
به مناسبت ۱۶ اردیبهشت، سالروز شهادت سیدمجید شریفواقفی از اعضای سازمان مجاهدین خلق
سیری در آثار استاد شهید مرتضی مطهری/ به مناسبت ۱۲ اردیبهشت، سالروز شهادت شهید مطهری
آنچه که در یکی، دو قرن اخیر در ایران و سایر کشورهای اسلامی گذشت، ضعف نهادهای دینی و هجوم قدرتهای استعماری و استکباری به آن بود.
هجوم قدرتهای استعمارگر در قرن هجده و نوزده به کشورهای جهان سوم و تصرف آنها که با هدف استثمار و بهرهکشی از آنها انجام میشد، پس از مواجه شدن با موج قیامهای ملیگرایانه و ضداستعماری متوقف شد. اما این پایان کار نبود و استعمارگران پس از مدتی با تغییر روش به «استعمار نوین» روی آوردند. عقبماندگی کشورهای جهان سوم و شیفتگی آنها به توسعه و تکنولوژی غربی شرایطی را به وجود آورد که آنها خودشان برای نوکری و خدمت به غرب پیشقدم شوند. این مسئله بستری را فراهم میکرد که قدرتهای استکباری به بهانه از بین بردن عوامل عقبماندگی کشورهای جهان سوم، به مبارزه با دین ـکه مهمترین مانع در تسلط کامل به مردم بودـ بپردازند. در این راه تربیت روشنفکران غربزده و حاکمان دیکتاتور از مهمترین ابزارهای کشورهای غربی بود. از سویی دیگر، عدم آگاهی برخی علما به مسائل و جریانات زمانه و فترت و عقبماندگی جامعه، از دیگر عواملی بود که به تحقق اهداف شوم استعمارگران کمک میکرد.
در چنین شرایطی بود که نسلی از سلالۀ پاک روحانیت شیعه پا به عرصه گذاشت و با بیدار کردن امت و ایستادگی در برابر قدرتهای استکباری، اسلام را از خطر اضمحلال و انحراف رهانید.
«استاد شهید مرتضی مطهری» مصداق تام و تمامِ یک عالم آگاه به زمانه بود و با اشرافی که بر علوم دینی و اوضاع و احوال زمانه داشت، هویت دینی را در میان روشنفکران و دانشگاهیان ایران زنده کرد و اعتقادات مردم را از خرافهها و پیرایهها زدود.
مرتضی مطهری در بهمن ماه ۱۲۹۸ در فریمان (از توابع مشهد) متولد شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی از حوزه مشهد، در ۱۳۱۶ رهسپار حوزه علمیه قم شد. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر اساتیدی چون آیتالله العظمی بروجردی (در فقه و اصول)، آیتالله محقق داماد (در فقه)، امام خمینی(در فلسفه، عرفان، اخلاق، اصول) و علامه طباطبائی(در فلسفه و دروس دیگر) بهره گرفت.
در دورانی که شبهات و ابهامات مستمراً به اسلام وارد و اعتبار و حقانیت آن را زیر سئوال میبرد، شهید مطهری با در پیش گرفتن رویهای منطقی و عقلانی، به پاسخگویی شبهات و طرحریزی نظامی متقن از آموزههای اسلامی، همت گماشت. او خود و دیگر روحانیون را «مسئول پاسداری از ایمان جامعه و دفاع از اصول و فروع دین مقدس اسلام و عهدهدار پاسخگویی به نیازهای مذهبی مردم»۱ میدانست و برای تحقق درست این مسئولیتهای خطیر، «آشنایی با اوضاع و جریانات زمان» را لازم و ضروری میدید. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد استاد این بود که پیچیدهترین مسائل اعتقادی و فلسفی را به زبانی ساده و شیوا به مردم کوچه و بازار منتقل و تفهیم میکرد. همچنین به دلیل تسلطی که بر تفکرات و مکاتب غربی داشت با حضور در جوامع دانشگاهی و محافل روشنفکری به تشریح و تبیین معارف و آموزههای اسلامی میپرداخت.
شهید مطهری بر این عقیده بود که «اگر بخواهیم درباره اسلام و مقتضیات زمان قضاوت کنیم، تنها راه این است که با معارف اسلام آشنا شویم و روح قوانین آن را درک کنیم و سیستم خاص قانونگذاری اسلام را بشناسیم»۲ بر این اساس شهید مطهری به طرحریزی چهارچوب نظری لازم برای مطالعه و کشف گزارههای اساسی اسلام، تحت عنوان «جهانبینی توحیدی» پرداخت. آشنایی کامل به فلسفه و عرفان اسلامی، تواناییهای ایشان در اجتهاد و بهرهگیری از معارف دینی را دو چندان ساخته بود. استاد شهید در بررسی منابع دینی از ظواهر به کُنه و گوهرۀ معارف دینی نفوذ کرده و با دریافت روح حاکم بر مسائل دینی، به طرحریزی صورتی به روز و مقبول، از اصول و فروع جهان بینی اسلامی پرداخت.
«جهانبینی، نوع برداشت و طرز تفکری است که یک مکتب درباۀ جهان و هستی عرضه میدارد و زیرساخت فکری آن مکتب به شمار میرود. در جهانبینی، غایت و هدفی برای انسان تبیین شده و راه وصول به آنها مشخص میگردد»۳ از آنجا که «انسان» در این مباحث محوریت دارد، در ابتدا لازم است خصوصیات و چگونگی ساختار وجودیاش مورد شناسایی قرار گیرد. «تفاوت انسان و دیگر جانداران که ملاک انسانیت هم به شمار میرود، در دو ناحیه است: بینشها و گرایشها.» منظور از بینش انسانی، علم و دانایی است و مراد از گرایش نیز فطرتالهی انسان است که منشاء گرایش و میل او به کمالات و ملکات فاضله میباشد. بر این اساس آنچه که انسان را به کمال میرساند «تعالی عقیده و ایمان»۴ اوست. از دیدگاه استاد مطهری هدف نهایی که اسلام فراروی انسان قرار میدهد «قربالهی»است و این مقصد مقدسی است که «قدم نهادن در راه آن، زندگی انسان را مقدس و متعالی میسازد»۵
بر اساس انسانشناسی که استاد ارائه کرده است، «عقل» در این نظام دارای مقامی شریف و فاخر است و سازنده بینش انسان است، با این حال بدون مدد گرفتن از وحی، نمیتواند انسان را به سعادت رهنمون کند. چراکه عقلی که بخواهد برنامهای برای به سعادت رسیدن تمام ابناء بشر انجام دهد، «نباید شخصی و فردی و ناظر به زمانهای خاص باشد و این در حالیست که عقل انسانی محدود به این قیود است. همچنین نمیبایست محدود به این جهان باشد و باید جهان ابدی را مد نظر داشته باشد»۶. بر این اساس است که نیاز به راهنمایی الهی و دین موضوعیت مییابد. به این ترتیب، فطرت و حقیقت انسانیت مدنظر قرار میگیرد، برای تمام افراد بشر و در همیشه تاریخ و این باعث جهانشمولی این جهانبینی میشود.
«جهانبینی توحیدی یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده و نظام هستی بر اساس خیر و رحمت و برای به کمال رسانیدن موجودات استوار شده، عالم بر حق است و در آن سُنن و قوانین مطلقی چون علیت و عدالت حکم فرماست»۷. همچنین مؤید این است که «جهان تک قطبی است و ماهیتی از اویی(انالله) و به سوی اویی (الیه راجعون) دارد. جهان مادی مرتبه نازلی از عالم غیب است و بعد از این جهان، جهان ابدیت قرار دارد»۸
به این ترتیب استاد شهید، نظامی منطقی، مستحکم و قابل قبول از اعتقادات و معارف اسلامی ارائه میکند که با مبنا قرار دادن آن میتوان بسیاری از شبهات را برطرف و برای مشکلات و نابسامانیهای موجود، راه حلهای سازگار با دین ارائه نمود. بر اساس جهان بینی توحیدی، اصل و حقیقت اسلام، حقیقت واحدی است که ثابت است و بر این اصل، فروعی به تبع شرایط مکانی و زمانی حمل میشود. «از خصوصیات اسلام این است که اموری که به حسب احتیاج زمان تغییر میکند را به امور ثابت متصل کرده»۹ و بر این اساس «خصوصیاتی در ساختمان خود دارد که بدون اینکه با روح دستوراتش مخالفتی شده باشد»۱۰ به مسائل مستحدثه پاسخ گوید. از نظر ایشان از جمله مغالطاتی که درباره ناکارآمدی دین در دنیا جدی میشود این است که «چنین فرض شده خاصیت زمان این است که همه چیز، حتی حقایق بنیادین جهان را نیز فرسوده و کهنه مینماید و حال آنکه آنچه در زمان کهنه و نو میشود، ماده و ترکیبات مادی است و حقایق جهان ثابت و لایتغیر است.»۱۱ «اصول و مبادی اولی زندگی یعنی انسانیت و اخلاق، اصولی جاودانه است» و ابعاد متغیر و وابسته به زمان را میتوان از دل این اصول استخراج کرد. آثار ایشان در این حوزه عبارتند از: «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی(۵جلد)»، «اسلام و مقتضیات زمان(۲جلد)»، «توحید»، «شش مقاله (جهان بینی الهی و جهان بینی مادی)»، «امامت و رهبری»، «تعلیم و تربیت در اسلام»، «خاتمیت»، «ختم نبوت»، «وحی و نبوت»، «نبوت» و «معاد».
ایشان همچنین به بررسی زندگی ائمهاطهار(ع) و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه پرداخت تا با خارج کردن این متون و منابع از لای قفسه کتابخانهها، آنها را به زندگی مردم کشانده و سطح دینی جامعه را ارتقا بخشد. آثار ایشان در این زمینه عبارتند از: «آشنایی با قرآن (تاکنون۱۱جلد)»، «سیری در نهج البلاغه»، «سیری در سیره ائمه اطهار»، «سیری در سیره نبوی»، «پیامبر امی»، «جاذبه و دافعه علی(ع)»، « قیام و انقلاب مهدی (به ضمیمه شهید)».
در دهههای چهل و پنجاه نظریاتی که مارکسیستها ارائه کرده بودند رواج بسیاری در جوامع اسلامی پیدا کرده بود. یکی از مهمترین اقداماتی که استاد مطهری در طول عمر پر برکتشان انجام دادند، دفاع از آموزههای اسلامی و نقد منطقیِ تفکرات مارکسیسم بود. این مکتب که به واسطۀ پشتیبانی شوروی، از امکانت زیادی برای تبلیغ افکارش بهرهمند بود، جهان را فقط در مادیات و محسوسات منحصر میکرد و هر چیز غیر مادی را نفی مینمود. بدین ترتیب اعتقاد به وجود خدا، دین و هر امر معنوی را یکسره توهم و خرافه مینامید. کتب و سخنرانیهای ایشان درباره شرح و نقد مکتب مارکسیسم در محیطهای روشنفکری مخاطبین بسیاری را به خود جلب کرد و دانشجویان زیادی را از انحرافات فکری و فلسفی نجات داد. به علاوه در آثار متعدد دیگری پس از بررسی و معرفی دقیق و بیطرفانۀ این مکتب، به نقد جنبههای مختلف آن بر اساس «جهانبینی توحیدی» پرداخت. در این رابطه میتوان به این آثار استاد رجوع کرد: «نقدی بر مارکسیسم»، «علل گرایش به مادیگری(به ضمیمه ماتریالیسم در ایران)»
بخش مهمی از فعالیت روشنگرانه معلم شهید استاد مطهری، بررسی برخی مفاهیم و احکام دین مبین اسلام بود. در طول زمان به دلیل کج فهمیها ، افراط و تفریطها و ورود اندیشههای ضد دینی، پارهای از ابعاد و مفاهیم دینی، مهجور یا دچار سوء برداشت شده بود. مفاهیمی چون زهد، تقوا، آزادی، حق و تکلیف و... ایشان که عالمی خوش فکر بود و ذهن توانایی در تجزیه و تحلیل و ارائه مسائل داشت با طرح معنی صحیح این گزارهها بر اساس قرآن و روایات، ارائه کنندۀ مفهوم نوین و در عین حال اصیلی از «دینداری» به جامعه بود.کتابهای پیشرو بیانگر تفکرات استاد در باب اسلامشناسی هستند: «ده گفتار»، «بیست گفتار»، «آزادی جنسی»، «انسان و سرنوشت»، «امدادهای غیبی در زندگی بشر»، «جهاد»، «نبرد حق و باطل»، «عدل الهی»، «فطرت»، «مسئله حجاب»، «مسئله ربا(به ضمیمه بانک و بیمه)»، «نظام حقوق زن در اسلام»، «تکامل اجتماعی انسان»، «حکمتها و اندرزها»، «انسان و ایمان»، «انسان در قرآن»، «ولاها و ولایتها»، «زندگی جاوید یا حیات اخروی» و «شش مقاله (الغدیرو وحدت اسلامی)».
ایشان حتی به کودکان و خردسالان هم توجه داشتند و «داستان راستان(در۲جلد)» را برای استفاده و آشنایی این گروه از افراد جامعه اسلامی به زیور طبع آراستند.
تشریح و تفصیل فلسفه و عرفان اسلامی به زبانی بسیار ساده و قابل فهم از دیگر خدمات شهید مطهری بود. اصولاً متون فلسفی بسیار غامض و فهم آن مشکل است، اما شروح فلسفی ایشان فاقد این مصائب است و امروز مطالعه کتب ایشان در کنار آثار اصلی و کلاسیک فلسفه اسلامی پیشنهاد اغلب اساتید به دانشجویان و طلبههای جوان است. آثار ایشان در این حوزه عبارتند از :«شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم، اثر علامه طباطبائی(5جلد)»، «مسئله شناخت»، «حرکت و زمان در فلسفه اسلامی(۲ جلد)»، «درسهای الهیات شفا (۲ جلد)»، «شرح مبسوط منظومه(۴جلد)»، «شرح منظومه (۲ جلد)»، «مقالات فلسفی(۳ جلد)»، «عرفان حافظ(تماشاگه راز)»، «فلسفه تاریخ»، «فلسفه اخلاق»، «آزادی معنوی»، «انسان کامل» و «آشنایی با علوم اسلامی(۴جلد: منطق، فلسفه، کلام، عرفان، فقه، اصول فقه و حکمت عملی)».
مسئلۀ «ملی گرایی» یا «ایرانی گرایی» که در رژیم پهلوی متعصبانه ـ و البته با اهداف سیاسی ـ تبلیغ میشد، اختلاف نظرها و مباحث زیادی را برانگیخته بود. برخی با تکیه بر دستاوردهای دوران ایران باستان و جنبههای افتخارآمیز تاریخ ایران باستان، اسلام را معادل اعراب میانگاشتند و از این راه اتهامات زیادی را علیه اسلام مطرح میکردند. در مقابل عدهای هم از جایگاه دفاع دین به نفی و مقابله با تاریخ کشور و مقابله با هویت ایرانیِ مردم میپرداختند. در این میان شهید مطهری با در پیش گرفتن رویهای منطقی و به دور از هرگونه جانبداری، به بررسی و نقد مسئله پرداخته و با نگارش «خدمات متقابل اسلام و ایران» بسیاری از اختلاف نظرها و درگیریها را پایان بخشیدند. ایشان در این زمینه معتقد بود: «مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخارآمیز است، هم برای ایران. برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته خویش ساخته است و برای ایران به عنوان یک ملت که به حکم روح حقیقتخواه و بیتعصب فرهنگ دوست خود، بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است.»۱۲
یکی از عناصر اصلی هویت شیعه و نمودهای بارز دینداری مردم ایران، بزرگ شمردن عزای «حضرت اباعبدالله»(ع) و برپایی مراسم عزاداری برای شهدای کربلاست. اما برخی روشنفکران با برشمردن برخی از مظاهر این حرکت دینی، به نفی و زیر سئوال بردن کلی آن میپرداختند. استاد شهید در این عرصه هم به نگارش «حماسۀ حسینی» پرداخت و ضمن برشمردن برخی وجوه اشتباه و غیر دینی از مراسم ایام محرم، به تبیین علت و نتایج قیام امام حسین(ع) اقدام نمود. ایشان سعی داشت نگاه مردم را به این مسئله تغییر دهد: «حادثه عاشورا دو صفحه دارد: نورانی و ظلمانی؛ از نظر جنایات و مصیبتهایی که شده ظلمانی است. اما آیا فقط مصیبت است و چیز دیگر نیست؟ اشتباه ما همین است، این تاریخ یک صفحه دیگر هم داردکه قهرمان آن دیگر پسر معاویه نیست، درآنجا حسین(ع) قهرمان است. در آن صفحه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و حق پرستی است.»۱۳
اکتفا به فعالیتهای علمی برای اصلاح جامعه و حرکت انسانها به سمت افقهای دینی کفایت نمیکند و برای رسیدن به آن لازم است که از ناحیه حکومت، مدیریت دینی بر زندگی مردم اعمال شود. به این ترتیب، برداشت حداکثری که استاد مطهری از اسلام داشت ایجاب میکرد که به امور سیاسی نظر کرده و به تحقق هرچه بیشتر آرمانهای دینی در ادارۀ کشور همت گمارد. فعالیتهای سیاسی شهید مطهری از دوران حضورشان در قم آغاز شد و به همکاری با «جمعیت فدائیان اسلام» پرداخت. پس از مهاجرت به تهران در سخنرانیهایشان به مسائل سیاسی روز اشاره و از فضای آن ایام کشور انتقاد میکرد. شهید مطهری شاگرد و همراه همیشگی امام خمینی(ره) از ابتدای نهضت تا آخرین لحظات عمرش بود. «پیرامون انقلاب اسلامی»، «پیرامون جمهوری اسلامی» و «نهضتهای اسلام صد ساله اخیر» از جمله آثار ایشان در این ارتباط به شمار میآید.
سازماندهی قیام ۱۵خرداد سال۴۲ در تهران و هماهنگی آن با حضرت امام(ره)، مرهون تلاشهای او و یارانش بود و متعاقباً پس از یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه، دستگیر شد. پس از تشکیل «هیئتهای موتلفه اسلامی»، شهید مطهری از سوی امام خمینی(ره) به همراه چند تن دیگر، عهدهدار رهبری این هیئتها گشت. با ترور نخستوزیر وقت، کادر رهبری هیئتهای مؤتلفه، شناسایی و ایشان بار دیگر دستگیر شد. در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیهای با امضای ایشان و علامه طباطبایی و آیتالله مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد، دستگیر شد و مدتی را در زندان تک سلولی به سربرد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامههای تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوعالمنبر شد و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با این حال ایشان فعالیتهای انقلابیشان را ادامه داده و با همکاری چند تن دیگر، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان گذاشتند. ارتباط استاد مطهری با امام خمینی(ره) پس از تبعید ایشان از ایران استمرار داشته است و در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی(ره) درباره مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار میگیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام(ره) در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو میکند و در همین سفر امام خمینی(ره) ایشان را مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی مینماید. هنگام بازگشت حضرت امام(ره) به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از ایشان را شخصاً به عهده میگیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود، تا اینکه در شامگاه یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۵۸در حالی که از یکی از جلسات فکری، سیاسی بیرون آمده بود با گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان به شهادت رسید. حضرت امام خمینی(ره) پس از شهادت ایشان در پیامی تاریخی آوردند:
«اینجانب به اسلام و اولیای عظیمالشأن و به ملت اسلام و خصوصاً ملت مبارز ایران، ضایعه اسفانگیز شهید بزرگوار، متفکر، فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاجشیخ مرتضی مطهری( قدسسره) را تسلیت و تبریک عرض میکنم؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزهای سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلامشناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم، کمنظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادهام و در سوگ او نشستم. وی از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب میشد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالم جاودانه، لطمهای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و میکنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات میبخشند و به ظلمتها نور میافشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به ملت اسلامی تبریک میگویم. من اگر چه فرزند عزیزی که پاره تنم بود از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. «مطهری» که در طهارت روح، قوت ایمان و قدرت بیان کمنظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی، علمی و فلسفیاش نمیرود.»۱۴
پینوشت:
۱ ـ پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۳۵
۲ ـ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۷
۳ ـ آشنایی باجهانبینی اسلامی، ص۶۴
۴ ـ همان، بخش اول: انسان و ایمان، گفتار اول
۵ ـ همان، بخش دوم: جهان بینی توحیدی، گفتار اول و دوم
۶ ـ همان، ص۴۳
۷ ـ همان، ص۷۲
۸ ـ همان، ص۲۱۷و۲۲۰
۹ ـ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱،ص۲۳۹
۱۰ ـ همان،ص۲۴۱
۱۱ ـ همان، ص۱۵
۱۲ ـ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۱۵
۱۳ ـ حماسه حسینی، ج۱، ص۴-۱۲۱
۱۴ ـ صحیفه نور، ج۶
منبع: سیری در زندگانی استاد مطهری
به مناسبت ۱۶ اردیبهشت، سالروز شهادت سیدمجید شریفواقفی از اعضای سازمان مجاهدین خلق
خاطرات آزادگان از روزهای ۱۷ اردیبهشت تا پذیرش قطعنامه سال ۶۷
بررسی چرایی وقوع واقعه تاریخی تحریم تنباکو/ به مناسبت ۲۵ اردیبهشت، سالروز لغو امتیاز تنباکو براساس فتوای آیتالله میرزایشیرازی
یادی از دانشمند جهادگر دکتر سعید کاظمیآشتیانی/ به مناسبت ۳۰ اردیبهشت روز ملی جمعیت
نگاهی کوتاه به زندگی مسیح کردستان، سردار شهید محمد بروجردی/ به مناسبت ۱ خرداد، سالروز شهادت شهید بروجردی
اعلام آخرین جمعه رمضان به نام روز قدس/ به مناسبت روز قدس
جهادگر شهید سردار سیدمحمدتقی رضوی فرمانده ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ و جهاد و قائممقام قرارگاه مهندسی رزمی خاتمالانبیا(ص)/ به مناسبت ۳ خرداد، سالروز شهادت شهید رضوی