۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

به بلندای آسمان

به بلندای آسمان

به بلندای آسمان

جزئیات

به مناسبت ۲۵ اسفند، سالروز شهادت سردار شهید حاج‌مهدی باکری فرمانده لشکر۳۱ عاشورا

25 اسفند 1399
دو ماهی می‌شد که شهردار ارومیه شده بود. از بس که دل‌ رئوف و مهربانی داشت، شب‌ها پنهانی می‌رفت گوشه و کنار شهر و اگر مشکل ساده‌ای پیش می‌آمد برطرف می‌کرد. مثلاً یک شب که باران شدیدی می‌آمد، طاقت نیاورده بود توی خانه بنشیند. با دوستش از خانه می‌زنند بیرون و به قسمتی از شهر می‌روند که خانه‌های حلبی داشت. در یکی از این خانه‌ها که شدیداً آب به آن نفوذ کرده بود، در می‌زند. صاحب خانه با توهین به او، در را می‌بندد اما او با صبوری کل شب را تلاش می‌کند و به هر زحمتی که بود مانع ورود آب به آن خانه می‌شود. مهدی خود را خدمت‌گذار و مسئول مردم می‌دانست نه یک مقام مسئول.
او روحی بلند و دلی بزرگ داشت. آرام آمده بود تا زلال برود. بسیار تودار و بی‌هیاهو بود و در عین حال مشکل‌گشا. یکی از هم دانشکده‌ای‌هایش کاظم میروند تعریف می‌کرد که روزی من سرمای سختی خورده بودم و مدام انتظار کسی را می‌کشیدم که از من دلجویی و مراقبت کند. از تنها کسی که توقع کمک نداشتم مهدی بود؛ چون همیشه سرش توی کتاب و دفتر بود و به‌نظر می‌رسید که خیلی اهل توجه به شرایط اطرافیانش نباشد.حتی یک لحظه در دلم مسئولین دانشکده نیمچه نفرینی هم کردم که چرا همچنین آدمی را هم‌‌اتاقی من کردن.
خیلی نگذشته بود که دیدم مهدی با یک کاسه سوپ گرم آمد و کنارم نشست. قاشق پر از سوپ را به‌سمت دهانم گرفت. مات مانده بودم... .
خوشا به‌حال آن‌روزهای ما که سکانداری دفاع از کشورمان به‌دست افرادی چون مهدی باکری افتاد.
 مهندس مهدی باکری متولد ایران، وادی دلیران، شمعی که سوخت اما هرگز خاموش نشد. او در طراحی عملیات و طرح‌های فنی مهندسی، مثلاً برای عبور از اروند و یا حفظ نارنجک و اسلحه در آب، طرح‌های اساسی داشت.
مهدی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر درحالی که از ناحیه سر زخمی‌شده بود، در قایقی که مورد آتش دشمن قرار گرفت به شهادت رسید و روح پاکش از جسم خاکی‌اش رها شد و به دیار حق شتافت و پیکر پاکش نیز همچون دو برادر شهیدش، تا امروز بازنگشته‌است.

مقاله ها مرتبط