در طول جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، بودهاند برهههایی از زمان که سرنوشت را تعیین کردهاند. در میان تمام این نقاط مهم، شاخصترین و در عینحال مورد غفلت قرارگرفتهترین برهه زمانی تیر و مرداد ۱۳۶۱ و در واقع عملیات رمضان است.
شناسنامه عملیات
طرح عملیاتی: کربلا – ۴ موسوم به نینوا
نام عملیات: به دلیل قرارگیری در ماه مبارک رمضان، «رمضان» نام گرفت.
منطقه عملیاتی: شمالشرقی بصره شامل جنوب طلائیه (کوشک)، کانال پرورش ماهی و شلمچه
هدف: عبور از صحرای شمال شرقی بصره، انهدام کامل نیروهای مستقر سپاه سوم ارتش بعث مستقر در منطقه عملیاتی، رسیدن به ساحل شطالعرب و در نهایت فتح شهر بصره گلوگاه حیاتی رژیم صدام با محاصره این شهر از طریق معابر شمالی و شرقی
یگانهای عملکننده: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
تنبیه متجاوز و ورود به خاک دشمن طبق نقشههای موجود و مورد تأیید فرماندهان شاخص جنگ تحمیلی، بصره همواره به عنوان یکی از دو پاشنه آشیل رژیم بعث عراق (پس از بغداد) مورد توجه فرماندهان نظامی ایران بوده است.
در عملیات ناموفق «نصر» که در هویزه ناکام ماند و به شهادت «سید حسین علمالهدی» و یارانش انجامید، بصره جزو اهداف اصلی عملیات بود. علاوه بر این در عملیات «الی بیت المقدس» طرح بر این مبنا بود که بعد از فتح خرمشهر حمله همه جانبهای در آخرین مرحله عملیات به سمت بصره انجام شود که به دلیل تلفات و آسیبهای وارده این مسأله محقق نشد.
پس از پایان عملیات «الی بیت المقدس» استکبار جهانی به فرماندهی ایالات متحده آمریکا که از پیروزیهای ایران در هراس و نگران صدور انقلاب اسلامی ایران از راه نظامی به عناصر هوادار امامخمینی
(ره) در عراق بود، تصمیم گرفت با اجرای طرح «حمله اسرائیل به لبنان» ذهن مردم ایران را که با پیروزی در خرمشهر دچار شادی و غرور پیروزی شده و نابودی رژیم صدام را در بهترین فرصت ممکن از یاد برده بودند، مشغول خود سازد. در نتیجه این اقدام، آمریکا با زیرکی توانست مردم ایران را که درگیر کار تشییع شهدا و شادی پیروزی بودند به خود مشغول سازد و فوراً به کمک صدام بشتابد.
اهمیت بصره کشور «جمهوری عراق» از طریق شش استان با ایران اسلامی هممرز است که به ترتیب از شمال به جنوب بدین ترتیب هستند:
۱. «اربیل» به مرکزیت شهر «اربیل» مرکز کردستان عراق
۲. «سلیمانیه» به مرکزیت «سلیمانیه» (در کردستان عراق)
۳. «دیاله» به مرکزیت «بعقوبه»
۴. «واسط» به مرکزیت «کوت»
۵. «میسان» به مرکزیت «عِماره»
۶. «بصره» به مرکزیت «بصره»
تنها هدفی که ایران میتوانست با فتح آن ضربه محکم و غیرقابل جبرانی به رژیم بعث عراق وارد کند (ضربهای در حد سقوط بعثیها) و آن هدف هم نزدیک به مرز قرار داشت، بصره بود. اما چرا بصره؟!
بصره شهری است که از مرز شلمچه حدود ۴۰ – ۳۰ کیلومتر بیشتر با ایران اسلامی فاصله ندارد و در قیاس فاصله بسیار مهمتر از مراکز مهم دیگر بود. «عماره» مرکز استان «میسان» که مقر فرماندهی سپاه چهارم ارتش عراق در آن قرار داشت، از گذرگاه مرزی «فکه» حدود شصت کیلومتر فاصله داشت و حمله به آن اگرچه میتوانست و در عین سهلالوصول بودن
۱ نتایجی را به نفع ایران در برداشته باشد اما به اندازه بصره اهمیت سیاسی – نظامی بالایی نداشت و تمرکز شیعیان انقلابی در این شهر به اندازه بصره نیز نبود.
تمام کسانی که از مرز مهران عازم کربلای معلّی و نجفاشرف شدهاند، از شهر «کوت» مرکز استان «واسط» عراق عبور کردهاند. مردم این شهر شیعه و بیشترشان ایرانیالاصل هستند. این شهر واقعاً ارزش فتح کردن ندارد زیرا نه تنها برای حرکت به سمت آن باید در صحرا پیشروی میکردیم
۲ رفت بلکه جز نخلستانهای اطراف «بَدره» در نزدیک مرز ایران منابع مهم دیگری نداشته باشد.
«بعقوبه» مرکز استان «دیاله» اگرچه در سر راه «بغداد» قرار داشته و از دو شهر دیگر نزدیکتر اما نفوذ به آن به دلیل همان شرایط اهمیتی مشابه عماره و کوت برای حمله بهصرفه نبود.
سلیمانیه و اربیل نیز نقش تعیینکننده چندانی نداشتند زیرا با سقوط آنان کمر صدام شکسته نمیشد. مردم کردستان عراق که کرد و سنی مذهب بوده و غیر از سلیمانیه و اربیل در استان «دهوک» (شمالیترین استان عراق) نیز مستقرند، رابطه خوبی با رژیم صدام نداشتند. علاوه بر اینها برای حمله به کردستان عراق باید از کوههای سر به فلک کشیده و نفسگیر مرز دو کشور عبور میکردیم که باز بهصرفه نبود.
بنابراین تنها بصره میماند. بصره با جمعیتی حدود ۱/۰۰۰/۰۰۰ نفر شیعه که بیشترشان هوادار انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام
(ره) بودند. مقر فرماندهی سپاه سوم نیروی زمینی ارتش عراق در این شهر واقع بود. وجود تنها شاهراه عراق به خلیج فارس (شبه جزیره فاو) که مرکز عمده ارتباط با کشورهای خلیجفارس از راه دریایی بود، به اهمیت بصره میافزود. غیر از فاو و خور عبدالله در جنوب بصره، بیابانهای اطراف شلمچه و غرب بصره و دو جزیره هورالهویزه جزو نقاط نفتخیز عراق بودند که میزان نفت موجود در همین بیابانهای بصره بسیار بیشتر از مبلغ مورد ادّعای جمهوری اسلامی ایران پیرامون غرامت جنگ بود!
در صورت فتح بصره، ارتش عراق برای پاتک جهت تسخیر مجدد شهر تنها باید با عملیات آبی – خاکی وارد منطقه میشد (به دلیل وجود شطالعرب در جنوب و هورالهویزه در شمال) و این با توجه به سختی کار امکان نداشت. وسعت مناطق شمالشرقی بصره (از مرز ایران تا «نشوه» در شمالغرب و «شلمچه» در شرق بصره) چیزی حدود چهارهزار کیلومتر مربع بود! مساحتی در حدود یک استان کوچک! علیرغم قرارگرفتن قسمت اصلی شهر در سوی دیگر شطّالعرب (قسمت غربی)، فتح مناطق شرق بصره این شهر را از حیزانتفاع ساقط میکرد.
محمد درودیان نویسنده تاریخ جنگ و تحلیلگر نظامی در مورد اهمیت بصره چنین مینویسد:
این شهر [بصره] دارای پالایشگاه، کارخانه عظیم پتروشیمی، واحد تصفیه گاز طبیعی و دیگر کارخانههای صنعتی میباشد. همچنین بخش «تنومه» که متعلق به شهرک صنعتی در شرق اروند است، در نزدیکی بصره قرار دارد.
وی ضمن اشاره به نهفته بودن عظیمترین منابع نفتی رژیم صدام در غرب و باتلاق شمال بصره (هور به عربی یعنی باتلاق) سخن از «جاده صفوان» میآورد و مینویسد:
جاده مواصلاتی «بغداد – کویت» - به نام «جاده صفوان» - که دارای اهمیت استراتژیکی است و طی هشت سال جنگ تدارکات اصلی و جابجایی تسلیحات و مهمات نظامی واردات دشمن از طریق آن صورت میگرفت از جنوب همین شهر [بصره] عبور کرده و پس از گذشتن از شهر مرزی «صفوان»، در خاک کویت امتداد مییافت.
از طرفی موقعیت دفاعی ناقص و بیعارضه مرز ایران با عراق، ایجاب میکرد که با رسیدن به شطالعرب از ضعف دفاعی ما در برابر حمله احتمالی دشمن کاسته شود. بنابراین از لحاظ امکان دفاع و پدافند هم بصره بهترین موقعیت را برای ما فراهم میکرد.
نظر امامخمینی(ره) در مورد ورود به خاک عراق حضرت امام
(ره) در ابتدا با ورود به خاک عراق مخالف بودند اما توضیحات فرماندهان نظامی و لزوم وجود شرایطی مبنی بر دفاع در برابر دشمن، ایشان را با درنظر گرفتن شرایط زیر قانع به ورود به خاک دشمن کرد:
۱. تحریک عواطف و حس میهن دوستی مردم عراق به نفع حکومت بعث
۲. تحریک کشورهای عربی با حس ناسیونالیسم عربی
۳. آسیب دیدن مردم عراق که در نهایت باید حامی انقلاب اسلامی ایران باشند.
۴. احتمال دخالت قدرتهای منطقهای و جهانی
همچنین در آخرین جلسهای که مبنی بر ورود نظامیان به خاک عراق بود (به تاریخ بیستم خرداد ۱۳۶۱ در جماران تهران) امام نظر نظامیان را پذیرفتند اما تأکید کردند که حمله در جاهایی صورت گیرد که حضور مردم عراق صفر یا ناچیز باشد.
۳ بدین ترتیب مجوز نهایی اجرای طرح عملیاتی «کربلا – ۴» صادر شد.
اقدامات عراق قبل از وقوع عملیات رمضان عراق پس از عقبنشینی از خرمشهر، از آنجا که میدانست قطعاً هدف بعدی ایران «بصره» است، فوراً دست به کار ایجاد موانعی صعبالعبور در بیابانهای بیعارضه بصره شد.
عراق ابتدا یک دژ دفاعی سنگین در کنار مرز ایران (از طلائیه تا شلمچه) احداث کرد و سپس به فاصله هشت کیلومتر بعد از آن در خاک عراق دولایه دژهای عجیب و غریب به صورت مثلثی احداث کرد که با خاکریزی مستقیم به یکدیگر وصل شده بودند. شکل و چگونگی قرارگیری این خاکریزها را در نقشه میتوانید مشاهده کنید.
عراق همچنین عمده نیروهای پیاده خود را از منطقه خارج و لشکرها و تیپهای مکانیزه خود را در موقعیت جایگزین ساخت. در این مورد شخص صدام توجه چندانی به مسأله نداشت و عمده فعالیتها بر دوش تیمسار «ماهر عبدالرشید تکریتی» فرمانده لشکر پنجم مکانیزه (که بعدها فرمانده سپاه سوم ارتش بعث شد) قرار داشت.
ماهر عبدالرشید با واردکردن سایر لشکرها به حوزه مأموریت خود و تبدیل جبهه بصره به دژی غیرقابل نفوذ راه را برای پیشروی ایران مسدود کرد.
علاوه بر اقدامات فوق، بعثیها کانال پرورش ماهی، که کانالی دفاعی به طول سی کیلومتر و عرض یک کیلومتر در صحرای بصره بوده را از طریق دو نهر «دو عیجی» و «کتیبان» که متصل به شطالعرب بودند آبگیری کرده و اطراف این کانال را کاملاً سنگربندی کردند همچنین خاکریزی سراسری را از شمال کانال تا انتهای دژهای مثلثی در جنوب هورالعظیم (منطقه طلائیه) احداث کردند.
موقعیت و وضعیت یگانهای خودی برای عملیات رمضان قرارگاه مرکزی کربلا به فرماندهی شهید سپهبد علی صیادشیرازی و سردار محسن رضایی (فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران) با چهار قرارگاه زیر بدین شرح وارد عمل شد:
قرارگاه قدس فرماندهان: پاسدار احمد غلامپور فرمانده لشکر یک پیاده قدس سپاه و سرهنگ سیروس لطفی فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین ارتش
یگانها: لشکر یک سپاه قدس ، لشکر ۱۶ زرهی ارتش، تیپ پیاده ۴۰ سراب ارتش
(لشکر یک قدس شامل: تیپهای ۳۷ بعثت و ۴۱ ثارالله)
مأموریت: آغاز حمله در اطراف پاسگاه کوشک، عبور از دژهای عراق و سرانجام تصرف شهر «نشوه» عراق و پدافند در شرق شطالعرب (جنوب قُرنه)
قرارگاه فجر فرماندهان: سردار پاسدار شهید دکتر مجید بقایی فرمانده لشکر هفت فجر سپاه و سرهنگ ازگمی فرمانده لشکر ۷۷ پیاده پیروز خراسان
یگانها: لشکر هفت فجر سپاه (شامل: تیپهای ۳۳ المهدی
(عج)، ۱۸ جوادالائمه
(ع)و ۳۵ امام سجاد
(ع) ) و تیپها و عناصر لشکر ۷۷ ارتش
مأموریت: انجام حمله در محور جنوب قرارگاه قدس و کنترل کامل ساحل شطالعرب
قرارگاه فتح وضعیت قرارگاه فتح که عمده نبردهای سرنوشتساز عملیات رمضان در دست این قرارگاه بود بدین شرح است:
فرماندهان: حجهالاسلام و المسلمین شهید مصطفی ردانیپور فرمانده لشکر سه پیاده صاحبالزمان
(عج) سپاه و سرلشکر شهید سید مسعود منفرد نیاکی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز ارتش
یگانها: (لشکر سه صاحبالزمان
(عج) سپاه شامل تیپهای: ۱۴ امامحسین
(ع)،۱۷ علی بن أبیطالب
(ع)، ۸ نجفاشرف، ۲۵ کربلا و ۲۷ محمدرسولالله
(ص)به همراه نیروها، تیپها و گروههای عملیاتی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان)
مأموریت: انجام حمله از مقابل پاسگاه «زید» عراق، تصرف کامل ساحل شمالی و بخشی از ساحل جنوبی کانال پرورش ماهی و قسمتی از ساحل شطالعرب، الحاق با قرارگاه نصر و سرانجام آغاز حمله به داخل شهر «بصره» عراق و تصرف این شهر
قرارگاه نصر فرماندهان: سردار شهید غلامحسین افشردی(حسن باقری) فرمانده لشکر ۵ نصر سپاه و سرهنگ حسین حسنی سعدی فرمانده لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدا ارتش – تیپ ۲۳ نوهد ارتش
(لشکر پنج نصر سپاه شامل تیپهای: ۳۱ عاشورا، ۷ ولیعصر
(عج) و ۲۱ امام رضا
(ع))
مأموریت: پدافند در جنوب محور قرارگاه فتح، سپس آغاز حمله در جنوب کانال پرورش ماهی، الحاق با قرارگاه فتح و در نهایت ورود به شهر بصره عراق
آغاز عملیات برون مرزی رمضان ساعت ۲۱:۳۰ شامگاه سه شنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۶۱ عملیات «رمضان» با رمز «بسمالله قاصم الجبارین یا صاحب الزمان
(عج) أدرکنی» در شرق بصره آغاز شد. سه قرارگاه قدس، فجر و فتح حمله را آغاز نمودند.
مرحله اول عملیات – هدف: کانال پرورش ماهی و ساحل شطالعرب علیرغم پیشروی حیرتانگیز نیروهای قرارگاه فتح (خصوصاً تیپ هشت نجفاشرف و تیپ ۲۵ کربلا تحت فرمان شهید حاج احمد کاظمی و مرتضی قربانی که با تکی ۲۰ کیلومتری موفق به رسیدن به نهر کتیبان و نزدیک ساحل شطالعرب شدند) جناح راست این قرارگاه به خاطر عدم موفقیت دو قرارگاه قدس و فجر در عبور از موانع دشمن، خصوصاً دژهای ننگین مثلثی، خالی ماند و سرانجام این پیشروی بینظیر در تاریخ جنگ ایران و عراق با عقبنشینی نیروها به محور پاسگاه زید به شکست انجامید.
علاوه بر این، دشمن جنایتکار برای اولین بار به طور مؤثری از گازهای شیمیایی استفاده کرد که تعداد تلفات و شهیدان را در میان رزمندگان اسلام گسترش داد.
همچنین انجام تک در منطقهای فاقد عوارض و پستی و بلندی (برخلاف عملیاتهای فتحالمبین و الی بیت المقدس)، حرارت بالای چهل درجه بیابان بصره و طوفان شن در آن، در کنار روزه بودن نیروها و همچنین سیستم دفاعی جدید عراقیها وضع را بسیار مشکل کرده بود.
سیستم جدید دفاعی ارتش بعث عراق با عقبنشینی از خوزستان (به استثنای شلمچه، طلائیه و فکه) از دو عملیات بزرگ نیروهای اسلام(فتحالمبین و الی بیت المقدس) درسهایی گرفت. به همین دلیل استراتژی جدیدی طرح ریخت موسوم به «دفاع متحرک»
در این طرح، دشمن (ایران) در ابتدای حمله با انواع میادین مین و کانالها و آبگرفتگیها سرگرم میشد و تا به دژهای صعبالعبور میرسید تانکها و نیروهای مکانیزه نیز به کمک به اصطلاح مدافعین (اشغالگران بعثی) میشتافتند و جلوی عناصر مهاجم را به شدت تمام میگرفتند. البته نباید واکنش هماهنگ توپخانه و نیروهای هوایی عراق را هم از یاد برد.
پیام حضرت امام(ره) به مردم و شیعیان عراق روز دوم عملیات رمضان (۲۲ رمضان ۱۴۰۲، ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱) حضرت امام خمینی
(ره) پیام غرایی خطاب به مردم عراق صادر نمودند که انعکاس بسیار وسیع در رسانههای جهان یافت. متن پیام بدین شرح است:
[متن پیام بطور کامل درج شود]
در واکنشی جالب توجه خبرگزاری «فرانسپرس» طی گزارشی از تهران اعلام کرد:
«عملیات جدید ایران موسوم به «رمضان» اولین درگیری نظامی در مدت ۲۲ ماه [تا آنزمان] جنگ عراق و ایران است که به داخل خاک عراق کشیده شده است. هر چند از جزئیات این عملیات گسترده [نزد ما] خبر دقیقی در دست نیست اما «آیتالله خمینی» در پیام خود به مردم بصره برای استقبال از برادران دینی خود، به طور غیرمستقیم تأکید کرده است. همین تأکید میتواند یکی از اهداف حمله اخیر ایران به [خاک] عراق را تسخیر این شهر بندری عراق نشان دهد.»
مرحله دوم عملیات: هجوم در جنوب طلائیه – هدف: نفوذ از طریق رسیدن به کانال پرورش ماهی پس از انحلال موقت قرارگاه فتح و الحاق یگانهای بازمانده آن (قسمتی از لشکر ۹۲ ارتش و تیپهای ۱۴، ۱۷ و ۲۵ لشکر سه سپاه) به قرارگاه نصر، مرحله دوم عملیات به فرماندهی و نقشآفرینی قرارگاه نصر به کمک دو قرارگاه فجر و قدس و با هدف گسترش سرپل از شرق کانال پرورش ماهی تا نزدیکی بصره در ساعت ۲۱:۴۰ روز جمعه ۲۵ تیرماه ۱۳۶۱ آغاز شد.
به علت عدم موفقیت قراگاه فرعی نصر – شش (تیپ ۱۷ علیبن ابیطالب سپاه و تیپ دو لشکر ۹۲ زرهی ارتش اهواز) در انجام حمله مؤثر در پی آتش شدید دشمن،کار نصر یک (تیپ 31 عاشورا سپاه) و تیپ دو لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدا
(ع) ارتش) با عدم موفقیت روبرو شد. در نتیجه نصر ۴ (تیپ هفت ولیعصر
(عج) سپاه و تیپ یک لشکر حمزه سیدالشهدا
(ع) ارتش) به سرنوشت دو قرارگاه قبلی فرعی دچار گشت. نصر هشت (تیپ ۲۵ کربلا سپاه) که از میدان مین دشمن عبور کرده بود، در اثر وضعیت پیش آمده برای سایر یگانها وادار به عقبنشینی شد. نصر هفت (تیپ ۱۴ امام حسین
(ع) سپاه) هم که موفق به رسیدن به ساحل جنوبی کانال پرورش ماهی شده بود، به علت خالی ماندن جناح راستش مجبور به بازگشت به خط اولیه شد.
عدم وجود مهندسی رزمی توانا برای ایجاد خاکریز در صحرای بیعارضه بصره، انحراف تعدادی از نیروها از مسیر تک، و مشکلات دیگر، سرانجام سبب شد که در بامداد روز شنبه ۲۶ تیر ۱۳۶۱ قرارگاه مرکزی کربلا دستور عقبنشینی را به نیروها صادر کند. این مسأله در حالی رخ داد که یکی از یگانهای سپاه (قرارگاه فرعی نصر هشت – تیپ ۲۵ کربلا) ساعاتی قبل موفق به عبور از کانال پرورش ماهی و تصرف پل واقع بر آن شده و در واقع به بصره نزدیک شده بود.
اگرچه قرارگاه نصر در تصرف و تأمین اهدافش در دو جناح عالی عمل کرد اما باز هم مثل مرحله قبل مشکلات جناح راست محدوده عمل این قرارگاه که در اختیار قرارگاه فجر بود، باعث ضربهپذیری شده و سرانجام سبب شد که مرحله دوم عملیات رمضان نیز ناکام به پایان برسد.
مرحله سوم عملیات: نبرد عید فطر – هدف: ساحل شمالی کانال پرورش ماهی مرحله سوم عملیات با حضور قرارگاههای فتح و فجر در ساعت ۲:۴۰ نیمهشب چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۶۱ آغاز شد. این اتفاق در حالی رخ داد که صدام با حضور در منطقه به فرماندهانش دستور بازپسگیری منطقه تحت تصرف ایران را تا حداکثر ده روز بعد داده بود.
به رغم حمله موفق قرارگاههای فرعی فتح سه و فتح چهار (تیپ ۲۷ محمدرسولالله
(ص) و تیپ ۲۵ کربلا) و الحاقشان در پشت کانال پرورش ماهی به علت کمبود وقت برای احداث خاکریز و تهاجم شدید دشمن این دو تیپ سپاه وادار به عقبنشینی شدند.
تیپهای چهارده امام حسین
(ع)، هشت نجف و هفت ولیعصر
(عج) نیز که به سمت شمال کانال پرورش ماهی در حال پیشروی بودند به دلیل درگیری با تیپ سه لشکر سوم زرهی ارتش عراق و خالی ماندن جناحین مجبور به بازگشت به خط پدافندی پاسگاه زید شدند.
قرارگاه فجر هم مثل دفعات قبل پس از درگیری شدید با عناصر لشکر مکانیزه ارتش عراق با خاکریز سراسری و دژهای مثلثی روبرو شد و از پیشروی ایستاد.
در این مرحله، تیپ ۲۷ محمدرسولالله
(ص) قائم مقام دلیر خود شهید اسماعیل قهرمانی را در پشت کانال پرورش ماهی جا گذاشت و در حقیقت او را تقدیم أبیعبدالله الحسین
(ع) کرد.
تنها نکته بارز این مرحله عملیات رمضان انهدام وسیع تانکها و ادوات دشمن در صحرای شرق بصره که شامل هفتصد تانک و ۱۴۲ خودرو بود.
مرحله چهارم: اقدام به پیشروی – هدف: شلمچه در این مرحله قرارگاه مرکزی کربلا دشت شلمچه بصره در جنوبشرقی کانال ماهی را برای انجام عملیات برگزید. علیرغم آغاز حمله در ساعت ۲۲:۴۰
جمعه شب یک مرداد ۱۳۶۱، وقتی نیروهای عملکننده وارد عرصه نبرد در شلمچه شدند، دریافتند که منطقه قبل از حضور آنان زیر آب رفته است. علاوه بر این احداث میدانهای مین جدید، انواع سیمخاردارها و همچنین آتش شدید توپخانه دشمن راه را بر تمام یگانها بست؛ تنها یک گروهان از تیپ امام رضا
(ع)موفق به شکستن خط شد که در پی ماندن نیروهای سایر تیپها در پشت میدان رزم یا بعضاً در دل میادین مین و محاصره دشمن مجبور به عقبنشینی شد. این مرحله نیز پس از حدود سه روز زد و خورد با عدم فتح مواجه شد.
مرحله پنجم: نبرد در جنوب طلائیه – هدف: دژهای مثلثی این بار قرار بود که قرارگاه فتح در محور قرارگاه فجر (شمال پاسگاه زید) که مقابل دژهای مثلثی بود وارد عمل شود. هر کدام از چهار دژ مثلثی از شمال به جنوب به ترتیب مربوط به حوزه عمل تیپهای ۳۳ المهدی
(عج) و ۲۷ محمدرسولالله
(ص)، ۱۴ امام حسین
(ع)، هشت نجف اشرف و ۱۷ علی بن أبیطالب
(ع) میشد.
به رغم موفقیت در تصرف برخی دژها، خاکریز تیپ ۱۴ امام حسین
(ع) که باید به دژ مثلث شکل سوم وصل میشد، اشتباهاً بین سومی و چهارمی کشیده شد و بین تیپ امام حسین
(ع) و تیپ نجفاشرف خالی ماند. از طرفی خالی ماندن محور میانی (بین تیپ امام حسین
(ع) و تیپ نجفاشرف) باعث افزایش فشار دشمن شد و عناصر لشکرهای پنج مکانیزه و چهار پیاده دشمن به ترتیب ۱۰۱ گارد مرزی ارتش بعث موفق به نفوذ در میان محور عملیات و فراهم کردن زمینه محاصره نیروهای پیشرو شدند. در نتیجه علیرغم موفقیت بالا در تصرف دژههای مثلثی، قرارگاه مرکزی کربلا دستور عقبنشینی را در ساعت ۶:۳۰ صبح هشت مرداد ۱۳۶۱ صادر کرد و بدین ترتیب عملیات عظیم رمضان بدون دستیابی به هیچکدام از اهداف اصلی به پایان رسید.
دلایل عدم موفقیت عملیات رمضان ۱. بعد عقیدتی: به نظر عدهای که در رأس آنان باید نام «سپهبد شهید علی صیاد شیرازی» را آورد، غرور پیروزی فتح خرمشهر جایی برای ایمان ایام «فتحالمبین» نگذاشته بود.
از طرفی به نظر شهید صیاد «منگرایی» در سپاه و ارتش رواج یافته بود و آن همبستگی قدیم وجود نداشت. همین مانع تحقق هدف الهی و پیروزی در جنگ عقیدتی با لباس نظامی میشد. همچنین طبق تعبیر ایشان: «اینجا نخستین جایی (از زمان جنگ) بود که عقبنشینی را شروع کردیم.»
به نظر شهید صیاد «اینجا ما از آزمایش خداوند ناکام درآمدیم.»
این ناکام درآمدن، باعث کشیده شدن جنگ از جنوب به غرب و فرسایشی و بیاثرتر شدن نبردها شد. همین طول جبهه اصلی جنگ ایران و عراق را بسیار زیاد کرد.
۲. بُعد نظامی: دشمن پس از شکست در خوزستان، فوراً اقدام به احداث موانعی پیچیده، خصوصاً دژهای مثلثی، در صحرای بصره زد؛ دژهایی که طرح آنان توسط آمریکا و رژیمصهیونیستی به صدام داده شده بود. همچنین منطقه را مسلح به انواع کانالها، خاکریزها، میادین مین و سیمخاردارهای مجهز نمود طوری که حتی یک نیروی اطلاعاتی هم موفق به نفوذ در صحرای بصره نشود! که چنین هم شد!
از طرفی دشمن با خارج کردن عناصر پیاده و جایگزینی آنان با یگانهای زرهی و مکانیزه امکان انجام مانورش را تا حد بسیار بالایی افزایش داد. همچنین حضور دائم، مجهز و دقیق در صحنه نبرد فرصت را برای هر نوع اقدام غافلگیرانه از میان میبرد. ضعف مهندسی خودی در احداث خاکریز را نیز باید بدان افزود. علاوه بر این ما غافل شده بودیم که غیر از اینکه در خاک دشمن با وی میجنگیم و دشمن در خاک خودش روحیه بهتری دارد، زمین بصره هم مانند ارتفاعات خوزستان نیست و امکان وقوع طوفان شن هم در آن موجود است.
از طرف دیگر اسم این عملیات اصلاً نباید «رمضان» میبود زیرا ما باید زودتر از اینها کار بصره را یکسره میکردیم.
نتایج عملیات رمضان دشمن در این عملیات ضمن از دست رفتن چهل کیلومترمربع از خاکش، ۱۰۹۷ دستگاه تانک و نفربر و ۷۴۰۰ کشته و زخمی علاوه بر ۱۳۵۱ اسیر تلفات داد. همچنین تعداد زیادی ادوات جنگی و ترابری و مهمات سبک و سنگین به دست رزمندگان اسلام افتاد!
لشکریان اسلام نیز بیش از ۸۴۴ شهید، حدوداً ۶۶۰۰ مجروح و بیش از ۵۵۰ نفر مفقود فدای اسلام و انقلاب کردند.
این عملیات که میتوانست سرنوشت جنگ ایران وعراق را با فتح بصره و پیروزی قاطع ایران در کمتر از ۳ سال جنگ و نبرد به پایان برساند با عدم موفقیت ما باعث فرسایشی شدن جنگ شد؛ چیزی که بعدها ذرهای از تلخی آن با پیروزی قاطع کربلای پنج در جنوب همان منطقه عملیاتی در زمستان ۱۳۶۵ تبدیل شد به زهری در کام بعثیون.
یادی از فرماندهان شهید علمدار رمضان گرامی و پررهرو باد یاد و راه شهیدان: مصطفی ردانیپور، غلامحسین افشردی (حسن باقری)، دکتر مجید بقایی، سید مسعود منفردنیاکی، حاج محمدابراهیم همت، اسماعیل قهرمانی، مهدی باکری، ولیالله چراغچی (فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا
(ع) که بعدها قائم مقام لشکر پنج نصر شد)، حسن درویشی (فرمانده تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب و بعدها تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی
(ع))، مهدی زینالدین، حاج حسین خرازی و جاودانهکننده نبرد رمضان شهید حاج احمد کاظمی
که با خون و شجاعتشان درس رادمری و ایستادگی را نه در خاک خود که در خاک دشمن نیز تکرار کردند!
پینوشت:
۱. شهر عماره از چهار طرف در محاصره چهار باتلاق بزرگ (هور) قرار گرفته است. (هورالعظیم، هور الزّلچری در جنوب و هور السّتاف و هور شویجه در شمال). از طرفی قرارگیری این شهر در سمت شرقی دجله امکان حمله مؤثر ایران به این شهر را بیش از پیش تقویت میکرد. متأسفانه این هدف طی عملیات «والفجر مقدماتی» به دلیل ایجاد استحکامات قوی توسط سپاه چهارم دشمن در گذرگاه مرزی فکه محقق نشد.
۲. برای حرکت در صحرا نیاز به تعداد زیادی لشکر زرهی است که همین مانع اصلی ما در حمله به بغداد به حساب میآمد.
این مسأله براساس بینش الهی جنگ تحمیلی صورت میگرفت و گرنه در صورت تمرکز ایران بر نبرد شهری در خاک دشمن خیلی زودتر از ۱۳۶۷ کار جنگ با نابودی رژیم صدام یکسره میشد. البته در آن صورت جنگ ما «دفاع مقدس» نبود!
منبع:
مجموعه حماسه ۲۷؛ جلد دوم - ضربت متقابل: کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص) در تابستان ۱۳۶۱، گلعلی بابایی، انتشارات سوره مهر، تهران
مجموعه عملیات، جلد پنجم، کتابچه عملیات رمضان، نشر یازهرا، تهران
[تمام نقشهها و ساختار دژهای مثلثی از کتاب ضربت متقابل وارد متن شود]