۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

حجاب؛ از دیروز تا امروز

حجاب؛ از دیروز تا امروز

حجاب؛ از دیروز تا امروز

جزئیات

چاره مشکل بدحجابی را در کجا باید جست‌وجو کنیم؟/ به مناسبت ۱۶ دی، سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب به دست رضاخان

16 دی 1399
اشاره: قاعدتاً در این مطلب، منظور این نیست که بانوان کشور بدحجاب هستند که قطعاً بخش زیادی از بانوان کشورمان مقید به رعایت حجاب، و پرچمدار عفاف و حیا هستند یا این ‌که مردان ما مشکل غیرتمندی دارند که قطعاً بسیاری از مردان این سرزمین بسیار غیور هستند، اما به هرحال باید پذیرفت که در بخشی از جامعه، مشکل بدحجابی و بی‌غیرتی وجود دارد. ما در این مطلب به دنبال علت‌یابی و چاره‌جویی برای معضل بدحجابی و مشکل غیرتمندی هستیم.
 
تا به حال حتماً بارها و بارها دیده و شنیده‌اید که وقتی بحث حجاب مطرح می‌شود، بسیاری از متدینین و اصحاب فرهنگ به آیه‌های ۳۰ و ۳۱ سوره نور اشاره می‌کنند که این رجوع قطعاً صحیح است، اما شاید لازم باشد نگاهی متفاوت به این دو آیه داشته باشیم:
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ: بگو برای مردان مؤمن که چشم‌های‌شان را فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند که این برای ایشان پاک‌تر است. قطعاً خدا نسبت به آن‌چه ساخته‌اند آگاه‌ است(آیه ۳۰).
این آیه چند نکته دارد:
۱. فرمان فروگرفتن چشم برای مردان یعنی عفاف چشم داشتن و پرهیز از نگاه به صحنه‌های غیرشرعی و تصاویر غیرمجاز، اعم از عکس و فیلم.
۲. پاکدامنی.
۳. حفظ نگاه و پاکدامنی به تزکیه نفس و تقوا منجر می‌شود.
۴. خدا براساس آن‌چه «صُنع» کرده می‌داند که عدم عفاف چشم و هرزگی چه بر سر مردان می‌آورد.
در آیه بعدی یعنی آیه ۳۱ هم ابتدا فرمان به رعایت «حفظ نگاه» و «پاکدامنی» به بانوان مؤمن است و سپس دستور به حفظ حجاب و زینت نداشتن جلوی نامحرم۱.
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ...(آیه ۳۱).
اکنون سؤال این است که چرا ابتدا فرمان حفظ نگاه برای مردها صادر شده و سپس برای بانوان و پس از آن دستور حفظ حجاب آمده؟ و چرا بیشتر اصحاب فرهنگ و دغدغه‌مند برای مبارزه با بدحجابی، تنها به سراغ بانوان رفته و دستور حجاب را مدام تکرار کرده‌اند و کسی برای حل این معضل به سراغ آقایان نرفته و نمی‌رود!؟
 
حجاب از دیروز تا امروزکمی از زاویه نگاه بدحجاب‌ها...
کسانی که با زندگی افراد بدحجاب عجین هستند خوب می‌دانند که قطعاً مشکل را نمی‌توان تنها از ناحیه بانوان حل کرد. بسیاری از پسرانی که قصد ازدواج دارند، اصلی‌ترین ملاک‌شان، زیبایی ظاهری دختران است. شنیدن جملاتی مانند این ‌که «دنبال یک دختر زیبارو، قدبلند، لاغر و با پوست سفید می‌گردم» و یا این ‌که «اگر دختر چادری است از این روبگیرها نباشد»، «اگر مانتویی هم بود ایرادی ندارد»، «حالا اگر با چادر یک آرایش ملایم هم داشت اشکالی ندارد» و...
و یا شنیدن جملاتی ‌که خانم‌های متأهل بدحجاب می‌گویند: «همسرم می‌گوید چرا رفتی مانتو به این گشادی خریدی؟ مثل کُلفت‌ها شدی»، «همسرم دوست نداشت چادر سرم کنم»، «همسرم خودش دوست دارد که این‌طوری لباس بپوشم»، «همسرم می‌گوید که یک‌کم آرایش کن، مثل مرده‌ها تو خیابان نیا» و... .
این روزها شنیدن این جملات بسیار عادی شده و اصلاً عجیب نیست. البته متأسفانه، شنیدن موضوع دعوای یک بانوی باحجاب با همسرش به خاطر تن ندادن به چنین دستوراتی هم عادی شده.
با ین وضعیت آیا به نظرتان عجیب است اگر دختران برای جلب نظر پسران(در بیشتر موارد برای ازدواج، نه به قصد افساد) بدپوشش، بدحجاب و با آرایش از خانه خارج شوند؟ و یا خانم‌های متأهل برای کسب رضایت همسر و سر پا نگه‌داشتن زندگی‌ مشترک، این چنین در کوچه و خیابان حاضر شوند؟
 
چه شد که مردها چنین دیدگاهی پیدا کردند؟
استحاله فرهنگی و از خودبیگانه کردن افراد جامعه، یکی از مهم‌ترین اهداف مستکبران در کشورهای مخالف بوده و هم‌چنان هست تا بر این اساس بتوانند با مشغول کردن مردم کشور هدف به مسائل سطحی و رذایل اخلاقی، بدون هیچ مزاحمتی به شکست‌دادن آن کشور و سپس غارت منابع و ثروت‌های آن بپردازند. آن‌ها برای رسیدن به این هدف، ترویج فساد و فحشا، عفاف و حیازُدایی از زنان و مردان و در نهایت نابودی بنیاد خانواده را در رأس سیاست‌های استعماری خود قرار داده‌اند.
دشمنان برای اجرای این سیاست، خوب می‌دانند که باید در مرحله اول، عفاف چشم مردان را هدف قرار داده و سپس به نهی بانوان از حجاب بپردازند. این سیاست کثیفی است که بارها و بارها در تاریخ تکرار شده، اما در تاریخ معاصر ایران و در دوره قاجار، «دولت استعماری انگلستان» دقیقاً این روش را در پیش گرفت. به‌طوری که انگلوفیل‌ها(روشنفکران وابسته و گوش به فرمان انگلیس) در روزنامه‌های خود «مجلس، صوراسرافیل، رعد و...» اقدام به چاپ عکس زنان اروپایی با لباس‌های یقه‌ باز و چهره‌های بزک کرده می‌کردند۲. از طرف دیگر روزنامه‌ها با نشر داستان‌هایی که عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کرد به نوعی دیگر به حیازُدایی از ذهن مردان ایرانی می‌پرداختند. باید توجه داشت که در آن زمان تعداد بسیار کمی از بانوان ایرانی از نعمت داشتن سواد نسبت به مردان برخوردار بودند بنابراین مخاطب اصلی این مطالب مردان بودند.
 
تحقیر حجاب و تبلیغ بی‌حجابی
استعمارگران غربی پس از تغییر در جلوه‌های بصری مردان ایرانی و آشنا کردن آن‌ها با تصاویر زنان بدون حجاب در مجلات، برای تغییر نگرش جامعه مذهبی ایران در دوره قاجار، سیاست ایجاد شک در بنیان‌های فکری نسل نوجوان و جوان را در رأس برنامه‌های خود قرار دادند. آن‌ها برای اجرای این سیاست باید کودکان و نوجوانان ایرانی را از نظام تعلیمی مکتب‌خانه‌ها و علمای اسلام جدا کرده تا خود جریان تعلیم و تربیت آن‌ها را به دست گیرند. به این شکل تأسیس مدارس «تبشیری» توسط نیروهای فرهنگی استعمار در ایران آغاز شد.  
در واقع باید در نظر داشت که یکی از اصلی‌ترین پیش‌زمینه‌های فرهنگی اجرای قانون کشف حجاب در ایران، فعالیت مدارس «مسیونری» دخترانه و پسرانه بود. تأسیس این مدارس که کاملاً با اهداف استعماری همراه بود، در تربیت عناصر سست اعتقاد به مذهب و شیفتة غرب بسیار مهم است زیرا با استحاله فکری یک دختر جوان و سست کردن اعتقاد او، در اصل مادری سست‌اعتقاد تربیت شده که خود، فرزندان اباحه‌گر و دین‌گریز تربیت خواهد کرد.
یکی از این مدارس مسیونری دخترانه «سن ونسان دوپل» فرانسوی بود. شعبه‌های این مدرسه در سال‌های ۱۲۵۴ تا ۱۲۶۰.ش در شهرهای ارومیه، تبریز و اصفهان تأسیس شد. چند سال بعد هم شعبة تهران آن شروع به جذب دختران ارمنی و مسلمان از خانواده‌های طبقه اشراف کرد. در ضمن، به‌غیر از شعبه‌های متعدد مدرسه یهودی «آلیانس» در شهرهای مختلف کشور، یکی دیگر از این مؤسسات، «دارالمعلمات دخترانه فرانکو پرسان» بود. این مدرسه در سال ۱۲۹۸.ش در تهران تأسیس شد و تا سال ۱۳۰۹.ش اولین مرکز آموزش عالی طب برای بانوان محسوب می‌شد۳.
بعد از استیلای کامل انگلوفیل‌ها بر حکومت-اعم از مجلس شورای ملی و کابینه دولت- پس از جریان فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، جریان غرب‌گرا و غرب‌زده بی‌پرده‌تر و عریان‌تر به ترویج فرهنگ غربی و اسلام‌ستیزی مشغول شد. به ویژه روشنفکرانی که اهل نوشتن و سرودن بودند، بیش از دیگران فعال شدند. مثلاً هم‌زمان با سال‌های پایانی حکومت احمدشاه قاجار نویسنده‌ای چون محمدعلی جمالزاده در کتاب «یکی بود، یکی نبود» که در سال ۱۳۴۰.ق و در برلین چاپ شد، از قول یک فرد فرنگی می‌نویسد: «فهمیدم که در این مملکت نه فقط زن وجود ندارد بلکه اسم زن را هم نمی‌توان به زبان آورد. چیز دیگری که در ایران خیلی عجیب است این است که تقریباً نصف اهل مملکت، خودشان را سر تا پا توی کیسه سیاهی می‌بندند، حتی برای نفس کشیدن هم روزنه‌ای نمی‌گذارند».
البته شاعران روشنفکر هم در این میان از قافله هجمه به احکام مربوط به حجاب و عفاف عقب نمی‌ماندند و همین سیاست را با شعر دنبال می‌کردند. آن‌ها در اشعارشان حجاب را مانع آزادی زن و حضور اجتماعی و کسب علم و هنر برای او معرفی می‌کردند. البته این شاعران عموماً حجاب و داشتن عفت را از هم جدا می‌کردند و عنوان می‌داشتند که با برداشتن چادر و رو نگرفتن هم می‌شود عفیف بود۴.
ملک‌الشعرا بهار در سال ۱۳۰۷.ش در قصیده‌ای با عنوان «زن، شعر خداست» این‌گونه به حجاب در میان زنان ایرانی حمله می‌کند:
نشود منقطع از کشور ما این حرکات
 تا که زن بسته و پیچیده به چادر باشد
حفظ ناموس ز معجر نتوان خواست بهار
 که زن آزادتر اندر پس معجر باشد۵
البته در برابر هجمه شدید جماعت به‌اصطلاح ادیب علیه عفاف و حجاب، افرادی شروع به مقابله فرهنگی کردند. مثلاً رساله‌هایی تدوین کردند تا در آن به شبهات ایجاد شده در مورد لزوم و وجوب حجاب جواب دهند۶ و عده‌ای دیگر هم در اشعارشان به مقابله با روشنفکران غرب‌زده پرداختند. مثلاً سید اشرف‌الدین گیلانی معروف به «نسیم شمال» در اشعاری که در روزنامه‌اش چاپ ‌شد سرود:
یک چادری از عفت و ناموس به سر کن
 وان‌گاه برو مدرسه تحصیل هنر کن۷
و این‌چنین استعمار توانست توسط گماشته بی‌سوادی چون «رضا قلدر» در سال ۱۳۱۴.ش سیاست کشف حجاب را اجرایی کند. گرچه به دلیل مقاومت منفی خانواده‌های متدین و به‌ویژه مقاومت فرهنگی بانوان مؤمن، این سیاست فقط روی اقشار روشنفکر و وابستگان به حکومت تأثیر گذاشت۸.
 
حجاب از دیروز تا امروزو داستان رنگین‌نامه‌های عفاف بر باد دِه
بعد از تبعید رضاشاه به جزیره موریس توسط انگلیسی‌ها، محمدرضا پهلوی همان سیاست را این‌بار در قالب جنگ نرم و تنها از طریق فرهنگ در پیش گرفت یعنی عفاف و حیازُدایی از خانواده آن‌ هم در قالب چاپ مجله‌های مبتذل و ترویج فساد و فحشا در میان جوانان. با رویکرد حمایت از حکومت محمدرضا پهلوی و سیاست‌های او، مجلاتی ‌چون امیدایران، تهران مصور، خواندنی‌ها و... به صورت رنگی چاپ می‌شدند. این‌گونه مجلات با چاپ عکس‌های خلاف اخلاق و عفت عمومی، ترویج بی‌حیایی و بی‌عفتی را در دستور کار خود قرار دادند و به قول جلال آل‌احمد، در سال‌های بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، دور، دورِ «رنگین‌نامه‌ها» بود۹. علاوه بر انتشار این مجلات و کتاب‌های رمان غیراخلاقی، سینما و تلویزیون و آموزش‌های رسمی در مدارس و دانشگاه‌ها هم به غربی کردن جامعه و به‌ویژه حیا، عفاف و حجاب‌زدایی در میان مردم ایران کمک می‌کردند.
سیاستی که به شکل نرم توانست پس از گذشت یک دهه از کودتای آمریکایی سال ۳۲، به میزان زیادی روی عموم جامعه تأثیر بگذارد و عفاف چشم مردان و حجاب زنان را از بین ببرد. گرچه با نمایان شدن این تأثیرات، یاران امام خمینی(ره)، مبارزه فرهنگی‌شان را علیه حکومت پهلوی و در جهت گسترش عفاف و حیا بین جوانان و در مرحله بعد ترویج حجاب میان بانوان ایرانی در پیش گرفتند. مبارزه‌ای که در طی ۱۵ سال به مذهبی‌شدن نگرش جامعه و علاقمندی مردم به عفاف و حجاب انجامید۱۰. مجله زن روز درشماره ۷۰۴، مورخ ۱۳ آبان ۵۷ این تیتر را برای روی جلدش انتخاب کرد: «زنِ عروسکی نباشید، عصر بزک و رنگ و روغن به پایان رسیده است» و عملاً خط فکری و عملکرد خود را در ترویج زن عروسکی و غربی در یک دهه گذشته نفی کرد.
 
داستان تکرار تهاجم فرهنگی و «عفاف چشم»ی که بر باد رفت!
پس از پایان دهه ۶۰ و باور دشمن به ناموفق بودن سیاست جنگ سخت، سیاست استحاله فرهنگی جوانان ایرانی و جنگ نرم دوباره در دستور کار غرب قرار گرفت. افتتاح شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای یکی پس از دیگری، ترویج عکس‌ها و فیلم‌های غیراخلاقی در سایت‌های مجازی و... راهی بود که غرب برای گرفتن عفاف چشم مردان و سپس حجاب بانوان ایرانی در پیش گرفت. سیاستی که گرچه با مقاومت جانانه بدنة انقلابی مواجه شد ولی به هرحال و با تأسف بسیار توانست بخشی از جامعه را تحت تأثیر خود قرار دهد. 
اکنون نزدیک به دو دهه است که افراد دغدغه‌مند در زمینه «بدپوشی» و «بدحجابی» گمان می‌کنند که برای حل این معضل، فقط باید بانوان را مخاطب قرار دهند. ظاهراً جامعه نمی‌خواهد باور کند که «تقاضا» باعث عرضه است. در واقع منشا بدحجابی، مردانی هستند که بانوان بدحجاب برای جلب نظر آن‌ها که گاه شوهران‌شان هستند رو به بدپوشی و داشتن آرایش‌ می‌آورند. مردانی که «عفاف چشم» ندارند و «حفظ نگاه» نمی‌کنند و زیبایی همسران خود را در حکم امتیازی می‌بینند که باید آن را در معرض دید همگان قرار دهند.
بسیاری از آدم‌های دغدغه‌مند، سال‌هاست که دائماً تلاش می‌کنند عرضه را محدود کنند بدون این‌ که  فکر کنند باید فکری به حال تقاضا کرد. باید باور کرد این مشکل با اصلاح تقاضای فسادانگیز مردان حل می‌شود. در نهایت براساس آن‌چه گفته شد باید برای حل مشکل بدحجابی، در کنار درمان «عدم عفاف چشم» در آقایان به ترویج عفاف و حجاب در بین بانوان پرداخت.

نویسنده: انوشه میرمرعشی
 
پی‌نوشت
۱. آیت‌الله سیدهاشم رسولی‌محلاتی، ترجمه و تفسیر مختصر قرآن کریم، به‌نشر، چاپ اول، ۱۳۹۰، ص ۷۰۶-۷۰۳.
۲. به عنوان نمونه مراجعه شود به روزنامه مجلس، دوره چهارم، شماره ۱۲۲، ۲۵ تیر ۱۲۹۰، ص ۴.
۳. غلامرضا ورهرام، نظام سیاسی و سازمان‌های اجتماعی در ایران در عصر قاجار، انتشارات معین، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۳۰۴ و ۳۰۷.
۴. فاطمه عزیزی، «زمینه‌های فرهنگی و ادبی کشف حجاب در ایران؛ شعر موافقان و مخالفان»، مجله علوم‌اجتماعی(جامعه‌شناسی ایران)، دوره دهم، بهار ۱۳۸۸، شماره اول، ص۱۱۵- ۱۱۱.
۵. محمدتقی ملک‌الشعرا بهار، دیوان، انتشارات علم، ۱۳۸۱، ص ۳۶۸.
۶.برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به کتاب «رسائل حجابیه» ۶۰ سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، دفتر اول و دوم، به کوشش رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۷. حسین نمینی، کلیات جاودانه نسیم شمال، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص ۳۰۹.
۸. حکایت کشف حجاب۱و۲، گردآوری، تدوین و چاپ مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۸۱، ص ۹-۸ و ۱۱۷-۱۱۶ و ۱۲۵ و ۱۲۸.
۹. مریم بیژنی، فکر آزادی مطبوعات، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۸۴، ص۹۷-۹۶.
۱۰. نرگس نیکخواه‌قمصری، تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۲۸-۲۲۷.

مقاله ها مرتبط