۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

ش مثل شهید، مثل شیمیایی

ش مثل شهید، مثل شیمیایی

ش مثل شهید، مثل شیمیایی

جزئیات

به مناسبت ۲۵ اسفند، سالروز بمباران شیمیایی حلبچه

25 اسفند 1399
شبح مرگ سایه خود را بر حلبچه گسترده است. هیچ موجود زنده ای دیده نمی شود. بوی تعفن در شهر پیچیده است.
۱۶ مارس ‍۱۹۹۸ میلادی (۲۵ اسفند ۱۳۶۶)
درست پس از اولین موج بمباران هوایی و حملات توپخانه كه مردم را به پناهگاهای زیر زمینی راند هلی كوپترها و هواپیماهای عراقی برای رها كردن بمب های شیمیایی كه حاوی گاز خردل و گازهای فلج كننده اعصاب بود بازگشتند. در واقع ایران در عملیات موسوم به والفجر ۱۰ با همكاری اتحادیه میهنی ضربه سنگینی به ارتش بعث در كردستان عراق وارد كرد و در یك شرایط بد آب و هوایی موفق شد شهر ۷۰ هزار نفری حلبچه را تسخیر نماید. نزدیك این شهر دریاچه ای به نام دربندیخان است و اهمیت حلبچه برای عراق از همین دریاچه ناشی می شود. كافی بود ایرانیان برای پایان دادن به جنگ سد دریاچه را بشكنند تا چهار میلیاد معكب آب پشت این سد استان های دیالی و بغداد و چند استان دیگر را زیر آب ببرد.
صدام از همكاری كردها با ایران خشمگین شد و فرمان مرگ مردم حلبچه را صادر كرد. روز ۱۶ مارس ۱۹۹۸ پنجاه فروند هواپیمای ارتش بعث كه هر یك چهار بمب شیمیایی به وزن ۵۰۰ كیلوگرم محتوی گازهای مرگبار سارین، تابون و خردل داشتند، برای اولین بار شهری را بمباران شیمیایی كردند كه جزو شهرهای مرزی عراق بود.
نویسنده كتاب سوداگری مرگ در این رابطه می نویسد:
بعد از بمباران گزارشگران با صحنه هایی رو به رو شدند كه مو بر اندامشان راست شد. نه سربازی در تیررس نگاه بود و نه اثری از آن همه بمباران به چشم می خورد. خیابان های شهر ۷۰ هزار نفری حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد، كودك و خردسال در وقوع افراد از فاجعه، از پای در آمده بودند و نقش خیابان های شهر شده بودند. روزنامه نگاری به نام جفری گلد برگ كه مقاله مفصلی در رابطه با حلبچه نوشتند در یك مصاحبه رادیویی چنین گفته:
شما باید اینجا متوجه مطلبی شوید كه به میزان فوق العاده شیطانی و هوشمندانه است. عراقی ها می دانستند كه گاز سمی از هواسنگین تر است و اگر به مدت چند ساعت شهر در معرض حملات متعارفی توپخانه قرار گیرد نفوذ گازهای كشنده در زیر زمین ها و مرداب ها بسیار موثر خواهد بود به عبارت دیگر آنان می دانستند كه در طول حملات توپخانه ای مردم آن كاری را می كنند كه همیشه انجام می دادند یعنی پناه بردن به زیر زمین ها. این مردم در زیر زمین های خود مانده بودند سپس آنها به حملات شیمیایی دست زده ... . و این محل ها را واقعاً تبدیل به اتاق های گاز كردند، وقتی گازهای كشنده پخش شد حیوانات مردند و لاشه پرندگان از درخت به زمین افتاد. و خانواده ها وحشت زده در حالی كه بسیاری از آنها در اثر گازهای شیمیایی كور شده بودند با وحشت فراوان در بالا گرد آمدند. بزرگسالان اطفال متشنج را كه به سختی نفس می كشیدند در بغل زده و سعی می كردند خود را از جهت باد مصون دارند. حمله به حلبچه نه یك حمله انحرافی بود و نه یك عمل ناامیدانه جانب رژیمی كه در جنگ فرسایشی و بی تحرك گرفتار آمده باشد. این حمله، حمله ای واقعی و عمدی بود به قصد كشتن و آواره كردن جمعیت غالباً كرد شال عراق. حمله ای كه منجر به كشته شدن حداقل پنج هزار نفر شد كه بسیاری از آنان زن و كودك بودند.
حلبچه د رواقع پیش مرگ ایران شد. حلبچه در سلاح خانه تاریخ، ذبح و قربانی شد. تا امروز در صلح آرامش زندگی كنیم. بسیاری معتقدند سه رویداد مهم بمباران شیمیایی حلبچه، تسخیر فاو، و حمله به هواپیمای ایرباس ایران توسط آمریكا و برخی عوامل بین الملل دیگر از جمله عواملی بودند كه موجب شد ایران با وجود برتری در سال های آخر جنگ قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. بازتاب خبری جنایت حلبچه و قساوت ناباورانه صدام، نیروهای ایرانی و كرد را مبهوت كرده بود. روحیة نیروها به محض عبور هر هواپیما و وقوع انفجاری به شدت پایین می آمد و ادامه جنگ با این وضعیت ممكن نبود. چرا كه صدام جنگ شرافتمندانه سرش نمی شد و نظام بین الملل هم بر این جنایات چشم پوشیده و طرف عراق را گرفته بود.
برای شادی انسان های بی گناهی كه تاریخ از نژاد و زبان، جان باختند تا ما آسوده باشیم و برای شادی روح قربانیان كشتار حلبچه، صلوات

به كوشش فرزانه پورمحمدی

مقاله ها مرتبط