۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
ذکاء‌الملک
ذکاء‌الملک

ذکاء‌الملک

جزئیات

محمدعلی فروغی در گذر زندگی / به‌مناسبت سالروز نخست‌وزیری محمدعلی فروغی

28 آذر 1404
فروغی پس از تحصیلات مقدماتی در دارالفنون تهران به تحصیل طب پرداخت، اما پس از مدتی از آن رشته انصراف داد و وارد رشتۀ ادبیات و فلسفه شد. از استادان برجستۀ وی می‌توان به ابوالحسن جلوه و میرزاطاهر تنکابنی اشاره کرد. او در مدارس علمیه، دارالفنون و علوم سیاسی تهران نیز به معلمی فیزیک، تاریخ و ادبیات می‌پرداخت.
فروغی فردی باسواد، فاضل و آگاه به امر سیاست بود. ۱ او ادیب و مترجم نیز بود و به ترجمه و نگارش مقالات فلسفی و تاریخی مبادرت می‌کرد. فرهنگستان ایران در ۴/۲/۱۳۱۴ تأسیس و فروغی به ریاست آن انتخاب شد.۲ او در این مقام برای احیای زبان فارسی بسیار کوشید. برای حسن ختام این بخش از کتاب مخبرالسلطنه استفاده می‌کنیم: سالمان پتروسکی سفیر روس می‌گوید... فروغی مرد نظر است و در عمل سست. داور هوشیار است، اما فاقد اسلوب. سفیر آلمان بر آن است که فروغی دانشمند است و در عمل نرم».۳

خانوادۀ فروغی
فروغی به خانوادۀ خویش نیز دلبستگی داشت. پس از وفات پدرش سرپرستی سه خواهر و برادرش را بر عهده گرفت که یک خواهر و برادرش تا پایان عمر فروغی با او زندگی ‌کردند.
همسر فروغی، خواهرزادۀ نظام‌السلطنه(رضاقلی) بود. حاصل این ازدواج چهار پسر و دو دختر بود. همسر فروغی حدود ۳۰سالگی از بیماری سل درگذشت. فروغی بعد از مرگ همسرش دیگر ازدواج نکرد.

مسئولیت‌های اداری فروغی
فروغی در عمر اداری خویش پنج بار وزیر خارجه، چهار بار وزیر دارایی، سه بار وزیر دادگستری، چهار بار وزیر جنگ، یک بار وزیر اقتصاد ملی(پیشه و هنر و تجارت)، یک بار وزیر دربار و چهار بار نخست‌وزیر بود.۴ دیگر مقام‌های فروغی عبارتند از: یک بار رئیس مجلس شورای ملی، یک بار سفیر، وزیر دربار، رئیس جامعۀ ملل، رئیس مدرسۀ عالی حقوق و رئیس دیوان عالی کشور.۵
فروغی و تقی‌زاده با یکدیگر دوست بودند. مهم‌ترین رویداد همکاری این دو تن در ۱۳۰۹ «لغو امتیاز دارسی و انعقاد قرارداد جدید نفت(قرارداد ۱۹۳۳) می‌باشد.»۶
«از مهم‌ترین وقایع دورۀ دوم رئیس‌الوزرایی فروغی، مرگ تیمورتاش در زندان۷، بازداشت و مرگ وزیر جنگ کابینۀ اول او(جعفرقلی سردار اسعد) به دستور رضاشاه و واقعۀ مسجد گوهرشاد در مشهد است».۸ «سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد ماه ۱۳۱۳، تشکیل کنگرۀ هزارۀ فردوسی در مهرماه و افتتاح دانشگاه تهران در بهمن‌‌ماه همین سال از دیگر وقایع مهم این دوران است.»۹
در سومین‌بار که نخست‌وزیر بود۱۰ از این مقام استعفا کرد زیرا پس از توقیف محمدولی اسدی، نایب‌التولیۀ آستان قدس رضوی ـ پسر اسدی داماد فروغی بود ـ در بازرسی که از خانۀ اسدی به عمل آمد در میان کاغذهای نامبرده نامه‌ای از فروغی به دست آمد که دوستانه و به‌طور خصوصی ضمن پاسخ به نامۀ اسدی راجع به رضاشاه نوشته بود:
در کف شیر نر خونخواره‌ای
غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای۱۱
وقتی نامۀ مزبور به دست رضاشاه رسید، از او بسیار متنفر شد. با شناختی که از رضاشاه داریم، از عجایب است که حکم نابودی فروغی را صادر نکرد، اما فروغی از مقام نخست‌وزیری کناره گرفت. سرنوشت اسدی نیز مانند سایر مغضوبان دیکتاتور پهلوی شد. او سرانجام در ۲۹/۹/۱۳۱۴ در مشهد تیرباران شد.
پس از برکناری فروغی از مقام خویش، تا شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه از او سراغی نگرفت، «اما از نظر خود فروغی، این دوران پربارترین دورۀ زندگی او به شمار می‌آید».۱۲ زیرا برخی از آثار خویش را در این دوره پدید آورد که بعضی از آن‌ها عبارتند از: «سیر حکمت در اروپا، حکمت سقراط و آیین سخنوری»۱۳ دیگر آثار او عبارتند از: تاریخ ساسانیان، تاریخ اسکندر کبیر، تاریخ ملل قدیمۀ مشرق، اصول علم ثروت ملل، دورۀ تاریخ معاصر ایران، حقوق اساسی، زبدۀ حافظ، مواعظ سعدی، رباعیات خیام، تصحیح گلستان و بوستان سعدی، مقابله و تصحیح شاهنامۀ فردوسی و خمسۀ نظامی.۱۴

فروغی و رویدادهای شهریور ۱۳۲۰
در این دوره، زمانی که ایران از شمال مورد تهاجم روس‌ها و از جنوب مورد هجوم انگلیس‌ها بود، رضاشاه از روی اضطرار به یاد فروغی افتاد. نصرالله انتظام، رئیس تشریفات وقت دربار، عصر ۵/۶/۱۳۲۰ مأمور به آوردن فروغی به سعدآباد شد. فروغی بدون آوردن بهانه‌ای در شرایط بحرانی کشور، سمت نخست‌وزیری را پذیرفت. انتظام در خاطراتش می‌گوید: فروغی «در پاسخ رضاشاه گفت «اگر چه پیر و علیل هستم ولی از خدمت دریغ ندارم». رضاشاه برخلاف معمول که وزیران را خود تعیین می‌کرد به فروغی گفت که در انتخاب وزرای کابینۀ خود آزاد است.»۱۵
بین روزهای بیستم تا بیست و چهارم شهریور ۱۳۲۰، فروغی چند بار با سر ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس مذاکره کرد. پیامد این مذاکرات این شد که بولارد با انتقال سلطنت از رضاشاه به ولیعهد موافقت کرد. «تلگراف مورخ پانزدهم سپتامبر(۲۴ شهریور ۱۳۲۰) بولارد به وزارت خارجۀ انگلستان هم حاکی از این است که وی از مضمون استعفانامۀ رضاشاه به نفع ولیعهد آگاهی داشت. با وجود این، لندن هنوز این تصمیم را تأیید نکرده و فروغی پیش از این که مشکل دیگری بروز کند لندن را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد.»۱۶ دلیل مخالفت انگلستان با ولیعهدی محمدرضا این بود که «گزارش‌هایی دربارۀ تمایلات ولیعهد به آلمانی‌ها به دست آن‌ها رسیده و نمی‌توانستند به وی اعتماد کنند ولی رضاشاه که به اصل استعفا از مقام سلطنت رضایت داد، اصرار داشت که محمدرضا به جانشینی او تعیین شود.»۱۷ روز ۲۴ شهریور اعلام شد که روس‌ها و انگلیس‌ها ۲۵ شهریور به سوی تهران حرکت می‌کنند. به دنبال این خبر، رضاشاه، فروغی را به کاخ احضار کرد، اما نامبرده به بهانۀ بیماری استنکاف کرد. رضاشاه نیز به عنوان عیادت، بعد از ظهر به منزل فروغی رفت. در همین ملاقات، پیش‌نویس استعفای رضاشاه آماده شد.
فروغی متن استعفانامه را صبح ۲۵ شهریور در حضور رضاشاه نوشت که او نیز آن را امضا کرد. پس از آن فروغی، مجلس را به تشکیل جلسه‌ای فوق‌العاده دعوت کرد. فروغی پیش از رفتن به پارلمان به سفارت انگلستان رفت و استعفانامۀ رضاشاه را به بولارد نشان داد. شایان ذکر است که جزییات مذاکرات فروغی با وزیرمختار انگلیس و جلسۀ ملاقات آن‌ها با اسمیرنوف سفیر شوروی فاش نشده، اما چنین به نظر می‌رسد که فروغی در این مذاکرات طولانی دربارۀ ولیعهد و این که «او را به راه راست هدایت خواهد کرد»۱۸ تضمین‌هایی به آن دو تن داده است. مطالبی نیز که پس از خواندن استعفانامۀ رضاشاه به سود ولیعهد در مجلس بیان کرد، مبتنی بر همین مذاکرات بود. فروغی در پارلمان «از قول شاه جدید گفت که وی به اصول حکومت مشروطه و قانون اساسی وفادار خواهد بود و در رفع تعدیات گذشته خواهد کوشید و صمیمانه با متفقین همکاری خواهد کرد.»۱۹ سپس مجلس را برای انجام مراسم تحلیف شاه جدید به تشکیل جلسه‌ای فوق‌العاده در ۲۶شهریور دعوت کرد. نطق شاه در مراسم مذکور را نیز تهیه کرد.
بزرگ‌ترین مشکل فروغی پس از رفتن رضاشاه، رویارویی با نمایندگان آخرین پارلمان شاه مستعفی بود که ناگهان طغیان کرده و دولت را متهم به اهمال در رفع تعدیات گذشته و بردن جواهرات سلطنتی از سوی پادشاه مستعفی می‌کردند. فروغی پیش از اخراج رضاشاه از کشور، صلح‌نامه‌ای از وی برای واگذاری اموال منقول و غیرمنقول و موجودی نقدی خود به شاه جدید گرفت تا ترتیب انتقال آن را به دولت و افرادی که مدعی بودند املاک آن‌ها از سوی رضاشاه غصب شده بدهد. هیئتی نیز مأمور رسیدگی به جواهرات سلطنتی شد که گزارش آن حاکی از دست نخوردن جواهرات مزبور بود که به آگاهی مجلس رسید. دولت برای التیام افکار عمومی، دستور تعقیب و محاکمۀ متهمین به ارتکاب جنایات دورۀ رضاشاهی را نیز صادر کرد. به دنبال آن جلال عبده دادستان دیوان کیفر، سرپاس مختاری رئیس شهربانی رضاشاه و برخی از همکاران وی را بازداشت کرد.
آخرین پارلمان رضاشاهی در ۸/۸/۱۳۲۰ به پایان رسید. مجلس سیزدهم، ۲۲ آبان گشایش یافت. فروغی طبق سنت پارلمانی استعفا کرد و با رأی تمایل مجلس، دوباره مأمور تشکیل کابینه شد.
«مهم‌ترین اقدام کابینۀ جدید فروغی، امضای پیمان سه جانبه بین ایران و انگلستان و شوروی بود که ضمن آن دولتین انگلیس و شوروی در ازای همکاری‌های ایران با متفقین در زمان جنگ، استقلال و تمامیت ارضی ایران را تضمین نموده، متعهد شده بودند شش ماه بعد از خاتمۀ جنگ، نیروهای نظامی خود را از ایران خارج نمایند. این پیمان به واسطۀ امتیازاتی که برای متفقین قایل شده بود در مجلس و مطبوعات مورد انتقاد قرار گرفت و فروغی هنگام دفاع از این پیمان در جلسۀ روز پنجم بهمن‌ماه ۱۳۲۰ مجلس شورای ملی، مورد حمله و ضرب و شتم یکی از تماشاچیان قرار گرفت.»۲۰
در مجلس برای پیمان سه جانبه از ۹۳ نمایندۀ حاضر در جلسه، ۸۰ تن رأی موافق دادند که موجب تصویب آن شد. اما ادامۀ حملات مطبوعات و برخی از نمایندگان، فروغی را در ادامۀ کار دچار تردید کرد.
فروغی برای غلبه بر این تردید، پس از یک ماه تصمیم گرفت کابینۀ خویش را ترمیم کند تا شاید با تغییر چند وزیر، رضایت اکثریت نمایندگان را به دست آورد، اما پس از معرفی وزیران جدید به پارلمان در ۱۱/۱۲/۱۳۲۰ تنها ۶۶ تن از ۱۱۲ نمایندۀ حاضر در مجلس به دولت وی رأی اعتماد دادند. فروغی به سبب این اکثریت ضعیف، از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد. پس از استعفای وی بیش از ۷۰ تن از نمایندگان نامه‌ای برای پشتیبانی از فروغی امضا کردند و برای منصرف ساختن وی از استعفا به منزل او رفتند، اما فروغی حاضر به پذیرش هیچ مسئولیتی نشد و به نمایندگان طرفدار خویش سفارش کرد علی سهیلی، وزیر امور خارجۀ کابینه‌اش را به نخست‌وزیری انتخاب کنند.
فروغی به اصرار شاه جوان که به مشاورت وی نیازمند بود، وزارت دربار را پذیرفت و تا آخر عمر خویش این سمت را عهده‌دار بود. او در اوایل رسیدن به این مقام، در تعیین خط‌مشی سیاسی کشور، نقش مهمی ایفا می‌کرد زیرا علی سهیلی در تمام امور مهم داخلی و خارجی با وی مشورت می‌کرد. لازم به یادآوری است که این نقش تا مرداد ۱۳۲۱ که کابینۀ سهیلی سقوط کرد ادامه یافت، اما با انتخاب احمد قوام‌السلطنه۲۱ به نخست‌وزیری از نفوذ فروغی کاسته شد.
قوام که وجود فروغی را در تهران مانع یا بهتر «مزاحم» خود می‌دانست، همین که به تمایل محمدرضا شاه برای برکناری فروغی از وزارت دربار پی برد۲۲، سفارت آمریکا را برای فروغی پیشنهاد کرد که پذیرفته شد. البته پیش از این که در این مورد با خود فروغی صحبت شود خبر در شهر انتشار یافت که رنجش وی را به دنبال داشت. البته فروغی این پیشنهاد را قبول کرد ولی پیش از تحقق این امر، بیمار شد و در ۵/۹/۱۳۲۱ در ۶۷ سالگی وفات کرد. پس از مرگ فروغی، منزلش را به وزارت بهداری اجاره دادند و بیمارستان نجات را در آن‌جا احداث کردند.

نتیجه
فروغی دو چهرۀ متضاد داشت. یکی سیاستمدار و دیگری ادیب، فیلسوف و مترجم. به عنوان سیاستمدار، پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. شایان ذکر است که او فراماسون نیز بود. وی از پایه‌گذاران سلسلۀ پهلوی است و هنگام جلوس پدر و پسر به سریر سلطنت، نخست‌وزیر مملکت بوده است.
فروغی در نویسندگی ساده‌نویسی را برگزید. او تا حد امکان از واژگان بیگانه پرهیز می‌کرد و مطالب خویش را در عین استحکام و فصاحت، به گونه‌ای ساده می‌نوشت تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند. فروغی نقاش چیره‌دستی نیز بود. وی می‌گوید: «من به کمال‌الملک، فرانسه درس می‌دادم و او به من تعلیم نقاشی می‌داد.»۲۳
حبیب یغمایی۲۴، فروغی را چنین وصف می‌کند: «فروغی به تمام معنی، ایران را دوست می‌داشت. وطن‌خواهی باحقیقت بود و در مصلحت مملکت هرچه تشخیص می‌داد به کار می‌بست. از غوغا و هیاهوی عوام، باکی نداشت و از کسانی نبود که وجهۀ ملی خود را به مصلحت کشورش ترجیح دهد. به ثروت و تحول، چه پول و چه زمین و امثال آن‌ها مطلقاً بی‌اعتنا بود. فزونی نمی‌طلبید، به همان اندازه که خرج خانه‌اش را تکافو کند راضی و قانع بود»۲۵ و اما نظری دیگر دربارۀ فروغی: «مقام فروغی در میان رجال نامور در ردیف صاحب‌بن‌عباد، خواجه نظا‌م‌الملک و قائم‌مقام فراهانی بود».۲۶ این را نیز باید اذعان کرد: «در روزهای تاریک سوم شهریور، فروغی با قبول مقام نخست‌وزیری، خود را فدای مصالح میهن کرد».۲۷
فروغی در زندگی خصوصی خویش فردی اخلاقی و موجه و به عنوان چهرۀ علمی فرد قابلی است، اما به عنوان رجلی سیاسی، چهره‌ای دیگرگون دارد. برای حسن ختام می‌توان این را گفت که به‌راستی چرا وی تلاش کرد محمدرضا را به پادشاهی ایران برساند؟ ولیعهدی که سال‌ها خارج از ایران زیسته و به فرهنگ غربی خو گرفته بود تا این که به فرهنگ و تمدن این آب و خاک علاقه‌مند باشد. با توجه به این که دول بیگانه نیز به ولیعهد با دیدۀ تردید می‌نگریستند. به‌راستی چرا فروغی برآن شد او را بر اورنگ سلطنت ایران بنشاند؟ باید که با تدقیق بیش‌تری صفحات تاریخ را ورق بزنیم و از آن درس عبرت گیریم.


پی‌نوشت‌ها:
۱. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، چ ۵، تهران: زوار، ۱۳۷۸، ص ۴۵۱.
۲. نظری، منوچهر، رجال پارلمانی ایران(از مشروطه تا انقلاب اسلامی)، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰، ص ۶۲۵.
۳. هدایت، مهدیقلی(مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات: توشه‌[ای] از تاریخ شش پادشاه و گوشه‌[ای] از دوره زندگی من، تهران: شرکت چاپ رنگین، ۱۳۲۹، ص ۵۰۵.
۴. بامداد، مهدی، همان، ص ۴۵۱.
۵. نظری، منوچهر، همان، ص ۶۲۷.
۶. همان، ص ۶۲۴.
۷. به‌طور مبسوط در شمارگان پیشین به معرفی شخصیت تیمورتاش پرداخته‌ایم.
۸. نظری، منوچهر، همان، ص ۶۲۵.
۹. همان.
۱۰. از ۱۳۱۲/۶/۲۶ تا ۱۳۱۴/۹/۱۰ه‍.ش.
۱۱. بامداد، مهدی، همان، ص ۴۵۱.
۱۲. نظری، منوچهر، همان، ص ۶۲۵.
۱۳. همان.
۱۴. همان، ص ۶۲۵، ۶۲۸.
۱۵. همان، ص ۶۲۵.
۱۶. همان.
۱۷. همان.
۱۸. همان، ص ۶۲۶.
۱۹. همان.
۲۰. همان، ص ۶۲۷ ـ ۶۲۶.
۲۱. قوام‌السلطنه از دوران انقلاب مشروطه تا دورۀ پهلوی دوم در مصدر امور قرار داشت.
۲۲.پهلوی دوم نیز به پیروی از پدرش، پس از استفاده بردن از افراد، بر آن بود تا جلوی قدرتمند شدن آن‌ها را بگیرد. شایان ذکر است که او در اوایل پادشاهی فرد زبونی بود و پس از کودتای ۱۳۳۲/۵/۲۸ که کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی بود به مانند پهلوی اول راه دیکتاتوری را در پیش گرفت.
۲۳. نظری، منوچهر، همان، ص ۶۲۸.
۲۴. نویسنده، شاعر و مدیر مجلۀ یغما که از دوستان فروغی نیز بود.
۲۵. نظری، منوچهر، همان، ص ۶۲۸.
۲۶. مؤسسه اطلاعات،
۲۸ هزار روز تاریخ ایران و جهان، ج ۲، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص ۶۱۷.
۲۷. همان.

منابع:
اتحاد، هوشنگ، پژوهشگران معاصر ایران، ج ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۷۸ ـ ۱۳۸۷.
اعتبارنامۀ نمایندگان مجلس شورای ملی در ۲۴ دورۀ قانون‌گذاری(۱۳۵۴ ـ ۱۲۸۵).
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، چ ۵، تهران: زوار، ۱۳۷۸.
صفائی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ج ۲، تهران: جاویدان، ۱۳۴۴.
طلوعی، محمود، بازيگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج ۱، تهران: نشر علم، ۱۳۷۲.
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج ۲، تهران: نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰.
مبارکیان، عباس، چهره‌ها در تاریخچۀ نظام آموزش عالی حقوق و عدلیه نوین، تهران: انتشارات پیدایش، ۱۳۷۷.
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران(۱۳۲۰ ـ ۱۲۹۹ش)، ج ۵، تهران: الهام، ۱۳۷۵.
مؤسسه اطلاعات، ۲۸ هزار روز تاریخ ایران و جهان، ج ۲، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا.
نظری، منوچهر، رجال پارلمانی ایران(از مشروطه تا انقلاب اسلامی)، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰.
هدایت مخبرالسلطنه، مهدیقلی، خاطرات و خطرات: توشه‌[ای] از تاریخ شش پادشاه و گوشه‌[ای] از دوره زندگی من، تهران: شرکت چاپ رنگین، ۱۳۲۹.



نویسنده: سعیده مرادخانی

مقاله ها مرتبط