۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

باهنر از زبان باهنر

باهنر از زبان باهنر

باهنر از زبان باهنر

جزئیات

به مناسبت ۸ شهریور سالروز شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر و ۷۲ تن از یاران ایشان

8 شهریور 1400
من محمدجواد باهنر در سال ۱۳۱۲ در یکی از محله‌های قدیمی کرمان به دنیا آمدم. پدرم پیشه‌ور ساده‌ای بود که زندگی محقرانه‌ای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که سرِ گذر محله داشت امرار معاش می‌کرد. در سن پنج سالگی برای آموزش به مکتب‌خانه‌ای سپرده شدم و نزد بانوی معلم مکتب‌خانه قرآن را ياد گرفتم. از حدود ۱۱ سالگی با راهنمایی حجت‌الاسلام حقیقی كه فرزند معلم همان مکتب‌خانه بود به مدرسه معصومیه کرمان وارد شدم و خواندن دروس حوزوی را آغاز كردم. من در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شدم. در همان زمان كه طلبه بودم وارد دانشکده الهیات هم شدم. مدرك کارشناسی الهیات را در سال ۱۳۳۷ اخذ كردم. بعد برای تحصيل به نجف رفتم ولي هنوز یک سال نشده مجددا به قم برگشتم. من ادامه تحصيل دادم و كارشناسی ارشدم را در رشته علوم تربيتی و دكترای الهياتم را از دانشگاه تهران گرفتم.
 
جهنمی به نام ساواک
در سال ۱۳۳۷جهت انجام یک سفر تبلیغی به آبادان رفتم. یک سخنرانی داشتم كه در آن به رسمیت شناخته شدن دولت اسرائیل توسط دولت ایران را به‌شدت محكوم كردم. پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شدم. این اولین برخورد من با رژیم پهلوی بود. در اسفند سال ۱۳۴۲ هم پس از سخنرانی‌هایی در مساجد به مناسبت سالگرد كشتار مدرسه فیضیه دستگیر شدم. پس از آن هم شش‌بار به زندان‌های کوتاه مدت فرستاده شدم. من از سال ۱۳۵۰ به بعد ديگر اجازه سخنرانی نداشتم. بعد از اين سكوت اجباری، معلم شدم. در کنار تدریس به تالیف کتاب‌های درسی پرداختم و حدود ۳۰ کتاب و جزوه تعلیمات دینی برای تدریس از دوره ابتدایی تا دانشگاه نوشتم. با اين حال فعالیت‌های اجتماعی‌ام را ترک نكردم. يكی از فعاليت‌هايم شركت در تاسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه بود.
در سال ۱۳۵۷ به فرمان امام خمينی عضو شورای انقلاب شدم. پس از پیروزی انقلاب هم مسئولیت نهضت سوادآموزی را داشتم و هم‌چنين نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده شورای انقلاب در وزارت آموزش و پرورش و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بودم. در سال ۱۳۵۹ به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمدم. من در کابینه محمدعلی رجایی وزیر آموزش و پرورش بودم. پس از شهادت شهيد بهشتی هم به سمت دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شدم.
 
تا نخست‌وزيری
بعد از برکناری بنی‌صدر از مقام رياست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی به عنوان رئيس‌جمهور در سال ۱۳۶۰، به پیشنهاد ايشان به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی شدم و از مجلس رای اعتماد گرفتم.
 
 

مقاله ها مرتبط