۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

انقلاب بر باد رفته...

انقلاب بر باد رفته...

انقلاب بر باد رفته...

جزئیات

بررسی مختصر تاریخ انقلاب فرانسه و نتایج آن/ به مناسبت ۶ تیر، سالروز پیروزی انقلاب کبیر فرانسه

6 تیر 1402
انقلاب فرانسه یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی و تاریخی بعد از شروع رنسانس، در جهان مسیحیت است. انقلابی که در ابتدا می‌خواست اوضاع اقتصادی عامه مردم را بهبود بخشد و در مرحله بعد با تغییر نظام سلطنتی به جمهوری، آزادی مردم فرانسه را از سلطه و قدرت نظام پادشاهی و کلیسا به ارمغان بیاورد، ولی اهدافش در طول زمان تغییر کرد. گرچه این انقلاب تغییراتی اساسی و بزرگ در نحوه سلوک و نظام جهان‌بینی فرانسویان ایجاد کرد، اما آن‌ها را از یوغ استبداد سلطنتی به یوغ استبداد ناپلئون بناپارتی و سپس استبداد صهیونیسم بین‌الملل کشاند و شاید مهم‌تر از همه این‌ بودکه دین را از صحنه زندگی و اجتماع مردم فرانسه حذف کرد.

فقر و ظلم؛ عامل ایجاد زمینه انقلاب در فرانسه
مردم فرانسه در قرون ۱۷ و ۱۸ و در میان سایر ملت‌های اروپایی، از فقیرترین مردمان این قاره بودند. نظام سلطنتی در این کشور، با کمک نظام استبدادی کلیسا تا می‌توانست از مردم فرانسه مالیات می‌گرفت و با آنها مانند برده‌ها رفتار می‌کرد. این شرایط ظالمانه در قبال ملت فرانسه از سوی پادشاهان و همراهی برخی رهبران فاسد کلیسا ادامه داشت تا این‌که با روی کار آمدن «لوئی چهاردهم» شرایط مردم این دیار بدتر شد. این پادشاه مغرور و دیکتاتور، ملت فرانسه را رعیت خود می‌دانست و مدعی بود كه «من قائم مقام خدا بر روی زمین هستم و ملت فرانسه تنها باید برای من احترام قائل باشد». او بیش از ۵۰ سال پادشاهی کرد و اقدام‌های ظالمانه‌اش موجب فقیرتر شدن مردم فرانسه شد۱. بعد از او «لوئی پانزدهم» كه فردی بسیار عیاش بود زمام کشور را به کاردینال‌دوفلوری از رهبران مستبد کلیسا و معشوقه‌هایش سپرد. آن‌ها نیز همه گونه ظلم و ستمی را در طی ۶۰ سال حكومت لوئی پانزدهم بر مردم روا ‌داشتند. ظلم‌هایی که به تدریج موجب نارضایتی مردم فرانسه شد و این وضعیت مقدمه‌ای بود برای انقلاب فرانسه۲.

شورشی علیه استبدادِ طبقاتیِ حاکم بر جامعه فرانسه
پس از مرگ لوئی پانزدهم، «لوئی شانزدهم» در ماه مه ۱۷۷۴ برابر با ۱۱۵۳ شمسی؛ هم‌زمان با روی کار آمدن قاجاریه در ایران به سلطنت رسید. در این زمان، شرایط ناگوار مردم فرانسه، هم‌چون گذشته ادامه پیدا کرد. در این دوره مانند دوره‌های قبل، ملت فرانسه به سه طبقه بزرگ تقسیم می‌شدند: نجبا، روحانیان و رعیت‌ها.
روحانیون و نجبا از ثروت بسیار هنگفتی برخوردار بودند و در مقابل آن‌ها طبقه رعیت بسیار فقیر بود. آنان علاوه بر پرداخت سهم عشیره روحانیون کلیسا، باید بیش از ۵۵ درصد از عایدی محصول خود را به‌عنوان مالیات به شاه می‌دادند۳. این شرایط بد برای مردم فرانسه ادامه داشت تا دو زمستان سخت و طاقت‌فرسای سال‌های ۱۷۸۸ و ۱۷۸۹ فرا رسید. به‌علت فقر شدید مردم و از بین رفتن دام و محصولات زراعی‌ اندک‌شان، اعتراض‌ها نسبت به رفتار حکومت آغاز شد. وخامت اوضاع اقتصادی باعث شد مردم خشمگین از اعمال مستبدانه لوئی شانزدهم، سر به شورش بگذارند. شورشی که در آن، ناگهان رهبرانی از طبقه نجبا و روحانیان مخالف با نظام سلطنتی به جمع مردم فقیر و بیچاره پیوستند و هدایت آن شورش‌ را به دست گرفتند!
به هرحال آن‌ها در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ توانستند پس از به غنیمت گرفتن مقادیری اسلحه از جمله چند قبضه توپ و تفنگ از مراكز دولتی، زندان باستیل محل نگه‌داری زندانیان سیاسی را تسخیر و ضربه‌ای سخت به حکومت دیکتاتوری وارد کنند. در پی آزادی زندانیان و مبارزان انقلابی، مردم به كاخ‌ها حمله و خاندان سلطنتی را زندانی کردند و انقراض حکومت پادشاهی و تأسیس جمهوری را خواستند. مبارزات تا زمان محاکمه لوئی شانزدهم توسط مجلس «کنوانسیون» ادامه پیدا کرد. این مجلس پس از انقلاب تشكیل شد و بیشتر نمایندگان آن از طبقه نجبا و خرده مالکان بودند. در پی تظاهراتِ پیوسته مردم كه در آن اعدام لوئی شانزدهم، مطالبه می‌شد این مجلس ناچار به صدور حکم اعدام شد و به این ترتیب در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ برابر با ۱۱۷۲شمسی پادشاه؛ لوئی شانزدهم در میدان کنکورد با گیوتین اعدام شد۴.

فراماسونرهایی که قانون اساسی فرانسه را تدوین کردند
سقوط نظام سلطنتی فرانسه و تشکیل مجلس «کنوانسیون»، تنها به دلیل شورش مردم فقیر نبود، بلکه علت آن سال‌ها فعالیت لژهای فراماسونری در فرانسه بود. در واقع از یک قرن قبل، لژهای فراماسونری فرانسه زیر نظر لژهای کشور انگلستان مشغول فعالیت بودند و به جذب افراد نخبه و سیاستمدار مخالف نظام کلیسایی و سلطنت وابسته به نظام کلیسایی مشغول بودند. تا این‌که شاهزاده کنت دوکلرمون پسر خوانده لوئی چهاردهم به عنوان یکی از اعضای برجسته لژ فرماسونری فرانسه، استقلال لژهای فرانسه را از لژهای انگلستان اعلام کرد و ۲۰ سال قبل از شروع انقلاب فرانسه یعنی در سال ۱۷۷۳ قوانین ویژه لژهای فرانسه را تدوین کرد. قوانینی که براساس آن اعضا باید موضع ضدمذهب خود را به شكل علنی اعلام و تفکر اجتماع محور۵ پیدا می‌کردند. تفکری که به نفیِ محور بودن دین در زندگی مردم می‌انجامید و براساس آن، حقوق بشر بر حقوق کلیسایی و مذهبی ارجح می‌شد۶.
این اعضا در طی ۲۰ سال تا انقلاب فرانسه، با تلاش زیاد شروع به جذب افراد بیشتر و ترویج آموزه‌های فراماسونری به بخشی از افراد باسواد طبقه رعیت کردند. به همین دلیل با شروع شورش‌ها علیه نظام سلطنتی، اعضای اصلی لژهای فراماسونری که تقریباً بیشتر آن‌ها از طبقه نجبا و روحانیان بودند، به راحتی توانستند رهبری شورش‌ها را به دست بگیرند و سپس به عنوان نماینده به مجلس قانونگذاری راه پیدا کنند. به این شكل بعد از گذشت چند ماه و در ۲۱ سپتامبر ۱۷۹۳، رژیم سلطنتی توسط مجلس کنوانسیون ملغی و حكومت جمهوری برپا شد. سپس نمایندگان این مجلس به مدت دو سال، مشغول تدوین قانون اساسی جدید برای كشور فرانسه شدند؛ قانونی که سبب حذف دین و ترویج آموزه‌های فراماسونری برای مردم فرانسه شد۷.

هرج و مرجی که انقلاب برای فرانسویان به بار آورد
بعد از اعلام حكومت جمهوری، عده‌ای از انقلابی‌ها به فکر تسویه‌حساب‌های شخصی افتادند و به همین علت شروع به حذف رقیبان و دشمنان سابق خود کردند. مردم فرانسه که خیال می‌کردند با وقوع انقلاب طعم آزادی و نجات از فقر را خواهند چشید، نظاره‌گر وقایع فجیعی بودند. در حالی‌كه هرج و مرج و بی‌قانونی سراسر فرانسه را گرفته بود، به دلیل رقابت رهبران انقلابی در به دست گرفتن قدرت، قتل‌عام‌‌ها شروع شد و از آوریل ۱۷۹۳ تا ژوئیه ۱۷۹۴ در سرتاسر فرانسه ۱۲ هزار نفر به قتل رسیدند كه حدود سه هزار نفر از آن‌ها كارگر و چهار هزار نفر دهقان بودند۸. در چنین شرایطی كم‌كم کار از دست مردم فرانسه خارج شد و رهبری انقلاب به‌دست روشنفکران و ثروتمندان افتاد و حتی تعداد زیادی از مبارزان و رهبران انقلابی فرانسه مانند «ژرژ ژاک دانتون» به پای گیوتین رفتند و از صحنه قدرت حذف شدند۹. پس از این كشتارهای خونین، مردم دیگر از مبارزه خسته شدند و علاقه خود را به سیاست از دست دادند و به دلیل آموزه‌های ضد دینی‌ای که در سرتاسر فرانسه رواج یافته بود، به خوشگذرانی رو آوردند. سبك زندگی و رفتار ساده و بی‌ریا که در سال‌های انقلاب به شدت از طرف مردم جدی تلقی می‌شد، جای خود را به كالسكه‌های پر زرق و برق، تئاترها، رستوران‌ها، تالارهای رقص با شكوه و كالاهای گران‌قیمت داد. چون مردم و مبارزان، شیوه حکومت را نمی‌دانستند، کم‌کم اداره جامعه از دست اندک رهبران مردمی گرفته شد و پس از چند دهه، ناپلئون و تشکیلات حکومتی او جایگزین انقلابی‌های سابق شدند. اکثر افرادِ ناپلئون از ژاکوب‌ها، دست‌اندرکاران رژیم سلطنتی قبل از انقلاب، اشراف و نظامیان وابسته به دربار فرانسه بودند؛ به این ترتیب رهبران مردمی انقلاب به حاشیه رفتند۱۰و آرزوهای مردمی که با اهداف عدالت‌طلبانه، انقلاب کرده بودند کاملاً بر باد رفت. ژاكوب‌ها مجمع دوستداران قانون اساسی در انقلاب فرانسه بودند كه ابتدا در مجلس كنوانسیون، سخت طرف‌دار جمهوری بودند ولی در سال‌های بعد به دیكتاتورهای غَدری تبدیل شدند.
در واقع انقلاب فرانسه گرچه با هدف ایجاد تغییرات جدی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده بود ولی به دلیل نفوذ افراد مشکوک و وابسته به صهیونیسم بین‌الملل، به آشوب کشیده شدن جریان انقلاب و جنگ قدرت میان رهبران، در نهایت به خونریزی‌های بسیار و بر سرکار آمدن فرد خودکامه‌ای مثل ناپلئون بناپارت انجامید و مردم عملاً به اهداف مورد نظرشان که عدالت و داشتن حاکمان عادل و رهایی از یوغ حاکمان خودکامه و مستبد بود، نرسیدند.
به دلیل وجود چنین وقایعی در تاریخ انقلاب فرانسه، امام خمینی(ره)با مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب فرانسه، حركت ملت ایران را انقلابی اصیل و واقعی معرفی ‌کردند و ‌فرمودند: «نهضت‌ها در عالم خیلی بوده است؛ انقلابات در عالم خیلی بوده است؛ انقلاب در شوروی هم بود؛ انقلاب در فرانسه هم بود؛ انقلاب در ایران با آن‌جا چه فرقی دارد؟ و انقلاب ایران برای چه هست، و انقلاب شوروی برای چه بود؟ مردم ایران چرا در خیابان‌ها ریختند و فریاد ‌کردند و همه «الله اکبر» ‌گفتند...؟ قضیه این چه بود؟ آیا... جوان‌های ما برای این‌که یک زندگی مرفهی در دنیا داشته باشند، خون می‌دادند؟ این می‌شود که یک کسی خودش را بکشد که زندگی‌اش خوب باشد؟ یا خیر، این یک نهضت الهی بود۱۱». هم‌چنین ایشان در مورد وقایعی كه بعد از وقوع انقلاب فرانسه در آن كشور اتفاق افتاده و مقایسه آن با بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، می‌فرمایند: «بحمدالله انقلاب ایران یك انقلاب كم‌آشفتگی است. آشفتگی هست، اما نه مثل آن‌ها كه در جاهای دیگر؛ انقلابات دیگر بوده است. انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه ضایعاتش خیلی بوده است. بحمدالله[انقلاب] ایران[نه]، آن هم از بركت اسلام است؛ برای این‌كه این مردمی كه انقلاب كردند اسلامی بودند۱۲


پی‌نوشت‌ها:
۱. تاریخچه انقلابات جهان، نوشته حبیب‌الله شاملوئی، جلد۱، انتشارات امید فردا، چاپ اول، ۱۳۸۱، صفحه‌های ۲۰ و.۲۱
۲. انقلاب کبیر فرانسه و امپراطوری ناپلئون، نوشته آلبر ماله و ژول ایزاک، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴،ص ۲.
۳. انقلاب کبیر فرانسه و امپراطوری ناپلئون، نوشته آلبر ماله و ژول ایزاک، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴، صفحه‌های ۳۵۷، ۳۵۸ و ۳۶۶.
۴. روزشمار میلادی، پژوهشی از علی حائری و همکاران، انتشارات مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۳۸.
۵. سوسیالیسم
۶. اسرار انجمن‌های محرمانه، نوشته رنه آللو، ترجمه ناصر موفقیان، انتشارات شباویز، ۱۳۶۶، صفحه‌های ۲۵۹ و ۳۴۶.
۷. انقلاب کبیر فرانسه و امپراطوری ناپلئون، نوشته آلبر ماله و ژول ایزاک، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴، ص ۴۲۷.
۸. انقلاب کبیر فرانسه و امپراطوری ناپلئون، نوشته آلبر ماله و ژول ایزاک، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴، ص ۴۴۱.
۹. روزشمار میلادی، پژوهشی از علی حائری و همکاران، انتشارات مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۹۸.
۱۰. انقلاب اسلامی و زمینه‌ها و ریشه‌های آن، نوشته دکتر محمدرحیم عیوضی، دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۷، صفحه‌های ۲۲۸ و ۲۲۹.
۱۱. صحیفه امام(ره)، جلد ۸، صفحه ۶۹.
۱۲. صحیفه امام(ره)، جلد ۷، ص ۵۴۲.

نویسنده: محدثه مرتضی

مقاله ها مرتبط