۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

بانک اطلاعات جامع، نیاز ادبیات دفاع مقدس

بانک اطلاعات جامع، نیاز ادبیات دفاع مقدس

بانک اطلاعات جامع، نیاز ادبیات دفاع مقدس

جزئیات

گفت‌و‌گو با فریبا انیسی نویسنده و پژوهشگر/ به مناسبت ۲۵ آذر، روز پژوهش

25 آذر 1400
فریبا انیسی نویسنده‌ای است که بیش از دو دهه در عرصه پژوهش و نویسندگی با موضوع نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فعالیت می‌کند. نزدیک به ۲۰ عنوان کتاب دارد و سال‌ها در مطبوعات کشور قلم زده. سیر فعالیت‌ها، تجربیات و نظرات خانم انیسی درباره ثبت و نوشتن نقش زنان در انقلاب و جنگ و نیاز به یک بانک اطلاعات جامع در زمینه دفاع مقدس، نکات جالبی برای نویسندگان جوان دارد که در این مصاحبه به آن‌ها پرداخته شده است.
 
 
* موقعی که جنگ شروع شد چند ساله بودید؟
سال تحصیلی ۵۹-۶۰ دانش‌آموز سال اول دبیرستان بودم. آن زمان جو مدرسه ما بی‌طرف بود یعنی نه کاملا دست منافقین بود و نه کاملا دست مذهبی‌ها. گروهی بودیم که انجمن اسلامی دانش‌آموزی را در مدرسه راه‌اندازی کرده بودیم ولی جو مدرسه طوری بود که انجمن ما مخفیانه عمل می‌کرد. البته هنگام شهادت برادر یکی از دوستان(شهید علی بشکیده) اعلام موجودیت کردیم.
برای این که خودمان را در مقابل شبهات مارکسیست‌ها و منافقین قوی کنیم، به کلاس‌های عقیدتی می‌رفتیم. یادم هست در کلاس تفسیر قرآن، یک کتاب تفسیر نمونه داشتیم که دست ‌به ‌دست بین بچه‌های کلاس می‌چرخید. شرایط مثل امروز نبود که به راحتی در هر کتابخانه‌ای تفسیر نمونه و المیزان باشد. در آن دوران با کلاس‌های عقیدتی انجمن اسلامی و بسیج مسجد، خودمان را در برابر شبهات قوی می‌کردیم.
 
* نوشتن را از چه زمانی شروع کردید؟
در مدرسه انشایم خوب بود و مورد توجه معلم‌ها قرار می‌گرفت. در دوره دبیرستان در پایگاه بسیج مسجد قمر بنی‌هاشم در خیابان دماوند تهران فعالیت می‌کردم. در آن مسجد، هفته‌ای یک‌بار روزنامه دیواری منتشر می‌کردیم. حدود یک سال ‌و ‌نیم با یکی از دوستان مسجدی، طراحی روزنامه دیواری و نوشتن مطلب آن را بر عهده داشتیم. بعد از آن هم به صورت پراکنده مطالبی درباره شهدا می‌نوشتم. اولین مطلب رسمی‌ام با موضوع شهدای هفتم تیر در سال ۷۲ در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد. البته در سال ۶۸ ازدواج کرده بودم و درگیر مسائل خانه و بچه‌داری و درس‌های دانشگاه هم بودم.
آن‌موقع‌، خیلی از خانم‌های نویسندۀ مذهبی برای چاپ مطالب‌شان از اسم مستعار استفاده می‌کردند. موقع چاپ مطلب دوم از من پرسیدند می‌خواهید مطلب با چه اسمی چاپ شود؟ گفتم اسم خودم. یعنی اعتقاد داشتم و دارم که باید هویت نویسنده مشخص باشد و فرد باید مسئولیت نوشته‌هایش را برعهده بگیرد. با این حال موقع چاپ مطلبم نوشتند «ف.‌امینی».
 
زنان در دفاع مقدس* رشته تحصیلی‌تان چه بود؟
ابتدا رشته میکروبیولوژی قبول شدم و یک سال این رشته را خواندم، اما دیدم با روحیه‌ام هماهنگی ندارد. بعد از آن به حوزه علمیه رفتم و دو سال درس خواندم. شاگردی اساتید بزرگی مثل سرکارخانم شرکا و اساتید حوزه علمیه آیت‌الله شاه‌آبادی پشتوانه عقیدتی بسیار خوبی برای سال‌های بعدی در پژوهش و نوشتن شد.
بعد از آن دوباره کنکور دادم و رشته مدیریت آموزشی قبول شدم. با وجود بچه و مسئولیت خانه و خانواده، چهار ‌ساله لیسانسم را گرفتم.
 
* همکاری‌تان با «پیام زن» چطور شروع شد؟
مشغول نوشتن و پژوهش بودم که یکی از دوستانم به نام خانم پلنگی که در مجله زن روز فعالیت می‌کرد، من را به مجله پیام زن معرفی کرد. در مجله پیام زن، زنان شهید و ایثارگر را معرفی می‌کردم. در آن دوره، مصاحبه‌های زیادی با بانوانی انجام دادم که تا آن مقطع هیچ‌ کس سراغ‌شان نرفته بود. مصاحبه با مریم کاتبی، دکتر زرین‌تاج کیهانی، مصاحبه با خانواده و دوستان شهید فهیمه سیاری، محبوبه دانش، زهره بنیانیان و تعدادی دیگر. تا چند سال کارم نوشتن درباره زنان شهید و ایثارگر و جانباز بود.
 
* اطلاعات این بانوان شهید و ایثارگر را چطور پیدا می‌کردید؟
معمولا وقتی با یک خانم ایثارگر یا خانواده یکی از خانم‌های شهید صحبت می‌کردم، خودشان به من پیشنهاد مصاحبه با چند خانواده شهید دیگر یا مصاحبه با دوستان‌شان را که از زنان ایثارگر بودند می‌دادند. در واقع، خداوند راهی باز می‌کرد که اطلاعات جدیدی درباره زنان شهید و ایثارگری که نمی‌شناختم، به دستم می‌رسید.
در یک مقطعی درباره شهدای حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۶۳ در بانه تحقیق می‌کردم. در این واقعه، مردم بانه با وجود تهدید صدام و ضدانقلاب به تظاهرات ۱۵ خرداد می‌روند. در آن روز ضدانقلاب از زمین و هواپیماهای جنگی صدام از آسمان مردم را به رگبار می‌بندند. ۲۱۵ نفر شهید می‌شوند و تعدادی از آن‌ها در همان میدان اصلی شهر دفن می‌شوند. وقتی با خانواده یکی از شاهدان واقعه صحبت کردم، آن‌ها شماره تلفن چندین نفر از خانم‌های ایثارگر را دادند. این‌طوری، یک اطلاعات جامعی درباره واقعه و شهدای آن به دست آوردم.
 
* از چه زمانی به فکر نوشتن کتاب درباره زنان شهید و ایثارگر افتادید؟
متوجه شده بودم مجموعه‌ها و سازمان‌های دفاع مقدس نسبت به مسائل زنان در تاریخ هشت ساله جنگ بی‌توجه هستند. فکر کردم باید کاری برای این موضوع بکنم. سال ۷۸ وقت ملاقاتی از مسئولان فرهنگی کشور گرفتم و این مسئله که چرا روی زندگینامه زنان شهید و ایثارگر کار نمی‌شود را مطرح کردم و ایده و اطلاعاتم را درباره زنان شهید و ایثارگر به آن‌ها دادم.
البته این روزها وقتی انحصارطلبی‌ بعضی افراد و سازمان‌های فرهنگی عرصه دفاع مقدس را می‌بینم برایم این سوال پیش می‌آید که این‌ها چه نسبتی با دفاع مقدس دارند؟! مثلا این که فکر می‌کنند فقط خودشان باید روی فلان سوژه یا ایده کار کنند و یا اطلاعات مربوط با فلان سوژه را به پژوهشگر نمی‌دهند به این بهانه که این اطلاعات فقط برای پژوهشگران مرکز خودشان است.
در ابتدای ورود نهادها و سازمان‌های دفاع مقدس به موضوع زنان شهید و ایثارگر، کتاب‌های خیلی ضعیف، آن‌ هم با اطلاعات ناقص کار شد. کم‌کم و با گذشت زمان کارها قوی‌تر شد و آثار قابل توجهی با موضوع زنان و دفاع مقدس چاپ شد.
 
زنان در دفاع مقدس* در حال حاضر وضعیت تاریخ‌نگاری و تولید محتوا درباره حضور زنان در انقلاب و دفاع مقدس را چطور می‌بینید؟
یکی از معضلات بزرگ این است که ما بانک اطلاعات جامع نداریم. حالا نه درباره زنان ایثارگر و جانباز و شهید بلکه درباره کل تاریخ دفاع مقدس.
ما مشکلاتی در مورد سه گروه از افراد داریم. اول، گروهی که سوابق انقلابی در دوران مبارزه و ایثارگری دارند ولی به دلایل شخصی حاضر نیستند خاطرات‌شان را بیان کنند. دوم، گروهی که به دلیل عملکرد بد ناشران دولتی و خصوصی در ناقص یا ضعیف تدوین کردن خاطرات‌شان سرخورده شده‌اند و حاضر به تکمیل و چاپ خاطرات‌ نیستند. سوم، افرادی که با بیان خاطرات‌شان می‌خواهند امتیازات مادی و معنوی به دست بیاورند. با این حال، وجود بانک اطلاعات لازم است.
 
* چه کاری برای رفع معضل بانک اطلاعات می‌شود کرد؟
در مرحله اول باید تمام مسائل دفاع مقدس مستند شود. در مرحله بعدی، مستندات باید توسط متخصصان راستی‌آزمایی شود. آن‌وقت می‌شود سیاست تولید انبوه محصولات فرهنگی درباره تاریخ دفاع مقدس را دنبال کرد.
وقتی مدیریت درست و اساسی و بودجه و حمایت باشد، می‌شود آن افرادی که حاضر به بیان خاطرات‌شان نیستند را هم قانع کرد، هم جلوی ناقص و غلط چاپ شدن خاطرات را گرفت، هم دست‌مایه‌ای برای نوشتن داستان و رمان گردآوری کرد و هم امانتی ویژه به دست آیندگان رساند.
 
* ممنون از وقتی که در اختیار فکه گذاشتید.
 

نویسنده: انوشه میرمرعشی 


بخشی از آثار فریبا انیسی
 
۱- یاوران ولایت، بحثی پیرامون زنان مدافع ولایت امام علی(ع)، ۱۳۸۰.
۲- یاوران حرم، روایت حماسه زنان عاشورایی، ۱۳۸۴.
۳- آمنه(س)، مادر عشق و عاطفه، ۱۳۸۶.
۴- خدیجه(س)، امین محمد(ص)، ۱۳۸۶.
۵-رازهای سرزمین سبز، با موضوع تاریخ فلسطین و با تکیه بر مبارزات زنان فلسطینی، ۱۳۸۶.
۶- از تبار خورشید، خاطرات بانو مجتهده زهره صفاتی، ۱۳۸۷.
۷- جرعه‌نوش، خاطرات پروین سلیحی همسر شهید مرتضی لبافی‌نژاد، ۱۳۸۷.
۸- ژاله، میعاد پرواز، زندگی‌نامه شهید محبوبه دانش‌آشتیانی، ۱۳۸۷.
۹- معراج پانزده، زندگینامه خانم فروغ منهی مادر شهیدان خالقی‌پور، ۱۳۸۸.
۱۰- روزنه، نگاهی به زندگی خانم زهرا گل‌گل همسر شهید سیداسدالله لاجوردی، ۱۳۸۸.
۱۱- سرپل‌ذهاب در جنگ، ۱۳۹۱.
۱۲- معلم شهید، زندگینامه شهید اکرم عسگریان‌کرمانی، ۱۳۹۳.
۱۳- عبور از گذرگاه، زندگی‌نامه داستانی شهیدان طیبه واعظی و فاطمه جعفریان، ۱۳۹۵.
۱۴- شب پنجم، رمان با موضوع انقلاب اسلامی، ۱۳۹۵.

مقاله ها مرتبط