۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

قیام پانزده خرداد؛ تغییر مسیر تاریخ

قیام پانزده خرداد؛ تغییر مسیر تاریخ

قیام پانزده خرداد؛ تغییر مسیر تاریخ

جزئیات

به مناسبت ۱۵ خرداد، سالروز قیام انقلابی مردم ورامین

15 خرداد 1401
دیباچه
تاریخ معاصر ایران، عرصه اعتراضا‌ها و قیام‌های ملت در برابر استبداد و استثمار بوده است. انقلاب مشروطیت، قیام تنباکو و نهضت ملی شدن صنعت نفت، نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد فضای عمومی ایران، مانند آتش زیر خاکستر، منتظر تلنگر و اتفاق کوچکی بوده تا آن را بر آتشی سوزان علیه طاغوتی‌های وابسته تبدیل کند. آنچه در بروز این قیام‌ها نقش اساسی داشت ‍‍»رهبران» و چهره‌های شاخص انقلابی است که اقبال عمومی به سرعت متوجه آنان می‌شد و قیام به پیش می‌رفت. با این حال این قیام‌ها به سرانجام مطلوب خود نرسید و در نهایت به خاطره‌هایی تلخ در حافظه تاریخی ایرانیان تبدیل شد.
اما «قیام پانزده خرداد» واقعه‌ای متفاوت بود و این تفاوت به عنصر رهبری این قیام در مقایسه با قیام‌ها و جنبش‌های پیشین باز می‌گردد. «آیت‌الله العظمی سید روح‌الله موسوی خمینی» با فهم جامع و عمیقی که از دین داشت و نیز شجاعتی که ناشی از ایمان راسخش به خداوند متعال بود، تحت لوای دین مبین اسلام به مقابله با قدرت‌های طاغوتی و استکباری پرداخت.
آنچه که باعث شد قیام ۱۵ خرداد، مانند بسیاری از قیام‌های دیگر در تاریخ دفن نشود، تفکرات امام خمینی(ره) بود که بر معارف اسلامی و شیعی تکیه داشت و با استمرار نهضت، آن را به پیروزی نهایی در سال ۵۷ رسانید.
مهم‌ترین عامل ناکامی نهضت‌های مشروطه و ملی شدن صنعت نفت را باید فقدان رهبری دانست که توأمان دو ویژگی را داشته باشد:
۱. قدرت رهبری عمومی
۲. داشتن برنامه و راه‌کاری برای حکومت، تا خلاء حاکمیت ایجاد نشود و قدرت‌های منفعت‌طلب و افراد سودجود، قیام را مصادره نکنند.
حضرت امام خمینی(ره) به پشتوانه دین مبین اسلام و آموزه‌های مذهب نورانی تشیع، این هر دو ویژگی را در «ولایت فقیه» جمع کرد. از آنجا که با اطمینان می‌توان دین را مهم‌ترین عنصر هویت بخش ایرانیان دانست، حضرت امام(ره) با طرح مسئله ولایت فقیه به عنوان رهبری دینی هم قدرت بسیج اقشار مختلف مردم را برای انقلاب داشت و هم نظریه‌ای برای ادامه انقلاب و اصلاح نحوه زندگی مردم.

پیشینه قیام
قیام مشروطه و ملی شدن نفت اگر‌چه در نهایت به شکست انجامیدند اما تجربه گران‌سنگی برای قیام‌های سیاسی به یادگار گذاردند. نکته مشترکی که در هر دو قیام به چشم می‌خورد آن است که در ابتدا روشنفکران سکولار با کمک روحانیان به بسیج عمومی مردم پرداختند اما پس از تحقق اهدافشان، در مرحله نهایی از روحانیت جدا شده با رویکرد‌های غیر‌دینی(و نه الزاماً ضد دینی) به پیشبرد قیام در مراحل پایانی آن پرداختند.
در نهضت مشروطه، پس از آنکه مظفرالدین شاه قاجار، مجبور به پذیرش درخواست علمایی شد که به قم مهاجرت کرده بودند و با تشکیل مجلس شورا موافقت نمود، انقلابیون در تدوین قانون از مدل‌های غربی الگو گرفته، از بهره‌گیری از تعالیم و موازین اسلامی چشم پوشیدند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم پس از آنکه آیت‌الله کاشانی قیام ۳۰ تیر را برنامه‌ریزی و عملی کرد (که در نتیجه آن نخست وزیر برکنار شد) مصدق در دوره جدید نخست‌وزیر‌ی‌اش نگرش‌های سکولاریستی و غربی‌گرایانه‌اش را در دستور کار قرار داد که نتیجه آن جدایی او از آیت‌الله کاشانی و در نهایت شکست نهضت بود.
هم مشروطه‌خواهان و هم ملی‌گرایان هیچ یک در انقلابشان حاکم شدن اسلام و موازین آن را خواستار نبودند و همگی در تلاش برای تحقق «دموکراسی»، آن هم با معیار‌های غربی تلاش می‌کردند.

ریشه‌های شکل‌گیری قیام
تغییر قاب عکس شاه به عکس امام خمینی رحت الله علیهاما امام خمینی(ره) به عنوان رهبری آگاه و روشن ضمیر با اعتقاد به حقانیت اسلام و آموزه‌های آن، مدل‌های دیگر حکومتی را نفی کرده، استکبار‌ستیزی و اسلام‌خواهی را در رأس آرمان‌های قیام قرار دادند. اشرافی که ایشان بر منابع فقهی، فلسفی و عرفان اسلامی داشتند، باعث شد هدف ایشان در جریان نهضت، تلاش برای حداکثری کردن تأثیر دین در زندگی مسلمین و اشاعه هر چه بیشتر معارف اسلامی از طریق حکومت باشد. این نوع نگاه حضرت امام(ره) به مقوله قیام و حکومت، ریشه در تعالیم اسلام داشت. بر اساس معارف اسلامی، انسان دارای دو ساحت وجودی است که برای نیل به سعادت به هر دوی آنها باید توجه کند: ساحت فردی و ساحت اجتماعی. شریعت مقدس اسلامی هر دو بُعد وجود انسان را مد نظر قرار داده است، طور‌ی‌که برخی احکام ناظر به زندگی فردی انسان(مثل تقوا، نماز، روزه و...) و برخی دیگر ناظر به زندگی اجتماعی انسان است (مثل امر به معروف، نهی از منکر، جهاد، خمس، زکات، صله‌رحم و ...). همچنین بر اساس آموزه‌های اسلامی بهره‌برداری از این شرایع و معارف تنها در پرتو هدایت معصومین(ع) ممکن و مقدور است. از نظر شیعیان، بعد از غیبت کبری این علمای دین‌شناس هستند که به‌صورت طولی و نیابتی، در جایگاه هدایت و رهبری امت اسلامی قرار گرفته، به تعیین امور می‌پردازند. مراجع تقلید و علمای مجاهد همواره در پی به روز کردن احکام و آموزه‌های اسلامی متناسب با شرایط زمان برای جامعه اسلامی بوده‌اند. ایشان همچنین می‌کوشیدند تا با استفاده از «کتاب و سنت» به فهم ابعاد مختلف دین3. برای به کارگیری در تمام وجوه زندگی مسلمین، نایل شوند.
در این میان، وجود حکومت‌های ظالم جائر همیشه سدّ بزرگی در تحقق موازین اسلامی در جریان زندگی مسمانان بوده است. چرا که گذشته از اینکه ظلم و بی‌عدالتی در جامعه رواج می‌یافت، وجود نظامی طاغوتی مانع بزرگی در رشد و کمال دینی امت اسلامی محسوب می‌شد.
بنابراین ضرورت به‌دست گرفتن اداره جامعه مسلمین از طرف فقهای جوامع الشرایط، امری روشن و واضح به حساب می‌‌آید. از این رو علمای بزرگ شیعه از قرن‌ها پیش به طرح مسئله «ولایت فقیه» و اثبات عقلی و نقلی آن پرداختند۱؛ اگر‌چه مطالبه و تلاش برای تحقق آن، بنابه مصلحت از شرایط زمانه به تأخیر افتاد، در این میان برخی از بزرگان هم احتیاط و محافظه‌کاری به خرج داده و از ورود به این مبحث ابا کردند.
اما حضرت امام خمینی(ره) اوضاع حاکم بر کشور و منطقه را بسیار مخاطره‌آمیز و اسلام را در خطر می‌دیدند. تلاش‌های رضاشاه و پس از او محمد‌رضاشاه، که تحت فرامین قدرت‌های استکباری به آنها دیکته می‌شد، به تضعیف شدید جایگاه دین و اعتقادات دینی در جامعه و تقویت فرهنگ غربی و ضد‌اسلامی می‌انجامید.
بیزاری و نفرت شدیدی که مردم نسبت به سلطنت پهلوی در دل داشتند، عامل دیگری در شکل‌گیری و بسترسازی قیام بود. در دوران قاجار و پس از آن در عصر پهلوی، حکومت مستبدانه و وابستگی بیش از اندازه شاه به قدرت‌های استعمارگر، عرصه را برای مردم آزدی‌خواه تنگ کرده بود. اقدامات به ظاهر اصلاح‌گرانه رضاشاه و فرزندش که با شعار مدرنیزاسیون و پیشرفت جامعه انجام می‌گرفت، نمی‌توانست نظر مثبت مردم و نخبگان را فراهم کند، چرا که این اقدامات هم وابستگی ما را افزایش می‌داد و هم با فرهنگ و سنت مردم به شدت تضاد و مقابله داشت. همچنین از آنجایی که این خیزش از ابتدا توسط مرجعیت و با آرمان‌های اسلامی آغاز شده بود، مردم با دل‌گرمی بسیار زیادی به آن می‌نگریستند و خیلی نگران تکرار خاطرات تلخ مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت نبودند.

آغاز قیام
شروع اعتراض‌های امام خمینی(ره) به حکومت پهلوی و کلید خوردن قیام ۱۵ خرداد به تلاش‌های رژیم برای محو تدریجی اررزش‌ها وموازین اسلامی باز می‌گردد. آمریکا که قدرت استعمار نوظهوری بود، برای تسلط بر ایران راه متفاوتی را نسبت به روسیه و انگلیس در پیش گرفته بود که آن اعمال اراده از طریق حاکم کردن قوانین و شرایطی بودکه به ظاهر به نفع مرد اما در عمل به سود آمریکا باشد. تلاش برای بهبود نسبی زندگی کشاورزان و کارگران باعث می‌شد که در ایران قیام‌های کارگری صورت نگیرد و کشور به دامان شوروی نقلتد. همچنین دادن آزادی‌های کنترل شده و بسط‌لیبرالیسم هم، انرژی دانشجویان و فعالان سیاسی را آزاد می‌کرد و هم، با التقاط زنان و مردان و در محیط‌های اجتماعی و عمومی آنها را بیش از بیش به فرهنگ غربی متمایل می‌کرد.
به ‌این ترتیب محمدرضا پهلوی که عنصری کاملاً وابسته به آمریکا بود و سلطنت خود را مدیون کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد می‌دانست لایحه‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی را در دولت به تصویب رساند. به موجب برخی از لوایح این طرح، قید سوگند به قرآن کریم برای منتخبین انجمن‌ها برداشته می‌شد. این طرح به منظور منزوی کردن موازین اسلامی و قانونی شدن عناصر «بهایی» در حکومت، انجام می‌گرفت. بند دیگری از این طرح به آزادی‌ها و حقوق زنان اختصاص داشت و به منظور کشاندن زنان و دختران به محیط‌های عمومی و اداری و از بین بردن فضای سنتی و پاک جامعه، بود. امام خمینی(ره) با ترتیب دادن جلسه‌ای با حضور آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری و آیت‌الله حائری به هم‌فکری و تصمیم‌گیری برای واکنش به این موضوع پرداختند. پس از آن، مراجع بزرگ قم، مشهد و نجف طی تلگراف‌هایی خواستار لغو این طرح شده به شاه معترض شدند.
پس از این مسئله، محمد رضا شاه با طرحی که پیش‌نویس آن قبلاً توسط آمریکایی‌ها به شاه داده شده بود، به طرح «انقلاب سفید» پرداخت. امام(ره) با این طرح نیز به شدت مخالفت کرد و مردم به پشتیبانی از امام(ره) و در اعتراض به شاه به خیابان‌ها آمدند.
در روز دوم فروردین سال ۴۲ در مدرسه فیضیه قم و به دعوت آیت‌الله گلپایگانی، مجلس سوگواری به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) برگزار شد که در آن سخنرانان به مسئله اعتراضات امام خمینی(ره) پرداختند و از ضرورت حفظ اسلام سخن به میان آوردند. این سخنان با واکنش نیروهای ساواک و پلیس قم روبرو شد و آنان با حمله به مدرسه فیضیه بسیاری را مجروح و برخی را از پشت‌بام مدرسه به پایین پرتاب کردند که منجر به شهادت چند تن شد۲. امام خمینی(ره) طی اعلامیه‌ای با اشاره به برملا شدن ماهیت سفاک و جنایتکار حکومت پهلوی، نظر علمای اسلام را متوجه حکومت طاغوتی و ضد‌اسلامی ساخت و تقیه را حرام و اظهار حقایق را واجب دانستند.
در عاشورای سال ۴۳ مبارزات علیه رژیم پهلوی اوج گرفت. با شروع محرم، ساواک برخی همراهان امام(ره) نظیر آیت‌الله خامنه‌ای و حجت‌الاسلام و‌المسلمین باهنر را به شهرستان‌های دورافتاده تبعید کرد و از سایر وعاظ معروف تعهد گرفت که بر علیه حکومت و اسرائیل صحبت نکنند۳. در روز عاشورا، ده‌ها هزار نفر از مردم تهران علیه شاه به تظاهرات پرداختند. در این روز امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیه سخنرانی آتشینی علیه شاه انجام داد و ضمن بر شمردن خطراتی که متوجه اسلام است، به نکوهش و سرزنش محمدرضا پهلوی پرداخت. پس از این سخنرانی بود که نیروهای ساواک شبانه به محل اقامت ایشان حمله کرده، ایشان را به تهران منتقل کردند. پس از انتشار خبر دستگیری امام(ره)، مردم شهرهای مختلف به تظاهرات و محکومیت دستگیری حضرت امام(ره) پرداختند. در این تظاهرات که در روز ۱۵ خرداد انجام گرفت، نیروهای امنیتی شاه به کشتار بی‌رحمانه زنان و مردان بی‌گناه پرداخته، ماهیت جنایتکارانه خویش را به نمایش گذاشتند. اوج این قصاوت در ورامین صورت گرفت، جایی که کشاورزان کفن‌پوش عازم تهران بودند که در میان راه به محاصره مأموران مسلح رژیم درآمده و خیل عظیمی از آنها به شهادت رسیدند. این حادثه با واکنش علما و اقشار مختلف مردم روبرو شد و برای همیشه در ذهن مردم باقی ماند.
امام خمینی(ره) پس از حدود یک سال آزاد شدند و به قم بازگشتند و مجدداً همان خط انقلابی را در پیش گرفته و نهضت را رهبری کردند. ایشان به بهترین نحو از این حوادث در بیداری جامعه و امت اسلامی، بهره گرفت و هر روز بر دامنه اعتراضات خود می‌افزود.

نتایج قیام
نقطه‌ عطفی که در سال ۴۲ در روند حرکت نیروهای اجتماعی و سیاسی پدیده آمده بود، ناشی از حضور جدی نیروهای مذهبی و به‌دست گرفتن ابتکار عمل در نهضت ۱۵ خرداد بود۶. همه ناظران و تحلیل‌گران تاریخ انقلاب، قیام ۱۵ خرداد را سرآغاز انقلاب شکوهمند اسلامی می‌دانند که حضرت امام خمینی(ره) مردم را ذیل پرچم اسلام گرد آورد و با استمرار نهضت، حکومت طاغوتی را در هم شکست. حضور امام خمینی(ره) در عرصه تحولات سیاسی و اعلام مخاطراتی که متوجه اسلام است، باعث شد سایر علما و روحانیونی که نسبت به این تحولات توجه چندانی نداشتند، احساس وظیفه کرده، به میدان بیایند.
نتیجه دیگر حضور امام(ره) و ارائه دکترین اسلامی در قیام علیه شاه این بود که سایر نیروها و گروه‌های سیاسی مثل ملی‌گراها و کمونیست‌ها به حاشیه افتند و توجه توده مردم و جوانان به اسلام و مکتب امام خمینی(ره) معطوف شود.
حضرت امام(ره) همچنین با انتقادها و اعتراض‌های صریح و سنگین خود به شاه، ابهت پوشالی او و رژیمش را نزد مردم شکست و از آن پس بود که سایر وعاظ و انقلابیون، بدون واهمه به تقابل با رژیم شاهنشاهی پرداختند. ویژگی دیگر مبارزه امام(ره) ماهیت ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی آن است۷.
برخوردی که رژیم پهلوی به دستور شاه در مقابل قیام ۱۵ خرداد و تظاهرات‌های پس از آن از خود نشان داد، تمام شعارها و ژست‌های دموکرات‌ مأبانه او را نزد ملت نقش بر آب کرد.
و در نهایت آشکار کردن قدرت مذهب به تمامی عناصر فعال در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی و نیز توجه به آموزه‌های رهایی‌بخش اسلام، مهم‌ترین دستاورد قیامی بود که توسط امام خمینی(ره) و با حمایت خالصانه توده‌های ملت انجام گرفت۸. نه تنها نظام مقدس جمهوری اسلامی بلکه قیام مبارزین فلسطین و لبنان و خیزش امروز ملت‌های مسلمان در خاورمیانه، همگی امتداد قیام تاریخی ۱۵ خرداد و حاصل خون پاک شهدای آن روزگار است.

پی‌نوشت‌:
۱. فلسفه سیاست، تهیه وتدوین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ص ۱۷۰-۱۷۳
۲. تاریخ سیاسی معاصر ایران، سید جلال ‌الدین مدنی، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۰
۳. صحیفه نور،جلد ۱، سخنرانی امام(ره) پس از حادثه حمله نیروهای شاه به مدرسه فیضیه
۴. تاریخ سیاسی معاصر ایران، -ص ۴۰
۵. صحیفه نور، ج ۱، سخنرانی امام در روز عاشورای سال ۴۲ ش.
۶. حدیث پیمانه، حمید پارسانیا، معاونت امور اساتید دروس معارف اسلامی، ص۳۳
۷. همان، ص۳۰۴
۸. همان، ص ۳۰۵

نویسنده: مهدی طاهری

مقاله ها مرتبط