۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

همراه روزهای انقلاب

همراه روزهای انقلاب

همراه روزهای انقلاب

جزئیات

بررسی نقش کمیته‌های خوزستان در گفت‌وگو با عبدالوهاب سفیرایی،‌ مسئول کمیته‌های انقلاب اسلامی در دهه شصت/ به مناسبت ۲۳ بهمن، سالروز تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی رحمة‌الله‌علیه

23 بهمن 1401
لطفا خودتان را برای مخاطبان فکه معرفی کنید.
عبدالوهاب سفیرایی هستم. متولد ۱۳۲۹ در شهر اهواز و بزرگ شده منطقه‌ای به نام علی‌بن‌مهزیار اهوازی.

عبدالوهاب سخیراوی مسئول کمیته های انقلاب اسلامی در دهه شصتاز چگونگی شروع فعالیت‌های‌تان در مسیر انقلاب بگویید.
در جوانی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم. در آن‌جا اخبار مبارزات امام و مردم و فعالیت‌های انقلابی داخل ایران را پیگیری می‌کردم. با شنیدن خبر عزیمت امام از عراق به فرانسه من نیز به عشق زیارت ایشان به فرانسه رفتم. به اتفاق ۱۵۰ دانشجوی دیگر که حضور در کنار امام و سهیم شدن در مسیر مبارزات را به درس خواندن در آمریکا ترجیح می‌دادند به دیدار ایشان در نوفل‌لوشاتو رفتیم. روزی که خدمت ایشان رسیدیم معنویت شخصیت و زندگی امام آن‌قدر زیاد بود که همه تحت‌تاثیر قرار گرفته بودیم و ناخودآگاه اشک‌های‌مان جاری شده بود. بعد از دیدار با امام در همان منطقه اسکان داده شدیم و به مدت ۱۰ روز آن‌جا ماندیم. در این مدت مهمان ایشان بودیم. موقع عزیمت امام از پاریس به تهران، خدمت امام رسیدیم و از ایشان خواهش کردیم اجازه دهند تا در این سفر همراه‌شان باشیم ولی امام موافقت نکردند. فرمودند: «جز چند نفر، بقیه با هواپیمای دوم بیایند. چون احتمال خطر در این سفر هست، من راضی نیستم کسی به‌خاطر من به خطر بیفتد.» ما با هواپیمای دوم به تهران رفتیم. من چند روزی آن‌جا ماندم، سپس به خوزستان برگشتم.

آن زمان فعالیت‌ها در خوزستان به چه شکلی بود؟
ما با دو دوره فعالیت در خوزستان روبه‌رو هستیم. یکی مقطع ۲۲ بهمن ۵۷ تا شهریور ۵۹ که مصادف با شروع جنگ تحمیلی است و دیگری از شهریور ۵۹ تا اتمام جنگ. با شکل‌گیری کمیته‌ها در هر دو دوره، فعالیت‌های بسزایی صورت گرفت. حضور کمیته در پشت جبهه و مبارزه با نفاق و حرکت‌های ضدانقلابی و هم‌چنین حضور در جنگ، اهمیت این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد.

اولین کمیته چگونه در اهواز شکل گرفت؟
همان‌طور که در بقیه جاها حوزه‌های علمیه در حرکت‌های مبارزاتی پیشتاز بودند، در اهواز نیز اولین کمیته در مدرسه آیت‌الله بهبهانی تشکیل شد. در واقع هر کسی می‌خواست با انقلاب اعلام همبستگی کند به این حوزه می‌رفت و از آن‌جا برای ساماندهی و آموزش به هلال‌احمر معرفی می‌شد. بعد از مدتی کمیته‌های دیگری هم شکل گرفتند از جمله کمیته پرستو که در مهد کودکی به نام پرستو در اطراف فلکه ساعت تشکیل شد. یا کمیته کاخ هلال‌احمر، کمیته مسجد و جاهای دیگر. کمیته مسجد خیری و کمیته ابوذر به صورت متمرکزتر و قوی‌تر فعالیت می‌کردند.

وظیفه این کمیته‌ها چه بود؟
در زمینه‌های مختلفی برای تشکیل کمیته احساس نیاز شده بود. مثلا کمیته مخصوص خطوط لوله تشکیل شد،‌ چرا که لوله‌ها در معرض انفجار قرار داشتند و باید نیروهایی اختصاصی در این زمینه کار می‌کردند. به‌طور کلی ما در کمیته‌ها، هم کار سیاسی می‌کردیم و هم کار فرهنگی و هم با مسائلی چون قاچاق و حرکت‌های ضدانقلابی درگیر بودیم. حتی کمیته‌‌ای داشتیم که افرادش فقط شب‌ها کار می‌کردند. آن‌ها در کوچه‌ها گشت شبانه داشتند و از منازل مردم محافظت می‌کردند و روی محیط نظارت داشتند. به واسطه همین فعالیت‌ها بعضی کمیته‌ها قدرت زیادی پیدا کرده بودند، حتی مسلح به توپ ۱۰۶بودند.

عبدالوهاب سخیراوی مسئول کمیته انقلاب اسلامی دهه شصتدرباره فعالیت‌ کمیته‌های دیگر کمی بیش‌تر توضیح بدهید.
از جمله فعالیت‌های مهم کمیته‌ها مبارزه با منافقین بود. در آن دوره منافقین از هر تجمعی برای خرابکاری استفاده می‌کردند. یک‌بار متوجه شدیم می‌خواهند در نماز جمعه عملیات انجام دهند. نماز در دانشگاه شهید چمران و به امامت آقای جنتی که آن زمان حاکم شرع بود برگزار می‌شد. به همراه نیروهای کمیته روانه دانشگاه شدیم تا از حمله مسلحانه جلوگیری کنیم. هم مردم مسلح بودند، هم منافقین و احتمال درگیری زیاد بود. بلافاصله بعد از نماز وقتی درگیری آغاز شد حاضر شدیم و تعدادی از منافقین و افراد ضدانقلاب را شناسایی کردیم. حدود ۷۰ زن و مرد دستگیر شدند و قضیه جمع شد. بعد از اتمام درگیری و آرام شدن فضا، خانواده‌های بازداشت‌شده‌ها جلوی هنرستان صنعتی و دانشگاه صنعتی تجمع کردند و باز درگیری بالا گرفت. بنابراین از طرف دادگاه، فردی را به عنوان رابط دادسرای انقلاب اسلامی و کمیته برای بازجویی و دادن حکم فرستادند و تکلیف دستگیرشده‌ها مشخص شد.
کمی بعد از این اتفاق در همدان کودتای پایگاه شهید نوژه اتفاق افتاد. با شنیدن این خبر بلافاصله پست‌ها را در خوزستان تقویت کردیم تا از تاثیر کودتای نوژه بر استان‌مان جلوگیری کنیم. روی پل زال که آخرین نقطه استحفاظی خوزستان و در مواقعی پل ارتباطی مرکز کشور با خوزستان بود یک کانتینر گذاشتیم و ورود و خروج‌ها را به‌شدت کنترل می‌کردیم. همان زمان، تعدادی از کودتاچیان را که از همدان فرار کرده بودند و می‌خواستند از طریق اهواز و آبادان به کویت بروند، دستگیر کردیم و به مدرسه آمریکایی کیان‌پارس بردیم. برای این که ورود و خروج ماشین‌ها و افراد، جلب توجه مردم را نکند، تمام مراحل بازجویی و تکمیل پرونده را در همان مدرسه انجام دادیم، سپس به دادسرای انقلاب منتقل‌شان کردیم.
در این جریان‌ها نیروهای کمیته بسیار هوشمندانه و قوی با حفظ تمام جوانب شرعی و قانونی عمل کردند. یادم می‌آید رمضان بود و همه روزه بودیم ولی با همان زبان روزه از زندانیان پذیرایی می‌کردیم و هرچه می‌خواستند از آب و غذا و لباس در اختیارشان قرار می‌دادیم.

فعالیت‌های فرهنگی کمیته‌ها در چه حوزه‌هایی بود؟
احداث کتابخانه حتی در زمان جنگ از فعالیت‌های فرهنگی مهم کمیته‌ها بود. این کار با هدف مطالعه نیروها در کنار انجام عملیات‌ها صورت می‌گرفت تا از عمل‌زده شدن رزمنده‌ها جلوگیری شود. فعالیت روابط عمومی کمیته هم خیلی پررنگ‌ بود. آن‌ها مسئول پخش فیلم‌های انقلابی و برگزاری برنامه‌های فرهنگی میان مردم بودند. ضمن این که ترجمه قرآن و سخنان امام خمینی را در اختیار کارکنان کشتی‌هایی که به بنادر می‌آمدند می‌گذاشتند. هم‌چنین برای کاپیتان و نیروهای کشتی، فیلم‌هایی از انقلاب و چگونگی شکل‌گیری و اهداف آن پخش می‌کردند.

عبدالوهاب سخیراوی مسئول کمیته های دهه شصتنقش کمیته در مبارزه با قاچاق اسلحه چه بود؟
مسلما نقش مهم و برجسته‌ای داشت. درست بعد از کودتای پایگاه شهید نوژه همدان، قاچاق اسلحه به‌طرز چشم‌گیری افزایش یافت. نیروهای کمیته تلاش زیادی برای تسلط بر اطلاعات برون‌شهری انجام می‌دادند. ما دنبال افرادی بودیم که منبع ورود اسلحه به شهرها بودند.
بعضی نیروهای کمیته در موضوع اطلاعات و تهیه گزارش بسیار قوی عمل می‌کردند. فردی به نام ابویحیی یکی از این افراد بود. او حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی در جمع‌آوری اطلاعات تبحر بسیار زیادی داشت. وقتی شب‌ها وانت‌بارها وارد روستاها می‌شدند، بلافاصله مطلع می‌شد و صبح اول وقت، گزارش اطلاعاتش را که شامل تعداد ماشین‌ها، شماره ماشین‌‌ها، مقدار اسلحه‌ها، این که از کدام مرز و منطقه وارد شده‌اند و در کدام روستا تخلیه کرده‌اند را به من تحویل می‌داد.

فعالیت کمیته‌ها در جنگ، چطور ادامه پیدا کرد؟
بعد از شکل‌گیری سپاه، تقریبا بیش‌تر بچه‌ها جذب سپاه شدند و کمیته‌ها اغلب منحل شدند. از کمیته‌های شهر ما فقط کمیته مسجد خیری باقی ماند. با شروع جنگ، مرکزیتی برای منسجم کردن کمیته‌ها در تهران تشکیل شد. مرحوم آیت‌الله مهدوی و برادرشان باقری‌کنی بر کمیته‌ها نظارت می‌کردند. در خوزستان قرار بر این شد که کمیته‌ها فقط در سطح استان کار کنند و از شهرها و استان‌های دیگر درخواست امکانات و اسلحه نداشته باشند. بعد کمیته انقلاب اسلامی استان خوزستان تشکیل شد. به این ترتیب، بقیه کمیته‌های استان تحت نظر ما قرار گرفتند.

از کمیته‌های آبادان هم اطلاعاتی دارید؟
در آبادان دو کمیته خیلی معروف وجود داشت. یکی کمیته 48 که در واقع نامش برگرفته از شماره پلاک خانه‌ای بود که محل قرارگاه کمیته بود و دیگری هم کمیته ستاد عشایر آبادان بود که فرمانده‌اش شیخ عیسی طرفی و پسرانش بودند. شیخ عیسی امام جمعه موقت آبادان بود و زحمات بسیاری در زمان جنگ کشید.
راس تمام ماموریت‌ها در کمیته‌های آبادان، جلوگیری از ورود ضدانقلاب از طریق دریا بود. در آبادان نهرها حکم خیابان را دارند. کار اصلی کمیته‌های آبادان گشت‌ در دریا و نهرها بود تا مانع ورود ضدانقلاب‌ها از این راها به منطقه شوند. به مرور زمان برای این که وحدت رویه بین کمیته‌های هر شهر برقرار شود، آن‌ها نیز با هم ادغام شدند و زیر عنوان کمیته انقلاب اسلامی آبادان فعالیت می‌کردند.

اگر خاطره خاصی از فعالیت کمیته‌ها دارید بفرمایید.
یکی از کارهای خیلی مهم کمیته‌ها قبل از جنگ این بود که ما به همراه تعدادی از نیروها به بررسی نقاط مرزی استان می‌پرداختیم. یک روز متوجه شدیم در نقاط مرزی ما به سمت عراق، صدام به‌شدت دنبال تخریب درختان نخل منطقه است. متوجه شدیم این فعالیت بوی جنگ می‌دهد و آن‌ها دارند بستر مناسبی برای شروع تهاجم خود فراهم می‌کنند. بنابراین از کمیته خواستیم که هرچه سریع‌تر محلی را برای احداث مقر نیروها و نگه‌داری مهمات انتخاب کند تا برای شروع جنگ احتمالی آماده باشیم. برای این کار جاده ماهشهر را انتخاب کردیم زیرا از تیررس عراقی‌ها دور بود. در ۱۶ کیلومتری ماهشهر محلی برای احداث پادگان تعیین کردیم. مردم منطقه گفتند چون پادگان برای انقلاب است ما پولی بابت زمین‌ها نمی‌خواهیم. با همکاری مردم و شرکت نفت، پادگان شهید درویش شکل گرفت و به مکان بسیار مهمی برای جابه‌جایی نیروها و نگه‌داری مهمات و امکانات تبدیل شد.

مصاحبه: سیدصباح موسوی
تنظیم: حمیده بیک‌وردی
عکاس: حسن حیدری

مقاله ها مرتبط