۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

ولايت‌فقيه، ميراث ارزشمند پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)

ولايت‌فقيه، ميراث ارزشمند پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)

ولايت‌فقيه، ميراث ارزشمند پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)

جزئیات

بررسی نظريه ولايت ‌فقيه از منظر تئوريسين آن؛ حضرت امام خمينی(ره)/ به مناسبت ۱ بهمن، سالروز ارائه نظریه ولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) در نجف اشرف در سال ۱۳۴۸

1 بهمن 1401
اشاره: تعریف شما از مقوله «ولایت فقیه» چیست؟ به عنوان فردی كه مدافع یا مخالف این بحث هستید، چه برداشت قابل ارائه و مستدلی در این‌باره دارید؟ آیا دانسته‌های‌تان در حدی هست كه بتواند كسی را در رد یا قبول این نظریه قانع كند؟ آیا هیچ‌گاه در موقعیتی قرار گرفته‌اید كه بخواهید چیزهایی از چند و چون این نظریه و راه‌كارهای علمی و عملی پذیرش آن بدانید؟ اصلاً فكرش را كرده‌اید این بحث جنجال‌برانگیز چطور توانسته با پتانسیل بالایی در بین نظریه‌ها و تئوری‌های رنگارنگ حكومتی، قد علم كند و به اثبات برسد‌‌؟
آن‌چه می‌خوانید گذری است كوتاه بر تاریخچه و مسیر تكاملی این نظریه. هدف این نوشتار انتقال مفاهیم بنیادی نظریه ولایت ‌فقیه است به زبانی ساده. شاید بعضی از سرفصل‌ها قدری تخصصی به نظر برسند، اما تعمق و تدبر در آن‌ها ضروری است.

سال‌ها پیش یعنی چند صباحی بعد از قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، رویكرد اصلاحی نظریه ولایت فقیه به رویكردی انقلابی تبدیل شد. حضرت امام خمینی)ره( در سال۱۳۴۳ و پس از مخالفت با تصویب لایحه كاپیتولاسیون دستگیر و به تركیه و بعدها به عراق تبعید شدند. درست از همین سال تا سال ۱۳۵۶ ایشان با طرح مسائلی در زمینه حكومت اسلامی به نظریه‌پردازی مشغول بودند. در این دوره، حضرت امام در درس خارج فقه‌شان در نجف در كتاب «البیع» به مبحثی به نام «ولایت خاصه» وارد می‌شوند و با عبور از این مبحث به ولایت عامه و ولایت فقیه می‌رسند. این مباحث بعدها در كتابی به نام «شئون اختیارات ولی فقیه» ترجمه و چاپ می‌شود.
حضرت امام خمینی)ره( به عنوان تئوریسین خوش‌فكر این نظریه در چهار محور زیر به بحث پیرامون ولایت‌ فقیه می‌پردازند:
۱. مفهوم ولایت فقیه
۲. شرایط ولی فقیه
۳. ادله ولایت فقیه
۴. اختیارات ولی فقیه

مفهوم ولایت فقیه
ولایت در متون فقهی به معنای قیمومیت آمده (ولایت خاصه). به این معنی كه افرادی در امور خاصی نمی‌توانند خودشان را اداره كنند و احتیاج به یك قیم دارند؛ ولایت پدر بر فرزند در این بخش می‌گنجد. در مبحث ولایت فقیه ممكن است این سوال مطرح شود كه مگر مردم مهجورند كه احتیاج به ولی فقیه داشته باشند؟
باید گفت كه این سوال از پایه غلط است. ولایت در این‌جا به معنای قیمومیت نیست بلكه به معنای زعامت است. حضرت امام، ولایت فقیه را ولایت فقه معنا می‌كنند و می‌گویند قرار است فقه بر مردم ولایت كند، در نتیجه ولی‌فقیه به اعتبار حقوقی‌اش معتبر است نه به اعتبار حقیقی‌اش. در حكومت فردی، اراده شخصی حاكم، مبنای قانون است در حالی كه در ولایت فقیه، فهم اجتهادی فرد از فقه و دین لازم‌الاجرا می‌شود. از طرف دیگر حكومت فردی می‌تواند موروثی باشد، اما در ولایت فقیه حاكم نمی‌تواند ولایت را به فرد دیگری موكول كند. این‌جا دیگر اعتبار شخصی وجود ندارد.

امام خمینی و نظریه ولایت فقیهشرایط ولی فقیه
حضرت امام شرایط ولی فقیه را به دو دسته تقسیم می‌كنند:
الف) شرایط عامه
ب) شرایط خاصه
منظور از شرایط عامه، همه شرایطی است كه یك فرد برای رهبری و سرپرستی جامعه احتیاج دارد مانند شجاعت، تدبیر، توانایی جسمی و روحی و ...، اما در شرایط خاصه دو مسئله اساسی مدنظر ایشان است.
اول: علم به قانون (منظور قانون الهی است) و فقیه بودن و اجتهاد
دوم: عدالت.

ادله ولایت فقیه
چرا فقیه واجدالشرایط در زمان غیبت امام معصوم)ع( بر مردم ولایت دارد؟ فقهای قبل از حضرت امام در جواب این سوال معمولاً استنادات فقهی داشتند و به سراغ روایات می‌رفتند، اما حضرت امام در جواب این سؤال به دو روش عقلی و نقلی استناد می‌كنند.
در ادله عقلی دو رویكرد دیده می‌شود؛ یكی رویكرد فلسفی و دیگری رویكرد كلامی. در ابتدا به لحاظ عقلی- فلسفی به لزوم تشکیل حکومت به طور کلی می‌پردازیم:

۱. حفظ نظام جامعه: وقتی بحث ضرورت به میان می‌آید، وارد بحث فلسفی می‌شویم. بحث را از نظم آغاز می‌کنیم. چرا لازم است نظم در جامعه حفظ شود؟ پاسخ: چون امنیت در جامعه ضرورت دارد و عقل امنیت را می‌پذیرد و می‌دانیم که حفظ این امنیت منوط به حفظ جامعه است پس ایجاد حكومت برای ایجاد امنیت ضرورت دارد.
حفظ امنیت ................ حفظ نظم اجتماعی ................ تشكیل حكومت
۲. ضرورت اجرای قانون در جامعه: این یك اصل مستقل است كه عقل به آن حكم می‌كند. جلوگیری از هرج و مرج ضروری است و عقل هرج و مرج را نمی‌پسندد. جلوگیری از هرج و مرج هم مستلزم اجرای قانون و تشكیل حكومت است.
جلوگیری از هرج و مرج ................ اجرای قانون ................تشكیل حكومت

۳. نفی ظلم در جامعه: عقل نفی ظلم در جامعه و مبارزه با ظلم را ضروری می‌داند چون وجود ظلم در جامعه باعث فروپاشی جامعه است و اگر جلوی ظلم گرفته نشود اساس جامعه از هم می‌پاشد. مبارزه با ظلم احتیاج به یك دستگاه سیاسی و حكومتی دارد.
نفی ظلم در جامعه ................ احتیاج به یك دستگاه سیاسی ................ تشكیل حكومت

۴. ضرورت وحدت: وحدت در این‌جا به معنای وحدت عقیدتی نیست بلكه منظور وحدت اجتماعی است. عقل وجود وحدت و نبود نزاع و شورش‌های اجتماعی را به دلیل ضرورت پیشرفت اجتماع و رشد زندگی جمعی ضروری می‌داند. لازمه حفظ وحدت در جامعه نیز وجود حكومت است.
ایجاد وحدت ..................... پیشرفت‌های اجتماعی ........................ وجود حكومت

دلایل عقلی -كلامی: چون وظیفه علم كلام دفاع از آموزه‌های دین اسلام است، پس نام این ادله، ادله عقلی- كلامی است، اکنون به اثبات ضرورت حکومت به طور اختصاصی برای ولی‌فقیه می‌پردازیم:
۱. ضرورت استمرار اجرای احكام اسلامی: به راستی آیا عقل این ضرورت را می‌پذیرد؟ حضرت امام معتقد است چون ما احكام اسلامی‌ای داریم كه ابدی است و تنها مختص به دوره پیامبر)ص( و صدر اسلام نیست، پس عقل حكم می‌كند كه اجرای این احكام باید هم‌چنان مستمر باشد. اگر كسی این موضوع را نپذیرد باید دلیل بیاورد.
۲. سنت پیامبر)ص( و امام علی)ع(: همان‌طور كه می‌دانیم سیره پیامبر)ص( سیاسی بوده و امام علی)ع( نیز نهایتاً حكومت تشكیل دادند. باید توجه داشت كه اگر حكومت دینی ضرورت نداشت، پیامبر و امام علی این كار را نمی‌كردند؛ پس تشكیل حكومت دادن، نشان‌دهنده ضرورت تشكیل حكومت است.
۳. ماهیت قوانین و احكام اسلامی: در بررسی احكام اسلامی، می‌بینیم كه بعضی از ماهیتی برخوردارند كه بدون تشكیل حكومت قابل تحقق نیستند. اگر حكومت وجود نداشته باشد تعدادی از این احكام مانند احكام جزایی و قضایی، احكام اجتماعی مانند خمس، زكات، انفال، جزیه و احكام دفاعی‌ مانند جهاد، دفاع در برابر متجاوز و... تعطیل می‌شود. از آن‌جا كه تعطیلی احكام را در هیچ جای قرآن نداریم، بنابراین برای اجرای این احكام، ضرورت تشكیل حكومت اسلامی ظاهر می‌شود.
۴. بدیهی بودن ولایت فقیه: ولایت فقیه از موضوعاتی است كه تصور آن مثل امور بدیهی دیگر، موجب تصدیق می‌شود. از نظر عقلی، مجازات كردن انسان‌ها برای ترک تكالیف، پیش از فرستادن پیامبر و امام، با عدالت، حكمت و رحمت خداوند منافات دارد. بر اساس قاعده لطف، وجود پیامبر و امام بعد از پیامبر، بر خداوند لازم است. از طرفی خداوند تكالیفی را برای انسان‌ها در نظر گرفته كه انجام‌شان منوط به وجود شرایطی چون تشکیل حکومت است. حضرت امام در این‌باره معتقدند همان‌طور كه وجود پیامبر و امام در انجام برخی تکالیف ضروری است، وجود فقیه واجد‌‌الشرایط نیز ضروری است. چون در دوره غیبت، مسلمانان تكالیفی دارند كه در ماهیت، تفاوتی با دوره نبی یا امام ندارد، پس جامعه نیاز به ولی‌فقیه دارد. از نظر حضرت امام همان دلایلی كه لزوم امامت پس از نبوت را اثبات می‌كند، لزوم حكومت در دوره غیبت را برای فقیه ثابت می‌كند.
دلایل نقلی: دسته دوم دلایل، دلایل نقلی هستند. ۱۹ روایت در این باب وجود دارد كه حضرت امام به ۱۲ مورد آن می‌پردازند. البته از این ۱۲ روایت تعدادی به لحاظ سند ضعیف هستند، اما بر اساس مبانی فقهی، محتوای این روایات در مطابقت با روایات قوی مورد استناد قرار می‌گیرد. در این‌جا به عنوان نمونه به دو روایت مستند و متواتر اشاره می‌كنیم:
اول روایتی است از اسحاق بن یعقوب كه شیخ صدوق آن را در كتاب «كمال‌الدین» آورده است. در این روایت آمده كه اسحاق در نامه‌ای به حضرت صاحب‌الامر)عج( از ایشان می‌پرسد كه در زمان غیبت حكم مشكلاتی كه برای‌شان پیش می‌آید چیست؟ حضرت نیز پاسخ نامه او را در توقیع شریفی می‌نویسند و توسط نایب‌شان به دست اسحاق می‌رسانند. در قسمتی از این توقیع، حضرت در پاسخ سؤال اسحاق می‌فرمایند: «... أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعوُا فیها إِلى رُواهِ حَدیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْكُمْ وَأَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِمْ »( در حوادث واقعه به راویان حدیث ما مراجعه کنید. پس آن‌ها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم).
برای فهم بهتر و استنباط موضوع مورد بحث، لازم است درباره عبارت‌های این روایت قدری بیشتر بدانیم. مقصود از «حوادث واقعه» چیست؟ ممكن است برخی اعتقاد داشته باشند كه منظور سوال‌های شرعی است یعنی اگر در زمان غیبت، سؤال شرعی داشته باشیم چه باید بكنیم؟ حضرت امام در پاسخ این سؤال می‌فرمایند: چنین تعبیری درست نیست، چون طرح این سؤال از جانب پرسشگری عالم و حرفه‌ای مثل اسحاق بی‌معناست. در این‌جا منظور پیش‌آمدها، گرفتاری‌ها و مسائل جمعی در عصر غیبت است و مقصود، حوادث سیاسی و اجتماعی است.
منظور از «رواه حدیثنا» چیست؟ برخی مفسرین می‌گویند منظور راویان حدیث است، اما حضرت امام معتقدند این تعبیر درست نیست چون اگر راوی حدیث كسی باشد كه فقط نقل حدیث كند ولی حدیث را نشناسد فایده‌ای ندارد. او باید كسی باشد كه ازتوانایی فهم حدیث برخوردار باشد كه اگر درباره‌ قیاس بین دو حدیث صحیح سوالی پیش آمد بتواند پاسخگو باشد و از قول امام)ع( پرسشگر را راهنمایی و قانع كند.
امام خمینی و نظریه ولایت فقیهمقصود از «حجتی» چیست؟ در این روایت «سلسله مراتب حجیت» توسط امام معصوم)ع(مشخص شده است. حضرت در ادامه روایت می‌فرمایند: من حجت خدا هستم و این به آن معنا است كه كسی دارد شما را به حجیت دیگری ارجاع می‌دهد كه خودش حجیتش را از خداوند گرفته و خطا نمی‌كند.
دومین روایت، روایتی است كه راوی آن حضرت علی)ع( است. روزی پیامبر)ص( در جمع اصحاب‌شان می‌فرمایند: اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی (خدایا! به جانشینان و خلفای من رحم كن). یكی از اصحاب از ایشان می‌پرسد كه: مَنْ خُلَفَاؤُکَ ؟ (جانشینان شما چه كسانی هستند؟) ایشان هم در پاسخ می‌فرمایند: الَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی و یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی‏. (آن‌ها كسانی هستند كه بعد از من می‌آیند و حدیث و سنت مرا روایت می‌كنند(.
باید دید معنای «خلافت» در این روایت چیست؟ حضرت امام معتقدند خلافت در این روایت یعنی جانشینی پیامبر)ص( در اموری كه خلافت‌بردار و جانشین‌پذیر باشد. باید توجه كرد كه این خلافت در رسالت و ابلاغ دین نیست و تنها در سه بخش تبیین می‌شود: اول: تبلیغ دین، دوم: قضاوت، سوم: اداره جامعه.

اختیارات ولی فقیه
آخرین مبحثی كه حضرت امام در چهارچوب مباحث ولایت فقیه مطرح می‌كنند، اختیارات ولی‌فقیه است. ایشان عبارت تساوی اختیارات حكومتی ولی‌فقیه و حاكم معصوم را در این حوزه به كار می‌برند.
اختیارات بر دو نوع است: ا) اختیارات حكومتی كه مربوط به ائمه و ولی‌فقیه، هر دو است.۲) اختیارات غیر حكومتی كه در بُعد شخصی زندگی انسان‌هاست و مختص به ائمه است. چون ائمه ولایت تكوینی و تشریعی دارند، می‌توانند در زندگی انسان‌ها دخالت كنند؛ تا جایی كه می‌بینیم حتی بعد از شهادت‌شان در کارها تصرف می‌كنند و در امور موثرند. نكته حائز اهمیت در فرمایش حضرت امام آن‌جا كه لفظ تساوی اختیارات حكومتی را به كار می‌برند این است كه این تساوی چون در امور حكومتی است ربطی به مسائل معنوی و فضایل امام معصوم ندارد. به همین دلیل است كه حضرت امام بعدها از ریشه همین بحث، مبحث «ولایت مطلق فقیه» را مطرح می‌كنند.

منبع:
برگرفته از سلسله مباحث درس «سیاست و حكومت جمهوری اسلامی»؛ استاد حجت‌الاسلام دكتر منصور میراحمدی، مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی.

نویسنده: فاطمه دوست‌كامی

مقاله ها مرتبط