۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

انقلابا دایاخدی

انقلابا دایاخدی

انقلابا دایاخدی

جزئیات

داستان انقلاب؛ خلق مسلمان تبریز/ به مناسبت ۲۹ بهمن، سالروز قیام مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای قم در سال ۱۳۶۵

29 بهمن 1401
اکنون که این شماره از مجله فکه (۲۳۱) به زیور طبع آراسته و منتشر شده است ۴۳ سال و شش ماه از نخستین انقلابِ پیروز و به ثمر رسیده تاریخ شیعیان گذشته و این فراز مهم تاریخ اسلام در پنجمین دهه خود قرار گرفته است. انقلابی که در عمر خود فراز و نشیب‌هایی داشته و از گردنه‌های بس خوفناکی گذشته و طوفان‌ها و سیلاب‌هایی را پشت سر نهاده است و به کوری چشم بدخواهان، جوانی را گذرانده و در آستانه میانسالی است. سرگذشت انقلاب اسلامی ایران که هر روزِ آن به اندازه عمر یک ملت گذشته دستخوش جریان‌ها و رویدادهایی بوده که هر کدام به اندازه مثنوی هفت من کاغذ سخن در کنه ذات خود دارند. داستان‌هایی که تبیین‌ هر کدام از آن‌ها به کرسی‌های اختصاصی مراکز علمی نیازمند است.
آنچه در ماهنامه فکه به شما پیشکش می‌شود نقل خلاصه داستان‌های این انقلاب است؛ داستان‌هایی خواندنی که تجدید خاطره‌ است برای گذشتگان و بازخوانی برای نسل حاضر و میراثی است برای آیندگان.


مردم تبریز در تمام مدت تاریخ معاصر ایران و نیز پیش از آن، نقش بارزی در حراست از مرزوبوم کشور و نیز مستحکم‌تر کردن هم‌گرایی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با حکومت مرکزی داشتند و از این رو دشمنان این آب و خاک همواره در تلاش بوده‌اند به روش‌های مختلف این اقلیم را چه به لحاظ جغرافیایی (با اشغال در دو جنگ جهانی اول و دوم و بعد در قضایای خودمختاری به رهبری سیدجعفر پیشه‌وری در میانه دهه ۱۳۲۰) و چه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی از نواحی مرکزی ایران جدا کنند تا بتوانند این هم‌گرایی ایرانی را از بین ببرند.
حمایت از «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» [خلق مسلمان تبریز] توسط سی.آی.ای و موساد، اندک زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز از جمله بحران‌هایی بود که پس از شکست توطئه خودمختاری گنبد و کردستان، هم‌زمان با شیطنت‌های خلق عرب در خوزستان در کشور شکل گرفت تا هزینه‌های گزافی را به حکومت مرکزی تحمیل کنند و بخت خود را بار دیگر برای جدایی این بخش از سرزمین، چه به شکل جغرافیایی‌ و چه از منظر سیاسی و فرهنگی‌ بیازمایند.
دشمنان این سرزمین با توجه به شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اقبال مضاعف مردم به سمت نهاد مرجعیت، این بار از طریق آیت‌الله سیدمحمدکاظم شریعتمداری مرجع تقلید وارد عمل شدند. آن‌ها برای پیش بردن سناریوی خود ابتدا آیت‌الله قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز را، که سال‌ها نقش‌ محوری در انسجام مردم این خطه را بر عهده داشت، در روز دهم آبان ۱۳۵۸ از طریق گروه فرقان به شهادت رساندند تا با ایجاد خلا در رهبری مردم آذربایجان بتوانند فاز بعدی سناریوی خود را عملی سازند. پس از شهادت آیت‌الله قاضی از ۴۳ پایگاه کمیته انقلاب اسلامی در تبریز، ۳۵ پایگاه با سلاح‌هایش در اختیار حزب خلق مسلمان قرار گرفت و فقط هفت پایگاه در اختیار پاسداران کمیته انقلاب قرار داشت. علاوه بر این آن‌ها همه ادارات شهر را به جز دادگاه انقلاب و زندان تبریز در اختیار گرفته بودند.
سیدکاظم شریعتمداری که پیش از این حادثه، در جریان تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی، در شهریور ۱۳۵۸ از در مخالفت وارد شده و خواستار حذف این اصل از قانون اساسی شده بود، فردی از آذری‌های شهر باکوی آذربایجان را به نام رستم‌خانی در راس حزب در تبریز قرار داده بود و خلقی‌ها اقدامات پراکنده‌ای علیه نیروهای انقلاب، نمازجمعه و نهادها انجام می‌دادند. با بغرنج شدن اوضاع، آیت‌الله سیداسدالله مدنی به دستور امام(ره) مامور بررسی اوضاع تبریز شد که حضور ایشان بسیاری از توطئه‌ها را خنثی کرد. پس از سروسامان یافتن اوضاع تبریز، آیت‌الله مدنی اوایل آبان به همدان مراجعت کرد، اما چند روز بعد با شهادت آیت‌الله قاضی، ایشان از سوی امام به نمایندگی ولی‌ فقیه و امامت جمعه تبریز منصوب شد. مدنی در تبریز مبارزاتی جدی را علیه حزب خلق مسلمان و سایر عوامل بیگانگان ادامه داد. خلقی‌ها بارها وی را تهدید کردند و گاه به منزل وی هجوم بردند و حتی محراب مسجد تبریز را به آتش کشیدند، اما آیت‌الله مدنی با عزمی راسخ مقابل توطئه کسانی که می‌خواستند ولایت فقیه را به چالش بکشند و نمازجمعه را تعطیل کنند ایستاد. او شخصا روز جمعه کفن می‌پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت می‌کرد و اعلام می‌داشت «من تا زنده‌ام نماینده امام هستم و نمازجمعه را می‌خوانم».
چهاردهم دی‌‌ماه، نیروهای حزب خلق مسلمان تبریز کم‌تر از یک سال پس از تاسیس حزب‌شان(ششم اسفند ۱۳۵۷) در مقابل انقلاب اسلامی ایستادند و با حمایت و پشتیبانی آیت‌الله شریعتمداری از قم، دست به تحرکات گسترده‌ای زدند. چماق‌داران این حزب که از روز قبل به طریقی خود را به قم رسانده بودند به بیت امام خمینی(ره) حمله کردند و درگیری‌های گسترده‌ای را با پاسداران بیت امام و همچنین مردم قم رقم زدند. خبر درگیری‌ها خیلی سریع به تبریز رسید و هواداران حزب خلق مسلمان با انتشار این شایعه که بیت امام سقوط کرده، در حالی ‌که عکس‌های آیت‌الله شریعتمداری را در دست داشتند، اقدام به اشغال رادیو تلویزیون تبریز و سپس پایگاه دوم شکاری در شمال غرب تبریز کردند و ساعت پنج عصر چهاردهم دی، رادیو تلویزیون تحت کنترل خلق مسلمان درآمد. بلافاصله آن‌ها اولین مطلب را از رادیو قرائت و اعلام کردند که «نماز جمعه از این پس تعطیل است». مردم تبریز با شنیدن این خبر کفن‌پوشان به سمت رادیو تلویزیون حرکت کردند تا این نهاد را از خلقی‌ها پس بگیرند. اتفاقی که ساعت ۲۱ همان شب افتاد و این ساختمان از دست خلقی‌ها آزاد شد و دوباره در اختیار نیروهای انقلاب اسلامی قرار گرفت.
در این میان افرادی چون سیدهادی خسروشاهی که عضو حزب خلق مسلمان بودند با شریعتمداری صحبت کردند و خواستار این شدند تا با اعلام ایشان تظاهرات حزب در تبریز لغو شود، اما شریعتمداری از همه چیز اعلام بی‌خبری کرد. تظاهرکنندگان به نفع شاه و بختیار شعار می‌دادند و عکس امام را پاره می‌کردند و هرکه را که در معابر احساس می‌کردند طرفدار امام است مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. آن‌ها شیشه اداره‌ها، منازل و مغازه‌ها را می‌شکستند تا با خیال خود در تبریز ایجاد رعب و وحشت کنند و بتوانند به راحتی شهر را تحت کنترل درآوردند. نیروهای خلق مسلمان به جلسه نمازگزاران در خیابان راه‌آهن تبریز نیز یورش بردند و آن‌جا را به آتش کشیدند. آن‌ها‌ دو دستگاه خودروی حامل پاسداران سپاه را به رگبار بستند که به زخمی‌ شدن یک پاسدار و اسارت یازده نفر دیگر انجامید. حتی پاسدارانی که برای آزادی گروگان‌های‌شان تلاش می‌کردند با تقدیم یک شهید عقب‌نشینی کردند. امام خمینی در پیامی از مردم تبریز خواستند تا «خود را از این لکه‌‌های آلوده پاک و مبرا نمایند».
در نهایت پاسدارانِ اعزامی از تهران و شهرهای دیگر با بالگرد و خودرو خود را به محوطه دانشگاه و ورزشگاه تبریز رساندند و از آن‌جا وارد شهر شدند و آرامش را به تبریز بازگردانند. در درگیری‌های گسترده نیروهای خلق مسلمان با پاسداران انقلاب، خلقی‌ها چند تن از پاسداران را که قصد پس گرفتن ساختمان‌های کمیته‌ها را داشتند اسیر و شکنجه کردند تا بقیه وادار به عقب‌نشینی شوند. نیروهای حزب خلق مسلمان در آخرين تلاش‌‌های خود براي کنترل تبريز و حفظ نيروهاي‌شان در صحنه مرتبا شايعاتي مبني بر تسليم دستگاه‌‌هاي انتظامي، ارسال نيروهاي كمكي از جانب تجزيه‌‌طلبان كُرد و نیز عقب‌نشینی پاسداران منتشر می‌کردند که کاری از پیش نبرد.
در نهایت با درایت امام، تلاش‌های آیت‌الله مدنی، هوشیاری و فداکاری مردم تبریز و نیز حمله پاسداران به ساختمان مرکزی حزب خلق مسلمان در ۲۲ دی‌ماه ۱۳۵۸ و کشته شدن پنج نفر، زخمی شدن پنجاه نفر و دستگیری شصت نفر از نیروهای خلق مسلمان، غائله در تبریز پایان یافت و تیرِ دشمنان انقلاب اسلامی برای ایجاد انشقاق در جامعه به سنگ خورد.

نویسنده: محمد گرشاسبی

مقاله ها مرتبط