۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

توطئه، مقاومت- قسمت ششم

توطئه، مقاومت- قسمت ششم

توطئه، مقاومت- قسمت ششم

جزئیات

واکاوی و تبیین برخی از چالش‌های ملت و نظام از آغاز تاکنون

11 آذر 1403
در مرداد سال ۱۳۷۷ رخدادی در افغانستان، به صورت مستقیم و غیرمستقیم چالش‌هایی را در حوزه‌های مختلف برای کشور ما در پی داشت. طالبان در جریان تسلط بر افغانستان، کشتار وسیعی در این کشور و از جمله در مزارشریف انجام داد. اکثر قربانیان، مردمان هزاره* بودند. نیروهای طالبان در جریان این حمله، هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی به نام‌های ناصر ریگی، نورالله نوروزی، رشید پاریاوفلاح، مجید نوری‌نیارکی، کریم حیدریان، محمدعلی قیاسی، حیدرعلی باقری و محمود صارمی را نیز به شهادت رساندند. پیكرهای این شهدا پس از تلاش‌های سیاسی در ۲۲ شهریور همین سال از یك گورجمعی در پشت ساختمان كنسولگری ایران خارج و به تهران منتقل شدند. نیروهای طالبان تصور می‌کردند تمام آن‌هایی را که به رگبار بسته‌اند شهید شده‌اند، اما یکی از آنان در زیر اجساد، با آن که تیری به پایش خورده بود، زنده ماند و پس از آن که نیروهای طالبان ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابان‌های شهر رساند و سفرش را به سوی ایران آغاز کرد، شخصی به نام «الله‌مدد شاهسون».
با اعلام سه روز عزای عمومی، خشم ملت ایران در تقابل با این توطئه بزرگ شکل گرفت. رهبر معظم انقلاب در ۲۳ شهریور پیامی صادر فرمودند که در بخش‌هایی از آن آمده «جنایاتی که اندکی پیش از این در شهر مزارشریف به دست قشون ظالم و سنگدل طالبان اتفاق افتاده یعنی کشتار وسیع مردم غیر‌نظامی و به شهادت رسانیدن جوانان پاک و مومن ایرانی که در مشاغل سیاسی و خبری به انجام وظیفه مشغول بودند، در نوع خود فاجعه‌‌ای بی‌نظیر بود که باید دولت‌ها و ملت‌های مسلمان را به حرکتی جدی در برابر این قوم متعصب و وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بی‌خبر از قوانین عمومی جهان برمی‌انگیخت. اکنون آن‌چه در مرکز افغانستان و در مناطق هزاره‌نشین استان بامیان شروع شده، بنا به خبرهایی که می‌رسد، به‌مراتب و‌حشتناک‌تر از جنایت‌های گذشته است.»
ایشان در بخش دیگری از پیام خویش در دفاع از مردم مسلمان، شجاع و مظلوم افغانستان و دلایل این ظلم آشکار چنین فرمودند «این قتل‌عام حقیقی مردمی است که با وجود فقر و محرومیت و محاصره‌ طولانی توانسته‌اند شجاعانه از شرف و حیثیت خود دفاع کنند. مردمی که در دوران اشغال ارتش شوروی سابق، پایمردی درخشانی نشان داده و شهدای زیادی را تقدیم نجات افغانستان کرده‌اند.»
در جریان تسلط طالبان بر افغانستان و شهادت تعدادی از دیپلمات‌های ایرانی، تهدیدی جدی متوجه ایران اسلامی شد؛ «احتمالِ حمله ایران به افغانستان». در واقع این تفکر را باید مقدمه‌ای برای ظهور یک توطئه بزرگ دانست که خوشبختانه با تصمیم درست و آگاهانه رهبر معظم انقلاب و تبعیت مسئولان به شکست انجامید و ایران را از یک جنگ تمام‌عیاری که استکبار و عوامل منطقه‌ای آن منتظرش بودند، با آگاهی و زیرکی دور کرد.
***
بی‌شک یکی از اصلی‌ترین توطئه‌گران علیه جمهوری اسلامی، رژیم اشغالگر قدس است. یکی از روش‌های این رژیم در جمع‌آوری اطلاعات برای انجام توطئه‌ها و عملیات‌های مختلف علیه نظام و ملت ایران، ایجاد شبکه‌های جاسوسی و استفاده پیوسته از آن‌ها است. در همین راستا، در زمستان ۱۳۷۷ یک شبکه جاسوسی این رژیم، متشکل از ۱۳ یهودی به اتفاق دو ایرانی مسلمان که متهم به همدستی با این افراد بودند، در شهرهای شیراز و اصفهان بازداشت شدند.
از آن‌جایی که شناسایی و دستگیری عوامل شبکه جاسوسی اسرائیل شکست بزرگی برای موساد به شمار می‌‌آمد، این دستگیری واکنش‌های گسترده جهانی را در پی داشت. تعداد زیادی از گروه‌های حقوق بشری و سازمان‌های یهودی سراسر دنیا دستگیری این افراد را محکوم کردند و برای آزادی‌شان تلاش کردند. هم‌چنین گروه‌های یهودی در آمریکا و سراسر جهان کمپین‌هایی برای فشار بر جمهوری اسلامی ترتیب دادند. رسانه‌‌های غربی نیز با جنجال و هیاهو، این شبکه جاسوسی را جامعه یهودیان ایرانی معرفی کردند تا اندکی از تلخی شکست اطلاعاتی موساد کاسته شود، اما مدارک متقن و اعتراف عوامل این شبکه، از همکاری مستقیم آن‌ها با موساد پرده برداشت. این تیم عمدتا کار جذب نیرو و جمع‌آوری اطلاعات برای رژیم صهیونیستی در پوشش جامعه یهودیان را انجام می‌داد. با رای دادگاه انقلاب اسلامی شیراز، احکامی از چهار تا ۱۳ سال حبس برای این افراد تعیین شد. با متلاشی‌ شدن این شبکه جاسوسی، زمستان سال ۱۳۷۷ نیز به پایان رسید.
***
در آغازین روزهای سال ۱۳۷۸ باز ایران اسلامی در داغ شهادتی دیگر به سوگ نشست و یکی خالص‌ترین خادمان خود را از دست داد. در بیست و یکمین روز فروردین این سال، سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در امتداد جنایات دهه ۶۰ خود، امیر سپهبد علی صیادشیرازی را به شهادت رساند. به گفته شاهدان، عامل ترور با پوشش لباس رفتگر، او را هنگام خروج از خانه به رگبار بست.
کینه شدید منافقین از این خادم راستین خلق و کشور به‌گونه‌ای بود که بلافاصله پس از این ترور، سخنگوی این گروهک تروریستی در تماس با خبرگزاری فرانسه مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت. مهم‌ترین دلایل کینه منافقین از این شهید بزرگوار را می‌توان نقش ارزنده صیادشیرازی در ایجاد نظم و امنیت کردستان در بدو انقلاب اسلامی، فرماندهی و راهبری عملیات‌‌های مهم و سرنوشت‌ساز در طول هشت سال دفاع مقدس و درایت، تدبیر و هدایت هوشمندانه آن شهید در عملیات مرصاد و تارومار کردن منافقین جست‌وجو کرد.
شهید صیادشیرازی گرچه دوره تخصصی توپخانه را در آمریکا گذراند و با درجه ستوان‌ یکم و عنوان استادی در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت، اما در همان شرایط، فعالیت خود را در جهت ‌سازماندهی نظامیان انقلابی آغاز کرد و با برخی از افراد و روحانیان و سربازان و افسران انقلابی ارتباط برقرار کرد. همین مبارزات سیاسی سبب شد که در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ دستگیر و راهی زندانی شود، اما چند روز بعد و در جریان پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد.
درباره خصوصیات اخلاقی، شجاعت، درایت و اخلاص این فرمانده بزرگ مطالب بسیار گفته شده است، اما در این میان توصیف نشریه مالین چاپ فرانسه در سال ۱۳۶۲ بیش‌تر به دل می‌نشیند «برای صیادشیرازی فرمانده نیروی‌زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدی کوتاه، نگاهی روشن و دست‌هایی که با انگشتر عقیق، صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفته‌اند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروز فرماندهی نیروی‌زمینی ارتش ایران را هدایت می‌کند، از فرمول‌ها نمی‌ترسد. او با سادگی می‌گوید‌ من یک سرباز اسلام هستم.»
در پی شهادت صیادشیرازی، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند که در بخشی از آن چنین آمده «امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامیِ مومن و پارسا و پرهیزکار سپهبد علی صیادشیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین‌باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمان‌های بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه‌ حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار می‌گیرد و دست خائن خودفروخته‌ای نهال ثمربخش انسان والایی را قطع می‌کند... سرزمین‌های داغ خوزستان و گردنه‌های برافراشته‌ کردستان، سال‌ها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک‌نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهه‌های دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ کرده ‌است... کوردلان منافق بدانند که با این جنایت‌ها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیش‌تر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم‌چون صیادشیرازی و شهید لاجوردی، بدنامی و سیاه‌رویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد.»
این شهید بزرگوار در بخشی از وصیت‌نامه خود چنین آورده «خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.‌ خدایا! تو می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آن‌چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم، آن هم خواست تو بود.»
ادامه دارد

پی‌نوشت
* هزارستان سرزمین بومی هزاره‌ها در مرکز کوهستانی و نیمه‌کوهستانی افغانستان قرار دارد. بیش‌تر مردم هزاره از مذهب شیعه امامیه پیروی می‌کنند و اقلیت‌های سنی و اسماعیلیه نیز دارند. زبان رایج هزارستان، فارسی با گویش هزارگی است.

نویسنده: فتح‌الله نادعلی

مقاله ها مرتبط