شهیدان دربار: بهمن حجتکاشانی و همسرش کاترین عدل بهمن حجتکاشانی در سال ۱۳۲۳ به دنیا آمد. جد اعلای او، حاج ملاعبدالله کاشی از عالمان عارف و بافضیلت بود که کراماتی درباره ایشان روایت شده است. یکی از فرزندان آن مرحوم، حاج شیخحسن حجتکاشانی(پدربزرگ بهمن) از روحانیونی بود که در دوران توطئه اسلامزدایی رژیم رضاخان، همراه برادرش مرحوم حاج شیخحسین کاشانی که از مجتهدان مشهد بود به مخالفت با کشف حجاب برخاست و در این راه رنج بسیاری کشید. پدر و عموی بهمن، راه پدر و اجداد خود را ادامه ندادند و به جرگه ارتش پیوستند. به دلیل شرایط شغلی و ماموریتهای مداوم پدر، بهمن در دوران کودکی و نوجوانی مدتی را در شهرهای مختلف ایران مانند خرمآباد، اصفهان، شهرضا، بجنورد و... گذرانید. او پس از گرفتن دیپلم، در آزمون دوره فنی نیرویهوایی شرکت کرد و به استخدام نیرویهوایی درآمد و برای تکمیل دوره فنی مخصوص بالگرد به آمریکا اعزام شد. در زمان تحصیل او در آمریکا، بنا بر شهادت دوستانش بهمن تقیدات دینی داشته و پایبند به خواندن نماز و گرفتن روزه بوده است. در آن دوره، عمویش پیشرفت زیادی در ارتش کرده بود و به دربار پهلوی و شخص شاه خیلی نزدیک شده بود. به همین دلیل، بهمن پس از بازگشت از آمریکا در گروه فنی بالگرد مخصوص شاه و ملکه انتخاب شد ولی از پذیرش آن سر باز زد. این کارِ او از دید ماموران ساواک پنهان نماند و آنها را حساس کرد. بعد از آن ماجرا، ازدواجش با خانمی به نام مهوش درخشانی بدون اجازه ارتش برای مقامات رژیم، دستاویزی شد تا او را تحت تعقیب قرار دهند و از ارتش اخراج کنند و به اتهام تمرد از دستورات و مقررات ارتش، به سه سال زندان محکوم سازند. مراحل بازجویی، محاکمه و محکومیت او حدود دو سال به درازا کشید. برخی از مقامات رژیم شاه به سبب موقعیت خانوادگیاش کوشیدند او را به عذرخواهی کتبی وادار کنند تا کار به محاکمه و اخراجش از ارتش نکشد که او از انجام این پیشنهاد خودداری کرد.
بهمن دوران محکومیت خود را در زندان پایگاه وحدتی همدان، زندان قصر تهران و زندان بابل گذرانید. در زمانی که در زندان قصر به سر میبرد مدتی با خسرو جهانبانی همسر دوم شهناز پهلوی و داماد شاه که دوران حبس خود را به جرم اعتیاد به هرویین در زندان قصر میگذراند همسلول بود. به همین مناسبت، علاوه بر شهناز دختر بزرگ شاه با علی پهلوی و کاترین عدل(دختر پروفسور عدل از پزشکان دربار و دبیرکل حزب مردم) که به ملاقات جهانبانی میآمدند آشنا شد و توانست آن دو را تحتتاثیر اندیشههای دینی خود قرار دهد. اعتقادات عمیق دینی و پایبندی او به احکام اسلامی آنقدر پررنگ بود که هیچ کس حتی افراد خانواده و درباریان نمیتوانستند منکر آن شوند. روحیه مذهبی او باعث شد که حتی شهناز تحتتاثیر قرار بگیرد و حتی بعدها محجبه شود.
بهمن پس از آزادی از زندان و پس به دنیا آمدن دو دخترش «معصومه و مریم» به دلیل تشدید بیماری روانی همسرش ناچار شد از مهوش جدا شود. او مدتی بعد با کاترین عدل ازدواج کرد. کاترین در نوجوانی براساس یک حادثه فلج شده بود. جالب است که کاترین پس از ازدواج با بهمن در یکی از مهمانیهای دربار، شخص محمدرضا پهلوی را به اسلام و داشتن تقیدات مذهبی دعوت کرده بود که شاه همانجا با عصبانیت میگوید: اگر کسی غیر از این دختر جسور این سخن را زده بود حکم قتلش را همینجا امضا میکردم.
پس از مدتی و در سال ۵۳، بهمن به همراه خانوادهاش و علی پهلوی از تهران هجرت کرده و به خرمدره استان زنجان رفتند. البته قبل از هجرت به خرمدره، خداوند با معجزهای عجیب به او و کاترین که به دلیل بیماری، زایمان برایش ممنوع و بسیار خطرناک بود دختری عنایت میکند که نامش را «فاطمه» میگذارند. با شروع سال ۵۴ و اوجگیری جنایات رژیم پهلوی علیه مبارزان، بهمن به فکر مبارزه مسلحانه با حکومت میافتد که ساواک متوجه برنامه او میشود. اطلاع ساواک از برنامه بهمن برای کشتن شاه موجب شد که ابتدا ماموران ساواک وی را در تهران با شلیک گلولۀ مسلسل یوزی در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ به شهادت برسانند و سپس ماموران ارتش با تانک به طرف محل سکونت خانواده بهمن در غاری در روستای «اللهده» خرمدره رفته و با پرتاب نارنجک، کاترین عدل را به همراه دو دخترش شهید کنند. البته در آن حادثه، معصومه دختر بزرگ بهمن گرچه مجروح شد، اما زنده ماند.
از شهید بهمن حجتکاشانی نامهای خطاب به مادرش به جا مانده که گویای روحیه مذهبی و انقلابی اوست. او در بخشی از این نامه نوشته است:
«در مورد پدرم، خدا میفرماید با کسی که در آیات ما گفتوگو میکند نشست و برخاست ننما
[۱] و شما میدانید که ایشان از مجادلهکنندگان و ناباورانند، مثلا میفرماید در زمانی که بشر به کره ماه میرود و غیره و غیره و غیره. در ضمن، کارهای ناشایست و کافرانهای انجام میدهند مثل مشروب و قمار و غیره. به هر صورت ما با ایشان رابطهای نخواهیم داشت و قول حضرت ابراهیم که گفت بیزارم از آنچه شما ای پدر! انجام میدهید
[۲]، ما هم همان را میگوییم و از خدا هدایت ایشان را خواستاریم.»
بهمن حجتکاشانی حتی در آخرین صحبتش با یکی از روحانیون محلی به نام نادری از مرجع تقلیدِ در تبعید(امام خمینی) تجلیل میکند. جالب است که پس از شهادت او و خانوادهاش، عموی بهمن یعنی سپهبد علی حجتکاشانی در مصاحبه با روزنامه کیهان در تاریخ چهارم اردیبهشت ۵۴، بهمن را فردی معتاد و غیرطبیعی معرفی میکند و از طرف پروفسور عدل برائت خود را از رفتار بهمن و کاترین و رضایت خود را از کشته شدن آنها اعلام میکند.
بعد از پیروزی انقلاب، سپهبد حجتکاشانی در دادگاه انقلاب به دلیل دست داشتن در کشتار مردم در جمعه خونین تهران در میدان ژاله به اعدام محکوم شد و حکمش در همان ایام اجرا شد.
***