۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
صیاد دل‌ها
صیاد دل‌ها

صیاد دل‌ها

جزئیات

آخرین سخنرانی سپهبد شهید علی صیاد‌شیرازی

21 فروردین 1404
آخرین سخنرانی سپهبد شهید علی صیاد‌شیرازی
سپهبد شهیدعلی صیادشیرازی جانشین رییس ستاد كل نیروهای مسلح در آخرین سخنرانی خود كه در جمع فرماندهان و مسئولان بلندپایه این ستاد ایراد شد، داشتن بینش صحیح را لازمه آلوده نشدن زندگی به آلودگی و انحراف دانست، متن كامل سخنان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی چنین است.
اعوذ‌بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنك سلطانا نصیراً اللهم كن لولیك الحجت بن الحسن صلواتك علیه و علی ابائه فی هذه الساعه و فی كل الساعه ولیًا و حافظا و قائداً و ناصراً و دلیلا ً و عیًنا ً حتی تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فیها طویلا اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه برای شادی ارواح پاك و مطهر شهدای انقلاب اسلامی و شادی روح مطهر حضرت امام رضوان الله علیه و سلامتی و تندرستی رهبر و فرمانده معظم كل قوا سه تا صلوات بفرستید. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)
تذكری كوتاه دارم هم به خودم و هم به شما عزیزان و بعد با دعایی جلسه را تمام می‌كنیم. تذكر بر این است كه خداوند متعال به عمل صالح ما ارزش قائل است و اگر در زندگی خود دائما در انجام عمل صالح بتوانیم به پیش برویم و بازدهی كار خودمان را افزایش بدهیم، خداوند به ما امتیاز می‌دهد و زمینه عاقبت‌به‌خیری همه ما فراهم می‌شود. بعد از بیست سال از عمر با عزت انقلاب اسلامی این تجربه بسیار پرمعرفت نصیب همه ما شده است كه بدانیم پشتوانه عمل صالح ما در زندگی انقلابی خودمان در این نظام مقدس جمهوری اسلامی عمدتا بر دو پایه استوار بود؛ یكی از انگیزه‌ای كه در وجود ما حاكم است و دوم بینشی كه برای شناخت راه داریم. با انگیزه سالم كه نشأت گرفته از ایمان‌مان به راه راست است، خداوند متعال به ما روحیه و نشاط لازم را برای انجام عمل صالح می‌دهد. به طوری كه همیشه برای هر برنامه‌ای و هر عملی كه به عنوان وظیفه و انجام تعهدات خودمان در صحنه نظام جمهوری اسلامی می‌خواهیم به پاخیزیم و تلاش بكنیم و نظارت خداوند را بر كارهای‌مان ببینیم. این انگیزه به ما كمك می‌كند كه با روحیه‌ خستگی‌ناپذیر در صحنه باشیم. همان روحیه‌ای كه ۶۰سال حركت میلیونی امت شهید پرورمان را در جهت به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در تمام لحظات و تنگناهایی كه برای انقلاب خطر پیش می‌آمد. برای دفاع از دستاوردهای انقلاب همت گماشتیم و داشتن بینش كه از آگاهی‌های ما، در درس‌های ما، دانش‌های ما، علم ما، ابتكارات‌مان و همه آن نبوغی كه خداوند در وجود فرد، فرد ما گذاشته است، استفاده بكنیم كه راه را گم نكنیم، چون برای تكامل در این مسیری كه قدم گذاشتیم حتما نیاز به بینش داریم. بینش به ما آگاهی می‌دهد، شناخت می‌دهد تا راه را از چاه تشخیص بدهیم. آن مسیر روشنی را كه حضرت امام رضوان الله علیه برای ما مشخص كرد و جانشین بر حق امروز سكاندار آن راه است، راه روشنی است ولی اگر بینش قوی و عمیق نباشد، در زندگی ما خطر آلودگی است، خطر انحراف است و برای ادامه راه هم ما به این دو عامل قوی و مهم نیاز داریم بنابراین در پیشگاه خداوند متعال مسئلت داشته باشیم از این كه خداوند آن قدر به میزان الهی بودن انگیزه ما بیفزاید كه دائما با روحیه و نشاط قوی بتوانیم در این فرازونشیب‌ها قدم برداریم از خداوند بخواهیم كه روز‌به‌روز بینش‌مان را قویتر و عمیقتر كند كه در مسیری كه قدم برمی‌داریم خدایی ناكرده منحرف نشویم.
بسم الله الرحمن الرحیم من علینا بظهور ولیك و عجل یالفرج و العافیه و النصر اللهم احفظ علماء السلام، اللهم وفق و ایده، اللهم ایه آیه الله خامنه‌ای اللهم احفظ و وفقه و ثبته و السلام علیكم و رحمه الله و بركاته

خاطره‌اي كوتاه از شهيد سپهبدعلي صيادشيرازي
يك شب در جبهه بودم به صورت خیلی ناراحت خوابیدم البته این از وضعیتی بود كه داشتم، خیلی دلم گرفته بود، ساعت ۱/۳۰ یا دو نیمه‌شب بود كه خوابیدم و بلافاصله خوابی را دیدم، خواب دیدم در قرارگاهی كه بودیم گفتند امام(ره) می‌خواهد تشریف بیاورد، خب من كه خیلی دلم گرفته بود و چون به امام(ره) خیلی تكیه داشتم و از امام(ره) خیلی برای حال‌ و روحم بهره می‌بردم، اسم ايشان را كه شنیدم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم گفتم كه «خیلی خب حالا كه امام(ره) می‌آیند باید یك جوری ايشان را تنها گیرش بیاورم و با او درد دل كنم.» با خود گفتم من نمی‌توانم در جمع حرف دلم را بزنم كه او مرا كمك جمع‌مان هم زیاد بود تمام فرماندهان صف كشیده بودند، خب برخلاف همیشه كه امام(ره) ثابت می‌ایستادند و دیگران می‌رفتند دست‌بوسی كنند، این‌بار خودشان از جلوی صف رد می‌شدند، راه می‌رفتند و با همه خوش‌و‌بش می‌كردند و صحبت می‌كردند یك لبخند و تبسم ظریفی هم بر چهره مبارك‌شان بود. ايشان حركت نمودند تا به من رسیدند، همین كه به من رسیدند، من خودم را گم كردم، دست‌و‌پایم را گم كردم البته من هم مثل بقیه دست‌بوسی كردم و امام(ره) رد شدند منتها از دو سه نفر نگذشته بودند كه یك دفعه برگشتند و به من نگاه كردند وقتی برگشتند كاملا معلوم بود كه دیدشان مستقیم به من متمركز شده، امام این جمله را فرمودند «شما كارتان درست می‌شود، نگران نباشید»

مقاله ها مرتبط