۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

پایانی بر یک پایان

پایانی بر یک پایان

پایانی بر یک پایان

جزئیات

نگاهی به چگونگی فروپاشی اردوگاه اشرف/ به بهانه ۳۰ خرداد، سالروز درگیری منافقین با مردم انقلابی در ماجرای فراخوان عمومی توسط منافقین برای قیام علیه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰

30 خرداد 1402
اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقاشاره: آمار شهدای ترور، تا زمان شهادت آخرین شهید هسته‌ای تاإ سال ۱۳۹۲ در ایران ۱۷ هزار و ۱۶ نفر است که حدود ۱۲ هزار نفر از مردم مظلوم کشورمان به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق یا همان گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسیده‌اند. فعالیت‌های این گروه تنها محدود به این مرز و بوم نمی‌شود و با استقرار این گروه در اردوگاه اشرف عراق، جنایات آنان دامن مردم عراق را هم می‌گیرد.
انقلاب ۱۹۹۱ در عراق یا انتفاضه شعبانیه، قیام مردم عراق علیه رژیم بعث عراق است که پس از جنگ دوم خلیج ‌فارس به وقوع پیوست و سرتاسر این کشور از شمال تا جنوب را در برگرفت و در نتیجه آن، کنترل بخش ‌اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد. اما این قیام توسط نیروی نظامی صدام حسین و وفادارانش در سازمان مجاهدین خلق، به شدت سرکوب شد. در جریان این درگیری‌ها هزاران نفر کشته و نزدیک به دو میلیون نفر از مردم عراق آواره شدند. این، پایان قیام نبود و در شهریور سال ۲۰۱۳ میلادی، وارثان این قیام، طومار گروهک منافقین ساکن در اردوگاه اشرف را در هم پیچیدند. در این شماره قصد داریم تا با همکاری انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، به چگونگی فروپاشی اردوگاه اشرف بپردازیم.


جنایات مجاهدین خلق در دهه ۶۰
سی‌ام خرداد ماه ۱۳۶۰ سالروز ورود رسمی و علنی فرقه تروریستی مجاهدین خلق به فاز مسلحانه و تروریستی است. رهبران فرقه، هر سال این روز را جشن می‌گیرند. این در حالی است که فرقه مجاهدین خلق مدعی است که از سال ۲۰۰۳ به این سو سلاح را کنار گذاشته و دست از حملات تروریستی‌اش کشیده، اما برگزاری جشن با میهمانان اجاره‌ای نشان می‌دهد که هیچ‌گونه تغییری در استراتژی تروریستی آن‌ها ایجاد نشده است.
مجاهدین خلق در همان روزهای آغازین انقلاب به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب بودند و هدف آنان از همراهی با نیروهای انقلابی، کسب قدرت بود. سهم‌خواهی از انقلابی که برخلاف دیدگاه‌ها و عملکرد مسلحانه مجاهدین خلق و با روش‌های مسالمت‌آمیز به پیروزی رسیده بود.
منافقین در سال ۵۸ و ۵۹، جنگ‌های تجزیه‌طلبانه‌ای را در کردستان، آذربایجان، ترکمن‌صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و به دلیل شکست‌های پیاپی و عدم‌حصول موفقیت، به جنگ تن به تن با شخصیت‌ها و مردم کوچه و بازار پرداختند.
آنان در یکی از جنایت‌های ددمنشانه خود در ماه رمضان یکی از سال‌های اوایل دهه ۶۰ با حمله به خانه یک فرد بسیجی که تنها جرمش حزب‌اللهی بودن و حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکت‌بری بریدند و یا در عروسی فرزند یکی از فئودال‌های وابسته به منافقین، تعدادی از جهادگران انقلاب را که عموماً از دانشجویان مسلمان و انقلابی اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقبودند مقابل عروس و داماد، به‌ جای گوسفند سر بریدند. منافقین، ضمن جاسوسی برای صدام در جنگ تحمیلی و نیز به گلوله بستن مجروحان در بیمارستان‌ها و به شهادت رساندن ۷۲ تن از بهترین نیروهای انقلاب، از سال ۶۰ و ۶۱ تا آخر جنگ در خیابان‌ها می‌گشتند و هر دختر و پسر حزب‌اللهی را بدون آن که حتی بدانند این شخص کیست، به مسلسل می‌بستند و در مغازه‌هایی که عکس امام(ره) روی دیوار آن نصب بود، نارنجک می‌انداختند.

حضور منافقین در عراق
پس از محاکمه و عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری به دلیل بی‌کفایتی، او به همراه متحد اصلی‌اش، مسعود رجوی به طور مخفیانه و با لباس مبدل از ایران گریختند و به فرانسه پناهنده شدند. بنی‌صدر و رجوی در پاریس به همراهی تعدادی از گروه‌های ضد انقلاب، گروهی به نام شورای مقاومت ملی را تشكیل دادند. رجوی از همان نخستین سال سكونت در فرانسه كوشید تا از طریق پیام‌ها و مصاحبه‌هایش به دولت‌مردان عراق بفهماند كه او می‌تواند با زیاده‌خواهی‌های عراق همراهی كند. وی علاوه بر ارسال پیام‌های محبت‌آمیز برای رژیم عراق، كوشید متحدان خود را آماده پذیرش ارتباط و همكاری با عراق كند. پس از زمینه‌سازی‌های لازم، سركرده منافقین و طارق عزیز در پاریس با یكدیگر ملاقات كردند و ترتیب انتقال گروهک منافقین به عراق داده شد.

جنایات منافقین در دوران جنگ
با توافق مسعود رجوی و صدام، عراق به عمده‌ترین مركز فعالیت سازمان منافقین تبدیل شد. گروهك منافقین از همكاری با حكومت بعثی عراق، اهدافی را دنبال می‌كرد. نخست این ‌كه از نظر جغرافیایی، عراق با مرزهای زمینی طولانی‌ كه با ایران داشت، بهترین و آسان‌ترین مسیر برای نفوذ گروه‌های عضو این گروهك به داخل ایران محسوب می‌شد. دوم آن ‌كه این گروهك با بهره‌گیری ازكمك‌های مالی و تسلیحاتی سخاوتمندانه دولت عراق می‌توانست توان مبارزاتی خود را در برابر نظام اسلامی ایران به میزان قابل ‌توجهی افزایش دهد.
اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقبه دنبال این سیاست، پایگاه‌های منافقین كه تعداد آن‌ها ۱۷ پایگاه اعلام شده بود؛ در دل خاك عراق و در نزدیكی مناطق مرزی این كشور با ایران تأسیس شد. اصلی‌ترین پایگاه آن‌ها به نام «اشرف» در صد كیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده بود. عمده فعالیت این گروهك در خلال جنگ تحمیلی هشت ساله را می‌توان اعزام گروه‌هایی برای انجام عملیات‌های ترور و خرابكاری به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحركات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه‌سازی برای تحت‌الشعاع قرار دادن حمایت‌های مردمی از جبهه‌ها دانست. نیروهای وابسته به منافقین، حضور گسترده‌ای در كنار نیروهای عراقی داشتند و شنود مكالمات بی‌سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی، بیشتر از سوی نیروهای این سازمان صورت می‌گرفت.

با وجود امكانات فراوان نظامی كه این سازمان در اختیار داشت، به غیر از مرحله پایانی جنگ، هیچ وقت در اندازه‌ای نبود كه بتواند عملیات نظامی مستقلی را علیه نیروهای ایران انجام دهد. در اوایل سال
۱۳۶۷ نیروهای سازمان با پشتیبانی ارتش عراق عملیاتی را با نام «آفتاب» در منطقه شوش انجام دادند كه با تحمل تلفات فراوان مجبور به عقب‌نشینی شدند. پس از آن منافقین با بازسازی قوای خود در روز سوم مرداد ۱۳۶۷ از سمت اسلام‌آباد غرب و كرند به ایران حمله كردند و به داخل خاك ایران پیشروی كردند.
در واكنش به این تحركات، روز پنج‌شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۷ عملیات «مرصاد» با رمز «یا علی بن ابی طالب(ع)» از سوی نیروهای ایرانی آغاز شد و نهایتاً اعضای این گروهك تروریستی با كشته شدن حدود ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ تن و اسارت و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای‌شان، در روز جمعه ۷ مرداد ۱۳۶۷ هر‌چه داشتند بر زمین نهاده و به داخل خاك عراق متواری شدند.
پس از شكست در عملیات مرصاد، منافقین دیگر هرگز نتوانستند به انسجام قبلی خود بازگردند و به علل مختلف از جمله اضمحلال اخلاقی، دچار اختلافات درون سازمانی شده و اختلافات شدیدی میان كادر رهبری و دیگر اعضای آن به وقوع پیوست.
منافقین هم‌چنین در سركوب شیعیان و كردهای عراق از سوی رژیم بعث نقش مهمی داشتند.

انتفاضه شعبانیه
درست پس از شکست سنگین در جنگ سال ۱۹۹۱ در کویت بود که ماشین جنگی ارتش عراق از کار افتاد. ضعف و ناتوانی حکومت صدام حسین بعد از جنگ اول و دوم خلیج فارس و حمله نیروهای متحد به رهبری آمریکا به این کشور، عملاً توان نظامی ارتش بعث را تحلیل برد و بر اساس قطع‌نامه ۶۷۰ شورای امنیت، کلیه تحرکات هواپیماها و حتی بالگردهای ارتش عراق دچار تحریم شد.
اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقدر این هنگام، مردم سرتاسر عراق موقعیت را غنیمت شمرده و از شمال تا جنوب این کشور علیه رژیم صدام حسین قیام کردند. در جریان این قیام که در میان ملت عراق به انتفاضه شعبانیه
مشهور است، کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد و از ۱۸ استان عراق، ۱۴ استان سقوط کرد و از زیر یوغ استبداد صدامی خارج شد. در این میان، تنها استان‌های مرکزی شامل استان‌های غربی و صلاح‌الدین و بغداد در کنترل صدامیان بود. این قیام، همه‌گیر بود و شیعیان و سنیان همه در آن سهیم شدند. لیکن با توجه به آزاد شدن مناطق یاد شده که ساکنین‌شان اغلب
شیعه مذهب بودند، قیام یا انتفاضه، بیشتر رنگ شیعه‌گری به خود گرفت. در مدت بسیار کوتاهی، اکثریت شهرهای مهم عراق از جمله بصره، نجف، کربلا، عماره، کوت، ناصریه و دیوانیه در جنوب و شهرهای مهم و استراتژیک شمال عراق به دست نیروهای مردمی افتاد.

در این مدت که حدود یک ماه طول کشید مردم با تشکیل کمیته‌های مردمی، زیر نظر کمیته‌ای نُه نفره که از سوی مرجعیت حوزه علمیه نجف‌اشرف آن هنگام؛ مرحوم آیت‌الله‌العظمی خویی تشکیل شده بود، اداره می‌شد. این کمیته که از برجستگان مردمی، اجتماعی و علمی حوزه انتخاب شده بودند، هر یک از سویی در امر کارگشایی امور روزمره مردم این شهرها نظارت داشتند
.
آمریکاییان پس از قیام مردم عراق متوجه شدند که ناخواسته، زمینه‌های ایجاد حکومتی مردمی و اسلامی در عراق پا گرفته و چیزی نمانده که بغداد را نیز در اختیار گیرند. چیزی که سیاست آمریکاییان و غربیان آن را دنبال نمی‌کرد.
در چنین شرایطی، ارتش عراق که شدیداً تحلیل رفته بود، «ارتش آزادیبخش ملی» را وارد میدان کرد. ارتش آزادیبخش ملی متشکل از شبه‌نظامیان فرقه تروریستی مجاهدین خلق بود که با حمایت کامل مالی و تسلیحاتی صدام تشکیل شده بود. شبه‌نظامیان مجاهدین خلق در عملیات‌های مختلفی چون انفال و مروارید، قیام آزادی‌خواهانه کردها و شیعیان بر ضد رژیم دیکتاتور صدام حسین را سرکوب کردند.
نیویورک تایمز سه ماه بعد از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ در گزارشی می‌نویسد: در عراق با هر کس که صحبت می‌کردیم از گروه‌های حقوق بشری گرفته تا فرماند‌هان کُرد و افسران اطلاعاتی عراق، همه به یک موضوع اذعان داشتند: در سال۱۹۹۱، مجاهدین خلق و تانک‌های‌شان نیروهای پیشقراول صدام در سرکوب قیام کردها و شیعیان عراقی بودند. معروف است شخص مریم رجوی سوار بر تانک بر سر شبه‌نظامیان مجاهدین فریاد می‌زد: کردها را زیر تانک‌های‌تان بگیرید و گلوله‌های‌تان را برای پاسداران ایران نگه دارید!
پس از سرکوب انتفاضه شیعیان و کردها که بخش اعظم آن با جنایت‌های منافقین صورت گرفت، صدام از منافقین، به عنوان نجات‌دهنده خود یاد کرد و از آن زمان تا هنگام سقوط خود، ماهانه مبالغی به این سازمان تروریستی کمک می‌کرد.
اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقآمار قربانیان این سرکوب‌ها هنوز کاملاً مشخص نیست، اما شواهد اولیه از چند ده هزار قربانی حکایت دارد. در جریان قلع و قمع انقلابی‌ها، از سلاح‌های شیمیایی و بمب‌های خوشه‌ای و ناپالم و در برخی مناطق از جمله در نجف‌اشرف از ۶۰ موشک زمین به زمین «اسکاد بی» استفاده شد.
تمامی آن مناطق، مملو از جنازه‌های کشته‌شدگان بود که چندین روز داخل کوچه‌ها و خیابان‌ها رها شده و شمار زیادی از آنان خوراک سگ‌های ولگرد در بیابان‌ها شدند. انسان‌های بی‌گناه شامل زن و مرد و کودک و سالخورده در دسته‌های پانصد الی هزار نفره، تیرباران و سپس در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.
راز گورهای کشف شده در اطراف شهر محاویل و نجف و کربلا به تدریج فاش می‌شود. به طوری که هم‌اکنون کم‌تر خانواده‌ای را می‌توان در عراق یافت که صدام حسین عضو یا اعضایی از آن را اعدام و یا زندانی نکرده باشد. صدام که محو کربلا و به ویژه نجف را از نقشه جغرافیایی عراق در سر می‌پرورانید، با کمک منافقین کشتارها و فجایع دهشتناکی را در آن دوران صورت داد.

منافقین پس از سقوط صدام
با سقوط صدام حسین، فرقه تروریستی مجاهدین خلق نیز، حامی اصلی‌اش را از دست داد و عملاً سقوط کرد. خلع سلاح شدن نیروهای عراقی عملاً توان حملات تروریستی را از آن‌ها گرفت و خود این فرقه نیز توسط نیروهای آمریکایی خلع سلاح شد، اما هم‌چنان تحت‌حمایت آن‌ها ماند. دولت جدید عراق پس از تشکیل، بلافاصله خواستار خروج منافقین از عراق شد. افکار عمومی در عراق نیز خواستار خروج اعضای مجاهدین خلق از این کشور بود. دولت عراق در طول یک دهة اخیر تلاش‌های زیادی به عمل آورد تا با کمک گرفتن و دخالت دادن نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل، موضوع اخراج مجاهدین خلق از این کشور به شکل مسالمت‌آمیز حل شود، اما رهبران این فرقه همواره از پاسخ به درخواست قانونی دولت و مردم عراق خودداری می‌کردند. انتقال اعضای مجاهدین خلق از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی بر اساس توافق صورت گرفته میان سازمان ‌ملل و دولت عراق با هدف فراهم کردن زمینه‌های لازم جهت اخذ پناهندگی آن‌ها از سوی کمیساریای عالی پناهندگان از کشورهای ثالث صورت گرفت، با وجود این، عوامل فرقه، هم‌چنان در اجرای این توافق‌نامه به طرق مختلف کارشکنی ‌کردند
.
آن‌ها با این کارشکنی در تلاشند تا ساختار فرقه‌ای مجاهدین خلق را هم‌چنان حفظ کنند؛ امری که برای رهبران فرقه جنبه حیاتی دارد. رهبران فرقه خوب می‌دانند هیچ کشوری حاضر نیست به همه اعضای مجاهدین خلق که بالغ بر سه هزار نفر اعلام شده‌اند پناهندگی جمعی اعطا کند. این موضوع عملاً به معنای از هم‌گسیختگی نیروها و زمینه‌سازی برای جدایی آن‌ها از تشکیلات و بازگشت‌شان به زندگی عادی و روزمره است و این یعنی مرگ کامل فرقه.

انتقام وارثان انتفاضه
اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقعوامل مجاهدین خلق حاضر به تخلیه کامل پادگان اشرف نبودند. این فرقه صد نفر از اعضای خود را به بهانه فروش اموال در پادگان اشرف نگه‌داشت و هم‌زمان مریم رجوی تلاش می‌کرد اعضای منتقل شده به لیبرتی را به این پادگان برگرداند.
اما این موضوعی نبود که برای عراقی‌ها قابل‌ تحمل باشد. در چنین شرایطی بود که دهم شهریور سال جاری، این پادگان هدف حمله قرار گرفت. در نتیجه این درگیری‌ها ۵۲ نفر از ‌صد نفری که در پادگان اشرف باقی مانده بودند، از جمله ده نفر از اعضای کادر رهبری این گروهک، به هلاکت رسیدند. زهره قائمی مسئول منافقین در عراق و معاون مریم رجوی و مسئول عملیات ترور سپهبد شهید علی صیادشیرازی و گیتی گیوه‌چیان مسئول اطلاعات و عملیات منافقین از جمله کسانی هستند که در درگیری با مردم خشمگین عراق در پادگان اشرف به هلاکت رسیده‌اند.
یک منبع سیاسی بلندپایه عراقی در گفت‌وگو با خبرگزاری المستقبل عراق گفته است: آن‌طور که از شواهد پیداست گور دسته‌ جمعی پیدا شده در اردوگاه، متعلق به اجساد شهروندان شیعه و مسئولان و افسران و شیوخ و عالمان دینی عراقی است. این‌ها اجساد کسانی است که در فاصله سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ ربوده شده و به‌ دست عوامل منافقین به قتل رسیده‌اند. در این قتل‌ها پای برخی مسئولین سابق عراقی از جمله طارق الهاشمی معاون مخلوع، فراری و تحت پیگرد رئیس‌جمهور و هم‌چنین عوامل سفارت آمریکا در میان است.

جوانان وارث انتفاضه شعبانیه تنها گروهی نیستند که خواهان اخراج اعضای فرقه تروریستی مجاهدین خلق از عراق هستند چرا که تا پیش از این، کشاورزان و مردم منطقه الخالص که زمین‌های کشاورزی آن‌ها از سوی این فرقه غصب شده و به پادگان اشرف اضافه شده، بارها با برگزاری تجمع و تظاهرات خواستار اخراج مجاهدین خلق شده بودند
.
به نظر می‌رسد عوامل فرقه مجاهدین خلق با توجه به سابقه فعالیت خشونت‌بار در عراق و دو درگیری قبلی، انتظار چنین حادثه‌ای را داشته و متوجه چنین وضعیت بحرانی بوده‌اند. از نظر رهبران منافقین، حمله به پادگان اشرف همواره فرصت مناسبی فراهم می‌آورد تا این فرقه با بهره‌گیری از استراتژی مظلوم‌نمایی، خود را قربانی نشان دهد. در این میان چیزی که اهمیت نداشت زندگی افرادی بود که در پادگان اشرف گرفتار شده‌ بودند. این موضوع وقتی مهم‌تر جلوه می‌کند که بر اساس گزارش‌ها، قربانیان حمله دهم شهریور از افراد سابقه‌دار و مجرمان شناخته شده بودند و اردوگاه اشرف منافقین مجاهدین خلقامکان اخذ پناهندگی برای این‌ها به مراتب دشوارتر بود و وجود آن‌ها می‌توانست سبب مشکلات فراوان برای این فرقه شود.
از نظر آن‌ها، درگیری می‌توانست خوراک لازم تبلیغاتی برای رهبران و سایت‌های وابسته به فرقه ایجاد کند، به نحوی که مریم رجوی در دیدار خود با دولت‌مردان اروپایی با مظلوم‌نمایی به عنوان فرقه‌ای قربانی، تقاضای حمایت و کمک کرد.
یکی از چالش‌های اصلی رهبران فرقه این است که آن‌ها تلاش دارند بیشتر اعضای خود در عراق را حتی‌المقدور به کشور آلبانی منتقل کنند تا ساختار فرقه‌ای‌شان هم‌چنان برقرار بماند، اما تحقق این هدف در عمل چندان ساده به نظر نمی‌رسد.
باخت دیگر فرقه تروریستی مجاهدین خلق عدم حمله غرب به سوریه است. این فرقه تاکنون در تبلیغات و لابی‌های خود تلاش کرده تا آمریکا و متحدانش را به بهانه استفاده دولت بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی به حمله به این کشور تحریک کند. از نظر رهبران منافقین حمله به بشار اسد به عنوان متحد مهم ایران در منطقه، می‌توانست به نفع آن‌ها و ضرر ایران تمام شود. حال که حمله نظامی تا حد زیادی منتفی شده، به نظر می‌رسد رهبران فرقه از این جهت نیز شکست خورده‌اند، هر چند در تبلیغات خود سعی می‌کنند تنور جنگ را هم‌چنان داغ نگه‌دارند.
در واقع رهبران فرقه این امید واهی را داشتند که در عراق بمانند و سپس با حمله غرب به سوریه بتوانند در فضای جنگ و درگیری، نقش‌آفرینی کنند و قدرت مانور برای حملات تروریستی و مسلحانه علیه ایران را به دست آورند، اما همه رویاهای آن‌ها نقش برآب شد؛ اکنون منافقین نه تنها پادگان اشرف را تخلیه کرده‌اند بلکه فوج فوج از عراق نیز اخراج می‌شوند.

​نویسنده: اسما طالقانی

مقاله ها مرتبط