ن و القلم و مايسطرون... «قسم» قول است و «قول»، استقامت بر ادعا. «قلم» از آن جهت که نويسای انديشه است مورد قسم واقع میشود تا خدای رحمان جايگاه ويژه آن را نزد باطن عالَم به ظهور برساند... و چه زيباست که قلم در دستانی قرار و آرام گيرد تا سرِّ آشفتگیِ عاشقانی را به تصوير بکشند که در قرن آهن و دود، سرسپرده آستان دوست، دست از سکونِ آرامش کشيدند و در بيابان بلا سر بر نيزه رهزنان انسانيت، آوای دلدادگی سر دادند. قلم وقتي نويساي حيات طيبه شد، برکتش را از خونهايی طلب میکند که بي هيچ درخواستي در رگ جهان امروز جاری شدند. اينک خونِ حقخواهانِ بدون مرز، مرکب شده و بر پيشانی تبدار تاريخ، عمق مظلوميت جوانان نجيبی را مینگارد که در اين عصر، معناي انتظار فرجند. خوش بر روزگار قلمی که پای در مسير اعتلای انديشه سربدارانِ عصرنو نهاده باشد. به يُمن خون شهيدان، اين ماه، عمر بابرکت مجله فکه به ۱۹ میرسد. بابرکت از اين منظر که ۱۹ سال بر يک داعی و يک دعوت پافشاری کرده است. داعيه ذکر ياد شهيدان و دعوت به درک مانايیِ بصيرت آزادگان. فکه مباهات میکند که به مدد عنايت شهيدان، در فراز و فرود گذار از پست و بالای عصر سياستزدگی، به افقی چشم دوخته که رسيدن به آن، آمال شهيدان است. از جمله شهيدان التماس دعای خير داريم تا همچنان در اين مسير بمانيم.