بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق، اعضای تشکیل دهنده «جبهه ملی» که بیشترشان یاران و اعضای دولت دکتر مصدق بودند؛ به اختلاف رسیدند و در درون این جبهه انشعاباتی ایجاد شد. در ابتدا آیتالله سید ضیاء زنجانی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، آیتالله طالقانی، آیتالله حاج سید جوادی و تنی چند از فعالان احزاب سیاسی و همکاران سابق مصدق مانند باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی، اللهیار صالح، عبدالله معظمی، سید محمود نریمان، احمد زنگنه و داریوش فروهر به طور جداگانه و سپس به اتفاق، جلساتی تشکیل داده و درباره تشکیل یک سازمان سیاسی متشکل از کلیه نیروهای ملی به مدت چند هفته بحث و مذاکره کردند. سرانجام در روز سیام تیرماه ۱۳۳۹ اعلامیه تشکیل «جبهه ملی دوم» به طور گسترده انتشار یافت.
اما هنوز یک سال از عمر جبهه ملی دوم نگذشته بود که میان اعضای مذهبی و غیرمذهبی آن جبهه، اختلافات جدی به وجود آمد تا جایی که اعضای مذهبی جبهه ملی دوم، از جمله «آیتالله طالقانی»، «دکتر یدالله سحابی»، «مهندس مهدی بازرگان» و «ابراهیم یزدی» در سال ۱۳۴۰ دست به انشعاب زده و «نهضت آزادی ایران» را تشکیل دادند. مرامنامه نهضت آزادی در چهار اصل خلاصه میشد: «مسلمانیم»، «ایرانی هستیم»، «تابع قانون اساسی هستیم» و «مصدقی هستیم».
چرا حضرت امام(ره) مهندس بازرگان را نخست وزیر کرد؟ از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ نهضت آزادی هیچگاه شعار سرنگونی حکومت پهلوی را مطرح نکرد، زیرا براساس اصل سوم مرامنامه این جمعیت، یعنی اعتقاد به قانون اساسی زمان پهلوی، آنها اعتقاد داشتند که نظام سلطنتی پابرجا باشد ولی شاه سلطنت کند نه حکومت؛ و مسلماً این اعتقاد با اعتقاد حضرت امام
(ره) که از اساس با نظام شاهنشاهی مخالف بودند؛ در تضاد کامل بود. اما با نزدیک شدن روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، مهندس بازرگان در سفری به فرانسه اعلام کرد که او و نهضت آزادی، رهبری قاطعانه امام خمینی
(ره) را در نهضت اسلامی مردم علیه رژیم پهلوی قبول دارند. البته در قبول واقعی این رهبری از سوی نهضت آزادی از همان ابتدای انقلاب شک وجود داشت ولی به هرحال بعد از بازگشت امام به وطن، ایشان در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ در سالن آمفی تئاتر مدرسه علوی حکم نخست وزیری مهندس بازرگان را به ایشان داد. حضرت امام
(ره) در حکم نخست وزیری مهندس بازرگان خطاب به ایشان نوشته بودند: «به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را
بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم.»
اما این که چرا حضرت امام
(ره) با وجود تفاوت نگاه نهضت آزادی و مهندس بازرگان با ایشان، او را مأمور تشکیل کابینه دولت موقت کرد، دو دلیل عمده دارد: اول این که ایشان اعتقاد داشتند روحانیون در انقلاب تا جایی که امکان دارد مسئولیت اجرایی به عهده نگیرند و بیشتر در امور قانونگذاری و مسئولیتهای فکری و فرهنگی وارد شوند و دوم این که در میان یاران غیر روحانی حضرت امام
(ره) ، هیچکس سابقه مسئولیت اجرایی حتی در حد معاونت وزارتخانه را هم نداشت. در نتیجه برای ایشان چارهای نمیماند جز این که حکم نخست وزیری را به مهندس بازرگانی بدهد که سابقه کار اجرایی کلان داشته و اعتقادات فردی اسلامی را هم دارا بود.
وقتی اختلافها آغاز شد... بعد از حکم حضرت امام
(ره) مردم هم با شور و اشتیاق فراوان در تظاهرات روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، نخست وزیری مهندس بازرگان را با شعار «بازرگان بازرگان، نخست وزیر ایران» تائید کردند؛ اما تنها چند روز بعد اولین اختلافها میان مهندس بازرگان و نیروهای انقلابی، خودش را نشان داد؛ آن هم سر انتخاب اعضای کابینه. آخر مهندس بازرگان برخلاف نظر اعضای شورای انقلاب که معتقد بودند اعضای کابینه باید دارای چهار شرط «مسلمان عامل به فرایض دینی»، «داشتن سابقه مبارزاتی مشخص با رژیم پهلوی»، «حسن شهرت اخلاقی و اجتماعی» و «داشتن صلاحیت فنی و تخصصی در کار» باشند؛ بعضاً افرادی را در کابینه گنجاند که این چهار شرط را نداشتند.
مثلاً افرادی چون «کریم سنجابی» وزیر امورخارجه دولت موقت که به عدم پایبندی به انجام وظایف شرعی مشهور بود یا «عباس امیرانتظام» که سخنگوی دولت موقت بود و بعدها در جریان تسخیر لانه جاسوسی، اسناد جاسوسیاش کشف شد؛ هیچ سابقه مبارزاتی روشنی علیه رژیم پهلوی نداشت. همچنین «حسن نزیه» رئیس منصوبی مهندس بازرگان بر شرکت ملی نفت و «علیمحمد ایزدی» وزیر کشاورزی ایشان هم اعتقادی به جمهوری اسلامی نداشتند. البته به غیر از این مسائل کُندی دولت موقت در انجام کارها و بیرون نکردن مدیران وابسته به رژیم پهلوی در وزارتخانهها و ادارات نیز از موارد اعتراض مردم و شورای انقلاب بود.
به خاطر سازمانهای بینالمللی، احکام اسلام تعطیل! سر همهپرسی تعیین نظام حکومتی، حضرت امام
(ره) نوع نظام حکومتی را که مردم باید در همهپرسی به آن آری یا نه میگفتند را «جمهوری اسلامی» اعلام کرده بودند؛ ولی در مقابل مهندس بازرگان و سایر اعضای نهضت آزادی این نوع نظام را قبول نداشتند. مثلاً مهندس بازرگان در مصاحبهای گفته بود: «سؤال همهپرسی این باشد: جمهوری دموکراتیک اسلامی آری یا نه؟
۱» یا مقالهای از «حسن نزیه» در روزنامه آیندگان چاپ شده بود با تیتر «عنوان جمهوری ایرانی میتواند کافی باشد
۲» که در آن با نظام حکومتی جمهوری اسلامی مخالفت شده بود. البته در مقابل حضرت امام
(ره) هم فرمودند که «جمهوری دموکراتیک یک فرم غربی است و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد
۳» و البته بعد از آن هم مردم به نوع حکومت «جمهوری اسلامی» با بیش از ۹۸ درصد آری گفتند و جریان اختلاف ظاهراً تمام شد.
اما اختلاف بعدی نهضت آزادیها با انقلاب زمانی بالا گرفت که بعد از برگزاری جلسات دادگاه جناب «هویدا»- نخست وزیر سیزده ساله شاه- و اجرای حکم اعدام او، سازمانهای بینالمللی و کشورهای آمریکا، انگلستان، فرانسه و... این اقدام را محکوم کردند؛ آن وقت مهندس بازرگان هم در نطقی اعدام سران جنایتکار رژیم پهلوی را «بیآبرویی برای ما در دنیا»خواند
۴. یعنی از ترس موضع سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و کشورهای اروپایی و آمریکا خواستار توقف اعدامها شد که البته با اظهار نظر او، از طرف نیروهای انقلابی و مردم مسلمان مخالفت شدید شد.
دعوت به قیام علیه قرآن البته بعد از جریانات بالا اختلافهایی میان نهضت آزادیها با تدوینکنندگان پیشنویس قانون اساسی ایجاد شد و نهضتیها با گنجاندن اصل پنجم قانون اساسی یعنی اصل ولایت فقیه مخالفت کردند ولی چون اکثریت مردم بعدها با نوع انتخاب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، عملاً نظر آنها را رد و اصول پیشنویس را تأیید کردند، راهی از پیش نبردند. چند ماه بعد البته سر قضیه تسخیر لانه جاسوسی مهندس بازرگان و کابینهاش در اعتراض به اشغال جاسوسخانه آمریکا، استعفایشان را نوشتند و حضرت امام
(ره) هم در کمال تعجب آنها استعفای ایشان را پذیرفت و عمل دانشجویان اشغالکننده سفارت آمریکا در تهران را تائید کرد!

پس از آن تعدادی از اعضای نهضت آزادی از جمله دکتر «یدالله سحابی» توانستند در انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی بیاورند و وارد مجلس شوند، اما حدود یک سال بعد وقتی قرار بود لایحه قصاص در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی گنجانده شود؛ جبهه ملی و سران نهضت آزادی علناً در برابر لایحه قصاص در متن قانون اساسی مخالفت کردند و مردم را هم به گرفتن موضع در برابر آن دعوت کردند. این درحالی بود که خود مهندس بازرگان در صفحه ۲۵ کتاب «اسلام جوان» که حدود ده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آن را نوشته بود؛ مسئله «قصاص» را از احکام مترقی اسلام میشمرد و نوشته بود که: «اصلاً برخلاف منطق مال اندوزی بشری و صیانت نفس، در منطق اسلام (و ادیان و مکتبهای معنوی) از دست دادن مال و زوائد مادی و حتی جان (چه از خود و چه از افراد مزاحم و مضر جامعه) مترادف با فقر و مرگ نیست و گاهی اوقات عین حیات است. «
و لکم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب» و همچنین آنجایی که خداوند به بنی اسرائیل عصیان کرده با ابلاغ «قل موتو انفسکم» دستور میدهد برای تصفیه جامعه و احیای نسل آینده شمشیر به دست گرفته، یکدیگر را بکشید...» اما در آن شرایط به خاطر دیدگاه کشورهای غربی، نهضت آزادیها اجرای احکام اسلام را امری متحجرانه میدانستند و علیه آن موضع میگرفتند!!!
امام خمینی
(ره) در سخنرانی خود در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در جمع اقشار مختلف مردم فرمودند: «من میخواهم ببينم كه اين راهپيمايى كه امروز اعلام
شده است، اساس اين راهپيمايى چه است. من دو تا اعلاميه از «جبهه ملى» كه دعوت به
راهپيمايى كرده است، ديدم. در يكى از اين دو اعلاميه، جز انگيزهاى كه براى
راهپيمايى قرار دادهاند، لايحه «قصاص» است. يعنى مردم ايران را دعوت كردند كه
مقابل لايحه قصاص بايستند. در اعلاميه ديگرى كه منتشر كرده بودند، تعبير اين بود كه «لايحه غير انسانى»! ملت مسلمان را دعوت مىكنند كه در مقابل لايحه قصاص راهپيمايى
كنند، يعنى چه؟ يعنى در مقابل نص قرآن كريم راهپيمايى كنند! شما را دعوت به قيام و
استقامت و راهپيمايى مىكنند در مقابل قرآن كريم. نص قرآن كريم. چه
برادران اهل سنت و چه برادران شيعى، ضرورى اين است كه اين قرآن از خداست و در قرآن
هرچه باشد، ضرورى است كه بايد پذيرفت. قضيه «قصاص» در جاهايى از قرآن تصريح شده
است. لايحه قصاص همين مسائل قرآن است. در اين راهپيمايى
كه مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت كردهاند، دعوت كردهاند كه مردم قيام كنند
در مقابل قرآن! مردم قيام كنند در مقابل احكام ضروريه اسلام! آنهايى كه از بعضي
جبههها هستند، تكليفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتى هم كه «جمهورى
اسلامى» تأسيس شده است، مسئله اسلام پيش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است،
اگر راست بگويند، همان ملى گرايى بوده است و من در اين هم شك دارم! براى اينكه
افرادى كه سر دسته اينها بودند و به ملى گرايى معروف بودند، ما ديديم كه بر ضد ملت
اينها قيام كردند
۵»
دشمنیهایی که ادامه پیدا کرد... در دور بعدی انتخابات مجلس شورای اسلامی مردم البته به هیچکدام از اعضای نهضت آزادی رأی ندادند و عملاً آنها را از صحنه سیاست کشور خارج کردند؛ ولی دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی و احکام مترقی اسلام عزیز همچنان ادامه پیدا کرد. مانند محکومیت نظام به خاطر دفاع از کشور در برابر صدام و ارتش بعثش، یا موضعگیری در قبال حکم امام خمینی
(ره) مبنی بر ارتداد و واجبالقتل بودن سلمان رشدی، و اعلام اینکه حکم امام غیرفقهی است و به لحاظ قوانین بینالمللی اجرای آن عملی خشونتآمیز است!
این رفتارهای نهضت آزادی در برابر نظام و مردم آن قدر ادامه پیدا کرد تا حضرت امام
(ره) این گروه را گروهی غیرقانونی عنوان کرد و فرمود: «نهضت به اصطلاح آزادی،
صلاحیت
برای
هیچ امری
از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را
ندارد و
ضرر
آنها، به اعتبار
آن که
متظاهر به اسلام
هستند
و با این حربه جوانان عزیز ما را
منحرف
خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآنکریم و احادیث شریفه و
تأویلهای جاهلانه
موجب فساد عظیم
ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر،
حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر
است.
۶»
گرچه بعد از رحلت حضرت امام
(ره)، این گروه ظاهراً فعالیت نداشت؛ اما همچنان به دنبال دشمنی با نظام جمهوری اسلامی بود تا امروز که «عبدالعلی بازرگان» پسر مهندس بازرگان و عضو نهضت آزادی ایران، در اتاق فکر شورای راه سبز – اتاق فکر فتنهگران خارجنشین سال ۱۳۸۸ - رسماً به فعالیت علیه جمهوری اسلامی میپردازد
۷.
نویسنده: محدثه مرتضی
پینوشت:
۱- روزنامه کیهان، شماره۱۰۶۴۱، ۳۰بهمن ۱۳۵۷، ص۱
۲- روزنامه آیندگان، شماره ۳۲۹۵، ۳ اسفند ۱۳۵۷، ص۱
۳- روزنامه کیهان، شماره ۱۰۶۵۱، ۱۲ اسفند۱۳۵۷، ص۱و۳
۴- روزنامه مردم، شماره2، ۲۸ اسفند ۱۳۵۷، ص ۴
۵- صحیفه امام خمینی
(ره) جلد۱۴، صفحه ۴۴۹ و ۴۵۰
۶- صحیفه امام خمینی
(ره)، جلد ۲۰، ص ۴۸۱
۷- رجانیوز، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰، مطلب«امیر ارجمند؛ حلقه مفقوده موسوی تا منافقین»
منابع:
۱-صحیفه امام خمینی
(ره)، جلد۱۴ و ۲۰
۲-روزنامههای ابتدای انقلاب
۳-دولت موقت، محمدعلی صدر شیرازی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
۴-مهندس مهدی بازرگان- تاریخ تهاجم فرهنگی غرب و نقش روشنفکران وابسته-، چاپ مؤسسه فرهنگی قدرولایت
۵- زندگینامه آیتالله طالقانی، گروه پژوهشهای تاریخی، انتشارات قلم
۶-نهضت آزادی، علی رضوی نیا، نشر کتاب صبح
۷-زندگینامه مهندس مهدی بازرگان، گروه پژوهشهای تاریخی، انتشارات قلم