۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
بیت‌المقدس، شکست اراده دشمن
بیت‌المقدس، شکست اراده دشمن

بیت‌المقدس، شکست اراده دشمن

جزئیات

دیدگاه امام خمینی(ره) پیرامون ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر / به‌مناسبت سوم خردادماه، سالروز فتح خرمشهر

3 خرداد 1404
اشاره: مثل همیشه که در موقعیت‌های مختلف، عناصری سودجو سعی در ایجاد تفرقه میان مردم دارند و با ایجاد شبهه و شایعه بین آن‌ها سعی در پدیدآوردن شکاف میان اذهان و اعتقادات آن‌ها دارند، در مقوله دفاع مقدس هم با شبهاتی روبه‌رو می‌شویم که دشمنی و عناد در طرح آن و حتی در الفاظ آن به‌شدت چشم‌گیر است.
یکی از این شبهات که به کرّات به گوش می‌خورد، این است که چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ خاتمه پیدا نکرد؟
سوال تا حدود زیادی حق به جانب است و ذهن هر مخاطب بی‌طرفی را به داوری مثبت به سمت خود می‌کشاند و رزمندگان و فرماندهان عملیات‌های بعد از فتح خرمشهر را انسان‌هایی جنگ طلب جلوه می‌دهد که منطق و عاطفه را کنار گذاشته و دنبال لشکرکشی‌های خودشان هستند.
این‌که اصل این سوال از ریشه و بنیان غلط و مغرضانه است، شکی در آن نیست اما برای این‌که ذهن مخاطب برای همراهی باادعای ما مبنی بر بی‌پایه و اساس بودن این دست. سوالات، آماده شود، میزبان یکی از فرماندهان جنگ شدیم و پای حرف‌هایش نشستیم.
سردار احمد غلام‌پور با بیانی شیوا و دلایلی روشن و محکمه‌پسند، ابهام‌های موجود را از اندیشه‌مان مرتفع کرد.
شما هم با ما همراه شوید؛

فرماندهان جنگ بعد از فتح خرمشهر و پایان عملیات بیت‌المقدس در حال آماده‌سازی مجدد برای شروع عملیات جدیدی بودند تا اهداف دست‌نیافته در عملیات بیت‌المقدس را در آن محقق کنند؛ اما در این حین اتفاقی افتاد که همه را به‌شدت غافلگیر کرد؛ عراق به طور ناگهانی از تمام مناطق اشغالی عقب‌نشینی کرد و بر روی مرز بین‌المللی که در نقاطی روی ارتفاعات واقع بود، مستقر شد.
وقتی این مسئله اتفاق افتاد، خیلی از مسئولین سیاسی واکنش نشان دادند. مسلما چون عراق خودش هم پیشنهاد آتش‌بس را داده بود، خیلی از مسئولین و مدیران در سطح کلان کشور پیش‌بینی صلح و آتش‌بس را در ذهن‌هایشان پرورش داده بودند و این موضوع تمرکز فرماندهان جنگ را نیز در مسئله ادامه جنگ از بین برد؛ این در‌حالی بود که فرماندهان به دنبال تکمیل عملیات بیت‌المقدس بودند.
در این بین اشاره به چند نکته حایز اهمیت است: خیلی‌ها می‌پندارند هدف عملیات بیت‌المقدس تنها فتح خرمشهر بود؛ اما این برداشت غلط است. براساس اسناد و مدارکی که هم اکنون موجود است و دستور کتبی که از طرف قرارگاه مرکزی کربلا به قرارگاه‌های دیگر ابلاغ شد، هدف عملیات بیت المقدس نه تنها آزادسازی خرمشهر و بخش‌های عظیم جنوب خوزستان، بلکه تصرف شرق بصره و استقرار در پشت رودخانه شط‌العرب نیز بود که متأسفانه ایران در اجرای آن ناکام ماند.
در عملیات بیت‌المقدس ایران می‌دانست که مرز، قابلیت دفاع را ندارد لذا هدف، پشت رودخانه شط‌العرب تعیین شد؛ اما بعد از پس‌گیری خرمشهر دیگر توانی برای ایران نمانده بود که به ادامه عملیات بپردازد و بیت‌المقدس همانجا، بعد از فتح خرمشهر، به پایان رسید. بیت‌المقدس تمام شد اما اهداف ایران هم‌چنان باقی ماند، لذا فرماندهان در فکر عملیات دیگری بودند که عراق عقب‌نشینی کرد. با عقب‌نشینی عراق و استقرار بر روی مرزها خیلی‌ها به فکر فرو رفتند و در واقع در پی تغییر استراتژی جنگ برآمدند اما نظر امام(ره) و ذهن ایشان در رابطه با این مسئله متفاوت بود. چرا که امام(ره) فرموده بودند، جنگ جنگ تا رفع فتنه.
در این شرایط و در این فضا، حاج‌احمد‌آقا تماس می‌گیرند و می‌گویند که امام(ره) فرموده‌اند‌ «اگر این جایی که هستید مناسبه و می‌تونید حفظش کنید و دفاع کنید، همین‌جا بایستید.» و آنجا بود که یک شکی در دل رزمنده‌ها افتاد که حالا چه کار باید کرد.
مسئله‌ای که خیلی مهم است این است که هیچ جایی را در تاریخ دفاع مقدس نمی‌توانید پیدا کنید که امام(ره) فرموده باشد تا همین جا جنگ کافی است. آن بار هم گفته بودند اگر می‌توانید مرز را حفظ کنید، همانجا بیاستید. بعضی‌ها از این حرف امام(ره) سوء استفاده کردند تا نظر امام(ره) را بر پایان یافتن جنگ جلوه دهند.
فرمایش حضرت امام(ره) فرماندهان جنگ را به فکر فرو برد و باعث شد که آنان طی جلساتی بنشینند، صحبت کنند و تصمیم گیری کنند. در آخر محسن رضایی و علی صیاد‌شیرازی بلند شدند و رفتند خدمت امام(ره) و از نزدیک تمام مسائل را تشریح کردند و وضعیت جبهه را توضیح دادند. می‌خواستند خودشان به‌طور مستقیم و از زبان امام(ره) نظر ایشان را بشنوند.
امام(ره) پس از شنیدن توضیحات فرماندهان در پاسخ می‌فرمایند؛ من نگفتم جنگ را تمام کنید، من نگران مردم بصره بودم و می‌ترسیدم حملات شما به عراق، به آن‌ها آسیب برساند، به احمد‌آقا هم گفتم که به شما بگوید اگر می‌توانید همانجا بیاستید که مردم عراق آسیب نبینند و نظرم این نبود که جنگ را ادامه ندهید و پیگیر جنگ نباشید.
آنجا بود که این شبهه برطرف شد. معلوم شد امام(ره) دغدغه مردم بصره را داشته‌اند و البته این موضوع طبیعی است؛ امام(ره) حدود ۱۵سال با مردم عراق زندگی کرده، با آن‌ها مأنوس شده، رابطه عاطفی تنگاتنگی با آن‌ها داشت و از همه این مسائل گذشته امام(ره) برایش شیعه و سنی و ایرانی و عراقی فرقی نمی‌کرد؛ امام این احساس مسئولیت را نسبت به تمامی انسان‌ها داشت.
وقتی شبهه برطرف شد، فرماندهان توضیح دادند که خواهان تکمیل عملیات و رسیدن به شط‌العرب و تشکیل خط دفاعی در کناره آن هستند. امام(ره) هم با روی باز استقبال می‌کنند. حتی برای اولین بار قبل از شروع عملیات رمضان به مردم عراق علی‌الخصوص بصره پیام می‌دهند که رزمندگان اسلام را همانند فرزندان خودتان پذیرا باشید و از آن‌ها استقبال کنید. متن پیام بسیار عاطفی و زیبا است که می‌توانید آن را در آثار امام(ره) بیابید.
پس امام(ره) با پایان بخشیدن به جنگ در آن شرایط موافق نبودند و اگر احتمال فرض خطای بالا موجود باشد، باید فورا بعد از شکست رزمندگان در عملیات رمضان، جنگ را متوقف می‌کردند و یا به عبارتی می‌گفتند، من که به شما گفتم جنگ را تمام کنید! نکتة جالب اینجاست که نه تنها امام(ره) جنگ را تمام نکرد، بلکه آقای هاشمی را در شهریور سال۶۲ به‌عنوان جانشین فرماندهی کل قوا انتخاب کردند و به علت وحدت بیش از پیش ارتش و سپاه، از آن پس جبهه‌ها جان دوباره گرفت.
از تمام این حرف‌ها گذشته سئوال بنده از کسانی که این شبهه را ایجاد می‌کنند که چرا بعد از خرمشهر جنگ را ادامه دادیم، این است که چرا نباید بعد از بیت‌المقدس ادامه می‌دادیم؟ با وجود این‌که دشمن به ما حمله کرده، خسارت زیادی وارد آورده، چرا نباید به جنگ ادامه دهیم؟ به‌ هرحال عراق رفت و بر روی مرزهای بین‌المللی قرار گرفت طوری که مشرف شد بر ایران و بعضی از سرزمین‌ها هم تا آخر در اختیارش بود.
نکته دیگر اینکه خیلی‌ها این عقب‌نشینی را حیله‌ای از طرف عراق دانستند که البته این موضوع خیلی هم دور از ذهن نیست؛ چرا که عراق بعد از قبولی آتش‌بس در سال۶۷ نیز همین حیله را به کار برد و با ترتیب دادن عملیاتی در جنوب و حمایت و پشتیبانی هوایی عملیات منافقین در غرب کشور به نام مرصاد مجددا به داخل خاک ایران تجاوز کرد.
از طرفی در مصاحبه‌ای آقای هاشمی در جواب خبرنگاری که از ایشان پرسیدند «آیا امکان داشت جلوی این جنگ گرفته می‌شد؟» اینطور پاسخ می‌دهند‌ «شاید» و در ادامه توضیح می‌دهند که صدام قبل از شروع جنگ درخواست کرده بود که به ایران بیاید و با مقامات مسئول از جمله رهبر ایران دیدار داشته باشد تا اختلافات را مثلا(!) حل کند. در شورای عالی دفاع وقت، دیدار صدام با مسئولین تصویب شد، اما امام(ره) ـ که طبق قانون اساسی باید مصوبات این شورا را تأیید می‌کردند ـ با این مصوبه موافقت نکردند. حرف امام(ره)این بود که صدام انسان قابل اعتمادی نیست و لذا حق این را ندارد که به ایران بیاید.
این حرفِ کمی نیست و مسئله آسانی نیست. اما حقانیت حرف امام(ره) آخر جنگ بعد از قبول قطعنامه از طرف عراق و عهد‌شکنی آنان معلوم شد و بعد از آن صدام حتی به خودی‌ها هم رحم نکرد و به کویت حمله کرد. پس کاملاً روشن است امامی که اول جنگ صدام را اینگونه شناخته است، قطعا به عقب‌نشینی او بعد از بیت‌المقدس نیز اعتنایی ندارد.
در آخر بنده یک مسئله مهمی را لازم است در مورد عملیات بیت‌المقدس بیان کنم که متأسفانه توجه زیادی به آن نشده است. آنچه در تبلیغات رسانه‌ها در مورد عملیات بیت‌المقدس گفته می‌شود، فتح خرمشهر است. اما مهمترین مسئله این نیست. شکست دشمن و عقب راندن او از خرمشهر پیروزی بزرگی است اما نکته‌ای که بنده می‌خواهم به آن اشاره کنم، فتح خرمشهر در برابر آن هیچ است. حال این پیروزی بزرگ چه بود؟
بیت‌المقدس، شکست اراده دشمن در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران بود. یعنی این‌که تا قبل از بیت‌المقدس دشمن و حامیانش اصرار دارد که این انقلاب را شکست دهد اما بعد از فتح خرمشهر، دشمن تسلیم حکومت انتخابی مردم شد و باور ‌کرد که با جنگ و زور نمی‌تواند انقلاب را شکست دهد. یکی از دلایلی که دشمن عقب‌نشینی می‌کند همین تسلیم شدن اوست و بعد از آن دیگر جایی را سراغ نداریم که عراق بخواهد جایی از خاک ایران را بگیرد. چرا؟ چون دشمن استراتژی‌اش را عوض می‌کند و به طور علنی و عملی به حامیانش اعلام می‌کند که دیگر قادر به اجرای اهداف آنان نیست. به نظر بنده این مسئله بزرگ‌ترین پیروزی ایران در عملیات دفاع مقدس بود.

مصاحبه: حمید حکیم‌الهی
تنظیم: زهرا عابدی

مقاله ها مرتبط