اشاره: جنگ برای انقلاب ما صحیفه بود، صحیفهای هزار برگ و هزار متن که با گذشت بیش از بیست سال از پایان آن، هنوز هم تفسیر آیه به آیه آن تازگی دارد. شاید جنگ یادآور خرابی، یتیمی، آوارگی و... باشد، اما برای ما خاطرهانگیز است. نه به خاطر رنج و دردش، به خاطر انسانهایی که با «بسمالله» از آب گذشتند و ما اما با ختم قرآن، هنوز گرفتار مرداب نفسیم. آری! جای خالی آنها و دلتنگی همیشگی در فراقشان روضهای است جاودان تا ابد، تا رسیدن به خدا.
بازیدراز؛ برگی از هزار برگ صحیفه جنگ است که حکایت از مردانی دارد که با دست خالی از سلاح و آذوقه، به دل دشمن زدند، آن هم کجا؛ قلهای به ارتفاع ۱۱۰۰متر!
ماهیت جنگ در جبهه غرب به خاطر طبیعت کوهستانیاش، متفاوت از جبهه جنوب است. در این جبهه بود که عراقیها میتوانستند با تصرف شهرها و ارتفاعات مرزی ایران، یک کمربند دفاعی در برابر دشت بیدفاع بغداد تشکیل دهند. بازیدراز در غرب شهر سرپلذهاب مهمترین ارتفاعی بود که دشمن در جبهه غرب در اختیار داشت؛ این ارتفاعات از یک سو کاملاً بر دشت و شهر سرپلذهاب و پادگان ابوذر و راههای ارتباطی آن مسلط بود و از سوی دیگر میتوانست یک مانع طبیعی و عالی برای دفاع عراق از شهرهای قصرشیرین اشغالشده و خانقین محسوب شود.

در ۳۱ شهریور۵۹ جنگ علیه ایران از هشت محور از جمله منطقه سرپلذهاب آغاز شد و عراق با ۱۲ لشکر و ۱۰ تیپ مستقل آماده، مجهز و مدرن به ایران اسلامی حمله کرد. لشکر۸ دشمن برای تصرف سرپلذهاب وارد عمل شد. این لشکر در اجرای عملیات خود ناکام و در حاشیه شهر ماند، اما با فشارهای نظامی خود ارتفاعات قلاویزان و شهرکهای المهدی
)عج( و قرهبلاغ را تصرف کرد. مأموریت لشکر۶ عراق نیز تصرف قصرشیرین بود. قصرشیرین سقوط کرد. حالا عراق برای رسیدن به هدف نهایی خود یعنی سرپلذهاب که با مقاومت عشایر، نیروهای مردمی، سپاه و ارتش همچنان در دست ایران بود، تصمیم به اشغال بازیدراز گرفت. همه فشار عراق به خاطر این بود که از بازیدراز پایین بیاید و پادگان ابوذر که محل آموزش نیروها بود را تصاحب کند و از آنجا به طرف تنگه کلداود حرکت کند تا بر تنگه پاتاق مسلط شود
. از این رو هر جنبندهای که در مسیر شهرهای یاد شده حرکت میکرد از سوی نیروهای دشمن مورد هدف قرار میگرفت. ارتفاعات بازیدراز توسط دشمن اشغال شد و به مدت هفت ماه در تصرف آنها ماند و عراق جادهای به طول شش کیلومتر روی آن احداث کرد
. در نخستین روزهای اردیبهشت سال ۱۳۶۰، پس از سه ماه شناسایی عملیات نیمهگسترده در این منطقه طرحریزی شد به نام عملیات «بازیدراز». این عملیات در دو محور به اجرا درآمد. در محور شمالی، تصرف قله صخرهای ۱۱۰۰ و قله ۱۱۵۰ و در محور جنوبی، تصرف قله گچی ۱۱۰۰ و قله ۱۰۵۰ از اهداف عملیات بازیدراز بود. برای رسیدن به قلههای محور شمالی باید از قلههای محور جنوبی عبور میکردند، لذا ارتفاعات محور جنوبی آزاد و تثبیت شد که البته این تثبیت بعد از چندین تک و پاتک و آزادسازیهای چندباره، صورت گرفت، اما علیرغم نفوذ و دسترسی به قلههای محور شمالی، به علت نبود تجهیزات و پشتیبانی کافی، نیروهای ایرانی در تثبیت آن ناکام ماندند و ارتفاعات صخرهای ۱۱۰۰ و ۱۱۵۰ در دست دشمن باقیماند. عملیات آزاد سازی این ارتفاعات در مرحله دوم و در شهریور همان سال صورت گرفت
. رزمندگان و جوانان ایران اسلامی با وجود شرایط سخت اعم از نبود آذوقه، مهمات، دشواری جابهجایی آبآشامیدنی و انتقال مجروحان در ارتفاعات، عوارض طبیعی، موانع ایجاد شده از سوی دشمن، عدم همکاری رئیسجمهور وقت (بنیصدر) و مسایل دیگر، توانستند حماسهای بیافرینند که حتی سالها پس از آن، هنوز هم با معیارهای جنگی قابل توجیه نیست. از کمبودها همین بس که در یکی از درگیریها وقتی ارتفاعات به تصرف رزمندگان ما درآمد از داخل سنگرهای عراقی انواع و اقسام خوراکیها یافت شد که به دو دسته غذای افسران و غذای سربازان تقسیم شده بود و این در حالی بود که در سرتاسر محور خودی، غذا و تسلیحات جیرهبندی بود. جوانان ما در این شرایط، مردانه و بدون توقع ایستادند، جنگیدند و شهید شدند
. در این عملیات، هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا کرد و طی آن خلبان علیاکبر شیرودی به شهادت رسید. شهید والامقام، دکتر بهشتی درباره این عملیات، چه زیبا بیان کرده است که: عرفان واقعی، خانقاهش در بازیدراز است
. امام پس از پیروزی حماسهسازان بازیدراز گفتند: اینبار جلوه عظمتالهی در جبهه سرپلذهاب درخشیدن گرفت و کشور را در آن محور از لوث وجود بستگان آمریکا تطهیر فرمود و اسلامیان و تاریخ کشور، این فداکاریها و جوانمردیهای دلیران نظامی و انتظامی و مردمی را فراموش نمیکند
.
نویسنده: زهرا ولدخانی