. این
ها مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به
طور دزدی یک کاری انجام می
دهند و خودشان را اصلا ظاهر نمی
کنند. من آن عباس
آقا را که صدراعظم ایران را در نزدیک مجلس با هفت
تیر زد در حضور مردم و بعد خودش را کشت، او را مرد می
دانم و این
ها را نامرد؛ این
هایی که از این
جا فرار کردند و از خارج دستور می
دهند که مردم را اغتیال کنند و به
طور دزدکی بکشند. این
ها بدترین نامردها هستند.» راستی چرا هیچ
گاه دشمن از غرب
گراها کسی را شهید نکرده است؟ چرا شهدا همگی از انقلابیون و ارزشی
ها هستند؟ دشمن کدام را می
پسندد؟
نویسنده: فاطمه شریفزاده