۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

این چند اسرائیلی را باید بشناسیم

این چند اسرائیلی را باید بشناسیم

این چند اسرائیلی را باید بشناسیم

جزئیات

روابط ایران و اسرائیل در زمان پهلوی و تاثیر آن بر روش‌های دشمنی این رژیم جعلی با ایران اسلامی/ به بهانه هفتمین روز شهادت شهید سردار حسن صیادخدایی به فرمان رژیم موقت صهیونیستی

8 خرداد 1401
اشاره: امروز دیگر برای همه کسانی که مختصری درباره تاریخ معاصر ایران اطلاع دارند، وجود روابط نزدیک و همکاری‌های گسترده رژیم پهلوی با دولت جعلی اسرائیل عیان و مشخص است. وقتی هر انسان صاحب خردی بداند که عناصر صهیونیست مرتبط با دربار پهلوی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مراکز شیعه‌شناسی اسرائیل مشغول به فعالیت شده‌اند، قطعا عمیق‌تر به این موضوع فکر می‌کند. مراکز شیعه‌شناسی صهیونیست‌ها با استفاده از اطلاعات افراد کارشناس در امور شیعیان و از جمله ایران اسلامی، به تولید مقالات و کتاب‌های بسیاری اقدام کرده‌اند. تولیداتی که مبنای اجرای پروژه‌های ضداسلامی و ضدایرانی بسیاری در سه دهه گذشته بوده است.
ما در این مقاله به بررسی زندگی و عملکرد پنج نفر از عناصر صهیونیست مرتبط با رژیم پهلوی و فعال در مراکز شیعه‌شناسی اسرائیل پرداخته‌ایم.

 
رضاشاه پهلویتاریخ روابط حکومت پهلوی و اسرائیل
رفت و آمد نماینده‌های صهیونیستی فلسطین اشغالی به ایران بعد از صدور اعلامیه بالفور۱ (۱۹۱۷.م) و با روی کار آوردن رضاشاه توسط انگلیسی‌ها آغاز شد. این رفت و آمدها بعد از تشکیل رسمی کشور جعلی اسرائیل در سال ۱۹۴۸(۱۳۲۷) به ایران بیش‌تر شد. بعد از حدود یک ‌سال، دولت ساعد در هنگام تعطیلی مجلس شورای ملی در اسفند ۱۳۲۸ کشور جعلی اسرائیل را به صورت «دوفاکتو»۲ به رسمیت شناخت و در بیت‌المقدس سرکنسولگری دایر کرد که باعث اعتراض‌های بسیاری در داخل و خارج از کشور شد.
با شروع نخست‌وزیری دکتر مصدق به علت مخالفت تعدادی از نمایندگان مجلس به‌ویژه آیت‌الله کاشانی، دولت، شناسایی اسرائیل را در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۳۰ پس گرفت و کنسولگری ایران در بیت‌المقدس را تعطیل کرد. این اقدام مورد استقبال مردم و دولت‌های عرب قرار گرفت. اما یک ‌سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همکاری رژیم پهلوی با اسرائیل از سر گرفته شد. همکاری‌هایی وسیع در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، فرهنگی و حتی کشاورزی که براساس فعالیت عناصر صهیونیست مامور در ایران تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
 
مئیر عزری
مئیر عزری یک یهودی ساکن اصفهان بود که از سال ۱۳۳۳ به عنوان نماینده سیاسی اسرائیل به شکل غیررسمی به ایران فرستاده شد. او از سال ۳۳ تا ۴۸ در ایران فعالیت می‌کرد و به عنوان عنصری فعال خدمات بسیار زیادی در بخش اقتصاد به اسرائیل کرد.
براساس اقدامات عزری در نیمه دوم دهه ۱۳۳۰ قراردادهایی بین کمپانی‌های اسرائیلی با سازمان‌های ایرانی منعقد شد که کالاهای اسرائیلی با تغییر در علامت و با مارک کشورهای اروپایی وارد کشور شود. حضور اسرائیل در قراردادهای بنیاد پهلوی مربوط به اداره هتل‌ها، موقوفات، تولید نیشکر، قراردادهای آبیاری و مناقصه‌های کشاورزی از جمله نقش‌آفرینی‌های عزری بود.
عزری در دو نوبت، در سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۳۸، تعدادی از روزنامه‌نگاران ایرانی را به اسرائیل ‌برد تا آن‌ها پس از نمک‌گیر شدن در این سفرها به تبلیغ برای اسرائیل بپردازند. اتفاقی که با افشاگری زنده‌یاد جلال آل‌احمد در کتاب «سفر به ولایت عزرائیل» عملا ناکام ماند.
روزنامه صهیونیستی معاریو در سال ۱۳۴۲ اعلام کرد عزری به درجه وزیر مختاری رسیده. سه ماه بعد همین روزنامه نوشت عزری به درجه سفیری ارتقا یافته است.
عزری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب خاطراتش را با نام «یادنامه» منتشر کرد. کتابی که شیمون پرز برای آن مقدمه نوشت و تقدیم مراکز استراتژیک اسرائیل شد تا با داشتن اطلاعات وسیع از درون ایران به فعالیت علیه انقلاب اسلامی ادامه دهند.
 
مئیر عرزیاوری لوبرانی
اوری لوبرانی در سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷سفیر اسرائیل در ایران و کارمند عالی‌رتبه دولت جعلی اسرائیل بود و عمدتا ماموریت‌های بسیار سخت به او واگذار می‌شد. گفته می‌شود لوبرانی خطرناک‌ترین فرد اسرائیل و سازمان‌های وابسته به آن بود. او عضو حزب کارگر و جناح لیکود(جناح بسیار تندرو) در اسرائیل است. ضمنا لوبرانی رابطه‌ای محکم و صمیمانه با محمدرضا پهلوی شاه ایران داشت. برای همین، از سوی سازمان موساد به ایران اعزام شد و در ایجاد اتاق‌های بازجویی معروف ساواک همکاری داشت.
لوبرانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل مطالعه و شناختی که از تفکرات شیعیان داشت، مبدع سیاست «گزینش شیعی» در اسرائیل شد. او در بخش شیعه‌شناسی نهادهای امنیتی اسرائیل فعالیت می‌کرد و در سال ۱۹۹۱(۱۳۷۰) نماینده ویژه اسرائیل در مذاکرات خصوصی مربوط به آزادی زندانیان شیعی در اسرائیل و نیز گروگان‌های غربی در بیروت بوده است.
 
زوی دوریل؛ سفیر غیررسمی اسرائیل در ایران
در سال ۱۳۳۵ زوی دوریل که از یهودیان اروپا بود با پوشش رئیس بخش اقتصادی آژانس یهود به ایران آمد تا نمایندگی اتاق بازرگانی رژیم صهیونیستی را در ایران تاسیس کند. این بخش تمام کارهایی را که یک نمایندگی سیاسی در کشور مقصد انجام می‌دهد انجام می‌داد. او در گام اول با روزنامه‌نگاران ارتباط برقرار کرد و با دادن پول‌های هنگفت، آن‌ها را به حمایت از رژیم صهیونیستی تشویق کرد. دوریل اوایل تیر ۱۳۳۷ دایره کنسولی ایجاد کرد که باز با پوشش آژانس یهود کار می‌کرد.
زوی دوریل بیش‌ترین نقش را در انعقاد قراردادهای نفتی میان حکومت پهلوی و اسرائیل داشت. تا جایی که اسرائیل در آن دوره بیش‌ترین خریدار نفت ایران شد. علَم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در یادداشت‌های روز دوشنبه دوم بهمن ۱۳۴۶ خود نوشته است: بعد از ظهر با زوی دوریل سفیر غیررسمی اسرائیل که هنوز آن‌ها را به رسمیت نشناخته‌ایم، بر سرِ آمدن «آبا ابان» وزیرامورخارجه اسرائیل به صورت محرمانه بحث کردیم. هم‌چنین درباره لوله نفتی که از بندر ایلات به مدیترانه مشترکا خواهیم کشید.
به دلیل همین همکاری‌ها میان عناصر صهیونیست با پهلوی در بخش نفت، اصلا عجیب نیست که دشمنان ایران اسلامی در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب با اطلاع کامل از وضعیت چاه‌های نفت ایران، میزان برداشت از چاه‌ها و شرایط و موقعیت حرکت نفتکش‌های ایرانی، ابتدا به تحریم نفت ایران و سپس به حملات نظامی در بخش جنگ نفتکش‌ها روی آوردند.
 
دیوید منشریالیعزر(گیزی) تسفریر
از آن‌جا که روابط نهادهای امنیتی ایران و اسرائیل در زمان پهلوی دوم بسیار گسترده بود، ماموران زیادی از موساد و ساواک به کشورهای مقصد اعزام می‌شدند. الیعزر تسفریر آخرین نماینده موساد در ایران بود. این فرد که بسیار مرموز است بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کتابی با نام «شیطان کوچک، شیطان بزرگ» به بیان خاطرات و دیدگاه‌هایش در سال‌های ماموریت در کردستان عراق و ایران می‌پردازد.
نکته مهم این است که در ابتدای کتاب، «دیوید منشری» که ریاست «موسسه مطالعات ایران مدرن» در دانشگاه تل‌آویو را بر عهده دارد مقدمه نوشته و از اقدامات تسفریر و مطالب کتاب او تقدیر کرده است. او این کتاب را سندی مهم می‌داند که «به دست فردی بااستعداد نوشته شده است. سندی گرانقدر پیرامون مناسبات گسترده ولی پرمشکل در آن ایام که تاکنون جزئیات آن انتشار نیافته است.» این به معنای ارزشمند بودن اطلاعات کتاب تسفریر برای پژوهشگاه‌های شیعه‌شناسی اسرائیل است.
جالب است که تسفریر چندی پیش در یک گفت‌وگوی رادیویی با رادیو اسرائیل علاوه بر توضیح کامل درباره ارتباط موساد با خاندان بارزانی در کردستان عراق به ارتباط وسیع موساد با سران گروهک منافقین از جمله مریم رجوی هم اشاره کرده است.
 
یعقوب نیمرودی
کلنل یعقوب نیمرودی(یاکوب نیمرودی) فرزند صهیون یک یهودی عراقی‌الاصل است که در سال ۱۳۳۸ به عنوان وابسته نظامی اسرائیل در ایران کار خود را در سفارت غیررسمی‌شان آغاز کرد. نیمرودی به عنوان تاجر اسلحه از ثروت هنگفتی برخوردار بوده و هست. ارتباط وی در دوره پهلوی با نهادهای امنیتی بسیار گسترده بود. نیمرودی با اجازه رسمی از محمدرضا پهلوی، فرد رابط میان سفارت اسرائیل یعقوب نیمرودیبا ساواک بود. براساس فعالیت‌های او در طی دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ سازمان امنیت ایران تعداد زیادی از ماموران و افسران عالی‌رتبه ساواک را برای فراگیری شگردهای جاسوسی و کسب اطلاعات به اسرائیل اعزام کرد.
ارتباط صمیمانه نیمرودی با محمدرضا تعجب بسیاری از رجال پهلوی را برمی‌انگیخت. براساس اسناد، نیمرودی در قاچاق اشیای عتیقه و آثار باستانی ایران به اسرائیل و کشورهای غربی نقشی اساسی داشت. او از راه سرقت اشیای عتیقه توسط نیروهایش در مناطق مختلف ایران سرمایه کلانی به دست آورد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعقوب نیمرودی به عنوان فردی مطلع از فضای دو کشور عراق و ایران مشغول انجام ماموریت‌های جدیدی برای تشدید جنگ صدام علیه ایران و هم‌چنین سرکوب شیعیان مخالف حزب بعث در عراق شد.
مطبوعات غربی نیمرودی را به عنوان فرد اول ماجرای رسوایی «ایران گیت» و آمدن مک فارلین آمریکایی برای فروش سلاح به ایران می‌شناسند. ماجرایی که با هوشیاری امام عزیز(ره) و اجازه ندادن به او برای پیاده شدن از هواپیما به یک رسوایی بزرگ برای دشمنان اسلام تبدیل شد.
 
آیا ما مراکز اسرائیل‌شناسی داریم؟
قطعا این پنج نفر، تنها صهیونیست‌های فعال در زمان پهلوی نبودند بلکه افراد بسیاری چون «منشه امیر» معروف به منوچهر ساچمه‌چی، «موشه کاستاو» با نام ایرانی موسی قصاب، خاندان حبیب ایلقانیان و... از صهیونیست‌هایی بودند که سال‌ها با همدستی رجال خیانتکار و جنایتکار پهلوی به دشمنی با اسلام و مسلمین و مردم ایران مشغول بودند و هم‌چنان هستند.
در مقابل دشمنی‌های وسیع آن‌ها نظام جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه بعد از اتمام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اقدام به تاسیس مراکزی با هدف شناخت دشمن درجه یک مسلمین جهان یعنی صهیونیست‌ها کرد. مراکزی که نتیجه سال‌ها پژوهش آن‌ها موجب تدوین دایرۀ‌المعارف‌هایی چون دانشنامه یهود و صهیونیسم، دانشنامه فلسطین، پژوهه صهیونیست و چاپ کتاب‌ها و مقالات متعدد درباره تفکر صهیونیسم، وضعیت داخلی اسرائیل، شناخت نهادهای حکومتی و مدنی این کشور جعلی و... شده است. این تولیدات محتوایی، ما را نسبت به دشمنان خود در موضع برتر قرار می‌دهد. موضعی که به یاری خدای توانا در زمان مقتضی به نابودی کامل این کشور جعلی خواهد انجامید.

نویسنده: انوشه میرمرعشی
 
پی‌نوشت
۱. براساس اعلامیه بالفور(نخست‌وزیر یهودی‌الاصل انگلستان) در سال ۱۹۱۷.م برابر با ۱۲۹۶.ش کشور استعمارگر انگلیس قیمومیت فلسطین اشغال شده را به یهودیان واگذار کرد.
۲. اقدامی است که به موجب آن یک کشور و یا حکومت به عنوان یک کشور مستقل که قادر به اداره و اِعمال موثر قدرت در قلمرو تحت کنترل خود است به رسمیت شناخته می‌شود ولی این شناسایی هیچ‌گونه الزام و تعهد بین‌المللی در پی ندارد.
 
منابع
۱- تسفریر، الیعزر، شیطان کوچک، شیطان بزرگ، خاطرات آخرین نماینده اطلاعاتی موساد در ایران، ترجمه: فرنوش رام، شرکت کتاب(لس‌آنجلس)، چاپ ۲۰۰۷(۱۳۸۶).
۲- تقی‌پور، محمدتقی، ایران و اسرائیل، در دوران سلطنت پهلوی، جلد اول، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۹۰.
۳- صفاتاج، مجید، دانشنامه فلسطین، جلد ۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۴- عزری، مئیر، یادنامه، کیست از شما، از تمامی قوم او، ترجمه: ابراهیم حاخامی، جلد ۱، چاپ لس‌آنجس.
۵- علم، اسدالله، یادداشت‌های علم، جلد هفتم، انتشارات کتابسرا، چاپ اول، ۱۳۹۳.

مقاله ها مرتبط