۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
اولین دانشگاه‌های ایرانی چه زمانی ساخته شدند؟
اولین دانشگاه‌های ایرانی چه زمانی ساخته شدند؟

اولین دانشگاه‌های ایرانی چه زمانی ساخته شدند؟

جزئیات

نگاهی به تاسیس دانشگاه‌ در ایران به‌مناسبت ۱۶آذر روز دانشجو

16 آذر 1404
اشاره: یکی از روش‌های دشمنان برای ناکارآمد جلوه دادن یا پنهان کردن دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی، تطهیر چهره رژیم پهلوی و کارآمد نشان دادن حکومت آن‌ها در رسانه‌ها است. رسانه‌های استعماری‌ چون بی‌بی‌سی فارسی، من و تو، اینترنشنال و... با تحریف تاریخ، چهره‌ای خدمتگزار از پهلوی اول برای مردم ایران تصویر می‌کنند و از وضعیت فلاکت‌بار اکثریت مردم ایران در 37 سال حکومت محمدرضا، تصویری آباد از آن زمان به نسل‌های امروز نشان می‌دهند، تصویری که با واقعیت، بسیار فاصله دارد.
یکی از ادعاهای این رسانه‌ها برای فرهیخته و علم‌دوست جلوه دادن پهلوی اول و دوم، تبیین نقش‌آفرینی آن‌ها در تاسیس اولین دانشگاه‌های کشور است. آیا واقعا این پهلوی‌ها بودند که اولین دانشگاه‌ها را در ایران تاسیس کردند؟ و آیا قبل از روی کار آمدن رضاشاه، دانشگاه‌های تخصصی در ایران وجود نداشت؟ این‌ها دو پرسشی است که در مقاله زیر مورد بررسی قرار گرفته است.

معلم انگلیسی، روسی و فرانسوی ممنوع!
اعزام محصل به خارج از کشور برای تحصیل علوم جدید، از اوایل دوره قاجار آغاز شد. به‌ویژه بعد از جنگ‌های ایران و روسیه تزاری، روند اعزام محصل به کشورهای اروپایی رشد چشمگیری پیدا کرد. بعد از به تخت نشستن ناصرالدین‌شاه جوان، صدراعظم کاردان و بابصیرت او یعنی میرزاتقی‌خان امیرکبیر روش دیگری را در کسب علوم جدید برای جوانان ایرانی در پیش گرفت. او در دوره پادشاهی محمدشاه به تجربه دریافته بود کسانی که برای تحصیل علوم جدید به اروپا می‌روند، شدیدا غربگرا می‌شوند و بعد از برگشت به وطن، مستقیم و غیرمستقیم به دفاع از استعمارگران اروپایی می‌پردازند و به خدمت آن‌ها درمی‌آیند. پس به فکر افتاد که به جای اعزام دانشجو به خارج از کشور، مدرسه‌ای عالی(دانشگاه) تاسیس کند و با آوردن اساتید اروپایی برای تدریس علوم جدید به جوانان از فساد عقیده و اخلاق آن‌ها جلوگیری کند.
امیرکبیر پادشاه جوان را متقاعد کرد که به ساخت یک مدرسه عالی برای تربیت جوانان پراستعداد وطن اقدام کند. خودش هم محل ساخت آن مدرسه یعنی «دارالفنون» را تعیین کرد و طراحی و نقشه ساختمان آن را به میرزارضا مهندس‌باشی تبریزی سپرد و ساخت بنا را هم به محمدتقی معمارباشی. حدود یک سال بعد و در سال۱۲۲۹ شمسی بخشی از دارالفنون آماده و افتتاح شد. البته ساخت‌و‌ساز تا یک سال بعد هم ادامه داشت. متاسفانه در زمان افتتاح رسمی این مدرسه در سال۱۲۳۰، امیرکبیر از سمت خود عزل و به کاشان تبعید شده بود.
جالب است که براساس ابتکار امیرکبیر اولین معلمان این مدرسه که در واقع اولین دانشگاه مدرن ایران بود، از کشور اتریش دعوت شده بودند. امیرکبیر نمی‌خواست معلمان دارالفنون انگلیسی، روسی یا حتی فرانسوی باشند.
به هر حال مدتی بعد از شهادت امیرکبیر در ۲۰دی۱۲۳۰ تحصیل سی دانشجوی ایرانی در دارالفنون رسما آغاز شد.

افتتاح اولین دانشگاه پرستاری در سال۱۲۹۵
اولین‌بار در سال‌۱۲۹۴ شمسی، مسیونرهای مذهبی در ارومیه مدرسه پرستاری تاسیس کردند و این شیوه، بعدها به سایر شهرهای ایران گسترش یافت. از آن‌جا که مریض‌خانه‌ها به‌شدت از کمبود پرستار رنج می‌بردند، نیاز به تربیت پرستاران زن و مرد هم احساس می‌شد. به همین دلیل در سال‌۱۲۹۵ و در زمان احمدشاه قاجار یعنی چهار سال قبل از کودتای سوم اسفند رضاقلدر و سردارسپه شدن او، آموزشگاه تربیت پرستاری دیگری در تبریز توسط مسیونرهای مذهبی تاسیس شد. این آموزشگاه به پذیرش داوطلبان دارای مدرک سوم متوسطه و به صورت دوره سه ساله به تربیت پرستار اقدام کرد و اولین دانش‌آموختگانش در سال‌۱۲۹۹ فارغ‌التحصیل شدند. به این شکل، اولین مدرسه پرستاری علمی نوین ایران رسما به فعالیت خود ادامه داد. البته در سال‌های بعد، مدارس پرستاری جدیدی در شهرهای همدان، رشت، کرمانشاه، شیراز و مشهد تاسیس شدند.

اولین دانشگاه تربیت معلم ایران
تا زمان پادشاهی احمدشاه قاجار، مرکزی برای تربیت معلم در ایران وجود نداشت و معلمان مکتبخانه‌ها و مدارس جدید از میان طلاب و درس‌خوانده‌های حوزه‌های علمیه انتخاب می‌شدند. با زیاد شدن تعداد مدارس جدید، لازم شد که یک مرکز منسجم برای تربیت معلم در ایران تاسیس شود. بر همین اساس وزیر فرهنگ احمدشاه در سال۱۲۹۷ برای نخستین‌بار یک «دارالمعلمین و دارالمعلمات مرکزی» برای تامین معلمان مدارس ابتدایی و دبیرستان در شهر تهران تاسیس کرد.
این مرکز چندین سال به کار خود ادامه داد و تعداد زیادی آقامعلم و خانم‌معلم تربیت کرد. در سال۱۳۱۲ با تغییراتی که در ساختار و محتوای دروس داده شد، مرکز به «دانشسرای مقدماتی و عالی» تغییر نام داد و از آن پس، معلمان آقا و خانم در مرکز جدید تربیت می‌شدند.

پرفسور حسابی، رضاقلدر و دانشگاه تهران
پروفسور حسابی بعد از اتمام تحصیلات و بازگشت به ایران به استخدام وزارت طرق(راه) درآمد تا نقشه راه شوسه میان بوشهر تا استان فارس را تهیه کند. ایشان در جریان تهیه نقشه به کمبود شدید مهندسان این رشته در ایران پی برد. به همین دلیل با سختی زیاد و با پیگیری از وزیر راه، اتاقی را در وزارتخانه برای تربیت مهندسان در این رشته تحویل گرفت. بر سر در اتاق هم نوشت «مدرسه مهندسی ایران؛ وزارت طرق» و در یک دوره سه ساله، ۲۸ مهندس راه تربیت کرد.
مشاهده موفقیت و هوش و استعداد مهندسان جوان ایرانی در طول آن سه سال باعث شد که پروفسور حسابی به فکر تاسیس دانشگاه تهران بیفتد. او ابتدا نزد وزیر فرهنگ رضاشاه یعنی علی‌اصغر حکمت رفت و موضوع را با او درمیان گذاشت. حکمت با استقبال از پیشنهاد تاسیس دانشگاه، انجام آن را به رضایت شاه موکول کرد. مدتی بعد هم به پروفسور حسابی اعلام کرد که در تاریخ معینی برای در میان گذاشتن موضوع با رضاشاه، همراه او به دربار برود. پروفسور حسابی همراه حکمت به دربار می‌رود و بعد از این که حدود نیم ساعت از ضرورت و اصول داشتن دانشگاه با شاه سخن می‌گوید، رضاشاه خطاب به او می‌گوید «همه این‌ها که توضیح دادید درست ولی بگویید ببینم این دانشگاه به چه درد می‌خورد؟!» پروفسور حسابی با مثال‌هایی ساده، از مزیت‌های اقتصادی و عمرانی دانشگاه و کاهش هزینه‌های دولت می‌گوید. در نهایت، این توضیحات رضاشاه را قانع می‌کند که مبلغی را برای تاسیس دانشگاه تهران اختصاص دهد. به این شکل و با همت پروفسور حسابی پایه ساخت و تاسیس دانشگاه تهران گذاشته می‌شود.

افزایش ۲۵۰۰ درصدی تعداد دانشجو و دانشگاه بعد از انقلاب اسلامی
آنچنان که در بالا گفته شد، دانشگاه‌های متعددی در دوره قاجار و قبل از روی کار آوردن رضاشاه توسط انگلیسی‌ها در ایران تاسیس شده بود که مشغول تربیت دانشجویان بودند. در دوره پهلوی اول و دوم هم تعدادی دانشگاه ساخته شد، اما واقعیت این است که با پیروزی انقلاب اسلامیِ مردم ایران به رهبری خمینی کبیر(ره) روند ساخت دانشگاه و توسعه آموزش‌عالی در کشور چنان رشد سریعی پیدا کرد که طبق آمارهای رسمی، تعداد دانشگاه‌ها و پذیرش دانشجویان و دانش‌آموختگان به میزان ۲۵۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
حال چند سوال مطرح است. چطور رسانه‌های استعماری عمدتا انگلیسی به خود جرات می‌دهند که با تحریف تاریخ، منکر تاسیس دانشگاه‌ و مدارس‌عالی قبل از حکومت پهلوی‌ها شوند و با دروغ‌گویی، رژیم پهلوی‌ را منشا تاسیس دانشگاه در ایران معرفی ‌کنند و دستاوردهای محدود و اندک آن‌ها را در طول ۵۷سال حکومت، از دستاوردهای شگفت‌انگیز نظام جمهوری اسلامی ایران در طول چهل سال در زمینه توسعه علم و دانش بزرگ‌تر جلوه ‌دهند؟
آیا آن‌ها گمان می‌کنند که مردم ایران تاریخ نمی‌خوانند و از واقعیت‌ها بی‌خبر هستند؟ اگر این است، قطعا به بیراهه می‌روند.

منابع:
۱- آزرمی، سمیه و دیگران، مقاله «تاریخچه پرستاری با مروری اجمالی بر دانشکده پرستاری»، فصلنامه دانشکده پرستاری ارتش جمهوری اسلامی، سال یازدهم، شماره۲۱، پاییز ۱۳۹۰.
۲-حسابی، ایرج، استاد عشق، زندگی‌نامه سیدمحمد حسابی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ ۲۶.
۳-صافی، احمد، مقاله «صد سال تربیت معلم در ایران، فرصت‌ها، آسیب‌ها و چشم‌انداز آینده»، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره ۱۳۸، تابستان ۱۳۹۸.
۴-محمودیان، فاطمه، مقاله «تاریخ آموزش و پرورش در ایران»، ماهنامه رشد آموزش راهنمایی تحصیلی، دوره شانزدهم، شماره۷، فروردین ۱۳۹۰.

نویسنده: انوشه میرمرعشی

مقاله ها مرتبط