۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

بارقه خورشيد

بارقه خورشيد

بارقه خورشيد

جزئیات

به مناسبت ۱۳ تیر، سالروز شهادت شهید سیدرضا دستواره

13 تیر 1400

«من نتوانستم آن‌طور كه می‌خواستم به اسلام خدمت كنم، شما از امام(ره) پیروی كنید و به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدمت نمایید.»

این جمله قسمتی از وصیت‌نامه شهید سیدرضا دستواره ـ قائم مقام لشكر ۲۷ محمدرسول‌اله(ص) ـ است كه در طول عمر كوتاه خود لحظه‌ای از خدمت به اسلام و رزمندگان پای عقب ننهاد. آن چه در ذیل می‌آید زندگی‌نامه مختصری از ایشان است كه به مناسبت بیست و سومین سال‌روز شهادتش تبیین گردیده است. با هم می‌خوانیم:
 

تولد و كودكی

شهید سیدرضا دستوارهبه سال ۳۳۸ ه.ش در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه‌ای بنام باغ‌آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه‌ای قوی برخوردار بود. گرایش دینی و علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می‌یافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می‌كرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده‌اش می‌شناختند.
 

فعالیت‌های سیاسی ـ مذهبی

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیت‌های مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد. سال ۱۳۵۷ زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس می‌خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت می‌كرد، بلكه دوستان هم‌كلاسی و برادران كوچك‌رش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می‌نمود. زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: «ما خدا را داریم.» به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنه‌های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان گردید، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام‌خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت. پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دست آوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام مأموریت‌های مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل نمود. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی مأموریتی عازم كردستان شد.
 

حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب

او همراه فرماندهان عزیزی چون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. بعد از آزادسازی شهر مریوان در معیت برادر متوسلیان و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آن‌جا كه این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشكلات متعددی مواجه بود و سازمان‌ها و مؤسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور برادر متوسلیان، برادران پاسدار در مراكز و ادارات مختلف از جمله شهرداری، ‌رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز مأموریت یافت تا كالاهای ضروری مردم را تهیه كرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این مأموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله‌های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت.
 

شهید دستواره و دفاع مقدس

سیدرضا دستوارههنگامی كه سردار متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشكیل دهد، او همراه سایر برادران به سمت جبهه‌های جنوب عزیمت كرد و در آن‌جا به علت مهارت در جذب نیرو مأمور تشكیل واحد پرسنلی تیپ گردید. ایشان با میل باطنی كه به گردان‌ها رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری‌اش باعث شد تا بدون هیچ‌گونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول كند، اما از فرماندهان تقاضا كرد كه مجاز به شركت در عملیات باشد. بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در كنار فرماندهان گردان وارد عمل می‌شد. شهید دستواره به همراه سرداران لشكر محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شركت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب گردید و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود. در عملیات خیبر بعد از شهادت فرمانده دلاور لشكر محمدرسول الله(ص) ـ «شهید حاج همت» و واگذاری فرماندهی به «شهید كریمی» ـ سیدرضا به عنوان قائم مقام لشكر ۲۷ حضرت رسول(ص) منصوب گردید. پس از شهادت برادر كریمی در عملیات بدر، به عنوان سرپرست لشكر در خدمت رزمندگان اسلام علیه كفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشكر، ایشان همچنان به عنوان قائم‌مقام لشكر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام وظیفه می‌كرد. مناطق اشغالی كردستان و صحنه‌های مختلف جبهه‌های جنوب كشور بویژه عملیات والفجر۸ و جاده ام‌القصر در فاو شاهد دلاوری‌های عاشقانه و جانفشانی‌های این شهید عزیز است.

ویژگی‌های اخلاقی

از خصوصیات بارز او، خوش‌رویی، جذابیت، صفای باطن، اخلاص و توكل به خدا بود. به گفته هم‌رزمانش، جایی كه او بود غم و اندوه بیرون می‌رفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش به سزایی داشت. از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصمیم‌گیری سریع، یكی از ویژگی‌هایی بود كه در مشكلات، سید را یاری می‌كرد. با آن‌كه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود. او در اكثر نبردها بجز مواقعی كه مجروح شده بود، حضور داشت و در شب‌های عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در كنار رزمندگان از نزدیك به هدایت عملیات می‌پرداخت. آن بزرگوار تا هنگام شهادت ۱۱ بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست و با شجاعت كم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمان‌های متعالی حضرت امام خمینی(ره) و حفظ كیان جمهوری اسلامی ادامه داد.
 

نحوه شهادت

در عملیات كربلای۱ ـ كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد ـ جهت شركت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می‌شود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می‌ماندی و بعد بر می‌گشتی، در جواب می‌گوید به آن‌ها گفته‌ام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگه‌دارید. بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای۱، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از كالبدش رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس نمود.

مقاله ها مرتبط