۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

از اعدام‌های ۱۳۶۷ چه می‌دانیم؟

از اعدام‌های ۱۳۶۷ چه می‌دانیم؟

از اعدام‌های ۱۳۶۷ چه می‌دانیم؟

جزئیات

بررسی ابعاد تاریخی ماجرای اعدام‌ منافقین/ به بهانه ۸ فروردین، سالروز شکست منافقین در عملیات آفتاب در سال ۱۳۶۷

8 فروردین 1402
یکی از مقاطع کم‌تر گفته شده تاریخ انقلاب اسلامی، به حوادث بعد از عملیات مرصاد و مسئله اعدام‌های منافقین در سال ۱۳۶۷ مربوط می‌شود.
عدم روایت یا کم گفتن از این موضوع در دهه‌های اخیر باعث شده که دشمن با بیان روایت‌های جعلی، جای مظلوم و ظالم را در این قضیه عوض کرده و تاریخی سرتاسر دروغ را به مخاطب عرضه کند. به همین دلیل در این مطلب سعی شده به شکل مختصر به چرایی و چگونگی وقایع تاریخی مربوط به اعدام منافقین در سال ۶۷ اشاره شود تا درباره شهیدنمایی قاتلان و جلادان روشنگری به عمل آید. آن‌چنان که رهبر معظم انقلاب در مراسم ارتحال خمینی کبیر(ره) در ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ فرمود «من توصیه می‌کنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأملند و راجع به دهه‌ ۶۰ قضاوت می‌کنند، جای شهید و جلاد عوض نشود. در دهه‌ ۶۰، ملت ایران مظلوم واقع شد. تروریست‌ها و منافقین و پشتیبان‌های آن‌ها و قدرت‌هایی که آن‌ها را به وجود آورده بودند و دایما در آن‌ها می‌دمیدند، به ملت ایران جفا کردند، بدی کردند. ملت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، اما دفاع کرد و پیروز شد و به حمدالله توطئه‌های آن‌ها را خنثی کرد.»

ماجرا از کجا آغاز شد؟
بعد از قبول قطع‌نامه ۵۹۸ و اعلام آتش‌بس، مسعود رجوی به عنوان سرکرده سازمان مجاهدین خلق(منافقین) با مذاکراتی که با صدام داشت، تصمیم به حمله به خاک وطن با حمایت ارتش بعثی گرفت. او، همسرش مریم و اعضای سازمان در طول سال‌های دفاع مقدس با خیانت به وطن، ننگ همکاری با صدام را بر پیشانی داشتند و جنایات بزرگی را علیه مردم ایران، رزمندگان اسلام و اسرای ایرانی در عراق مرتکب شده بودند.
ظاهرا این جنایت‌ها و خیانت‌ها در نظر رجوی‌ها کافی نبود و بعد از پذیرش قطع‌نامه و با توهم این که مردم ایران از حکومت اسلامی خسته شده‌اند و با آغوش باز پذیرای آن‌ها و فرقه تروریستی‌شان هستند، فرمان انجام عملیات «فروغ جاویدان» را صادر کردند.
به این شکل و با همراهی صدام، ارتش بعث عراق با حمله ایذایی و فریب به مرزهای جنوبی به دنبال این بود که حواس رزمندگان به جنوب جلب شود. در همان زمان، ارتش به‌اصطلاح آزادی‌بخش رجوی تجاوز نظامی‌اش را در تاریخ سوم مرداد از مرزهای غربی کشور آغاز کرد.
در سه روز اول، ارتش رجوی تنها با مقاومت‌های مردمی کوچکی مواجه بود. اتفاقا در همان سه روز به دلیل عدم همراهی مردمان غیور کُرد با آن‌ها، جنایت‌های وحشتناکی علیه هموطنان مرزنشین استان کرمانشاه مرتکب شدند.
رزمندگان که متوجه نقشه مشترک صدام و رجوی شده بودند، در روز چهارم در تنگه چهارزبر(مرصاد) جلوی پیشروی ارتش آزادی‌بخش رجوی را گرفتند و شکست سختی را بر آن‌ها تحمیل کردند. در آن تنگه، تعداد زیادی از منافقین کشته، تعداد زیادی اسیر و باقی‌مانده‌ها موفق به فرار و برگشت به عراق شدند.
اما این، تازه اول ماجرا بود.

فرمان رجوی برای شورش در زندان‌ها
بعد از آغاز حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق(منافقین) علیه نظام جمهوری اسلامی به فرمان مسعود رجوی در خرداد ۱۳۶۰، ماشین کشتار این سازمان آغاز به کار کرده بود. منافقین در طول سال ۶۰ و ۶۱ با کشتار هزاران نفر از مسئولان نظام و مردم عادی(فقط به جرم حمایت از انقلاب) به شکل عملی، خوی تروریستی و جنایتکاری خود را به اثبات رسانده بودند. به همین دلیل از همان مقطع، برخورد با این جانیان و ناقضان امنیت کشور از سوی کمیته‌های انقلاب اسلامی آغاز شده بود. به این ترتیب، تعداد زیادی از اعضای این سازمان در خانه‌های تیمیِ تا بن‌دندان مسلح دستگیر، محاکمه و سپس زندانی شدند.
البته بسیاری از اعضای جنایتکار این سازمان با نگاه رئوفانه مسئولان نظام، نه به اعدام که تنها به حبس‌های کم یا ۱۵ و ۲۰ ساله محکوم شدند. این رافت دادگاه‌های انقلاب در کتاب خاطرات بسیاری از اعضای سازمان از جمله کتاب «قدرت و دیگر هیچ» نوشته طاهره باقرزاده منعکس شده است.
به این شکل، در طول سال‌های دفاع مقدس تعداد زیادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در زندان بودند. تا این که نفوذی‌ها و مرتبطان سازمان مجاهدین(عمدتا از افراد خانواده زندانیان) قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان به اعضای زندانی سازمان، اطلاع داده بودند که ارتش آزادی‌بخش رجوی در روزهای اول مرداد ۶۷ به کشور حمله خواهد کرد و فرمان مسعود رجوی مبنی بر شورش در زندان همزمان با ورود سازمان مجاهدین خلق به خاک کشور، به آن‌ها ابلاغ شده بود.
طبق نقشه، قرار بود ارتش آزادی‌بخش همزمان با شورش منافقین زندانی در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، سپس زندان همدان و زندان چوبین‌ قزوین و در آخر زندان اوین تهران، با عبور از این شهرها درِ این زندان‌ها را باز کرده و اعضایش را آزاد کند.

شکست پشتِ شکست
با شکست سخت ارتش منافقین در تنگه مرصاد، آن‌ها حتی نتوانستند زندانیان خود را در دیزل‌آباد کرمانشاه آزاد کنند، اما زندانی‌های منافقین بی‌خبر از شکست ارتش آزادی‌بخش، در زندان‌های مختلف کشور دست به شورش زدند.
مسئولان زندان‌ها و مسئولان امنیتی کشور برای مقابله با این اقدام خطرناک اعضای سازمان مجاهدین، از امام خمینی(ره) کسب تکلیف کردند. امام در پاسخ به آن‌ها در نامه‌ای رسما محارب بودن سازمان را اعلام کرد و دستور اعدام منافقینی را که هم‌چنان بر سر موضع حمایت از این سازمان و دشمنی با جمهوری اسلامی هستند صادر کرد. در بخشی از این نامه آمده است:
«از آن‌جا که منافقینِ خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه می‌گویند از روی حیله و نفاق آن‌هاست و به اقرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ کلاسیک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آن‌ها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه‌ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت‌افاضاته(قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی(دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگرچه احتیاط در اجماع است و همین‌طور در زندان‌های مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم‌الاتباع می‌باشد. رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء‌علی‌الکفار باشند. تردید در مسائل قضاییِ اسلامِ انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام»
به این شکل، بعد از خنثی‌سازی شورش در زندان‌ها، هیات سه ‌نفره‌ای متشکل از حاکم شرع، نماینده دادستانی و نماینده وزارت اطلاعات کار خود را برای بازجویی مجدد از منافقین داخل زندان به‌خاطر جرم جدیدشان آغاز کرد.

عملکرد هیات سه نفره
بعد از شروع به کار هیات سه نفره، جمع زیادی از دادستان‌ها، قضات و ماموران وزارت اطلاعات کار بازجویی و محاکمه منافقین در زندان را شروع کردند.
حجت‌الاسلام محمدابراهیم نکونام مشاور دادستان کل کشور که در آن زمان در جلسات محاکمه منافقین حضور داشته است، درباره نحوه برگزاری دادگاه‌های محاکمه می‌گوید «به ضرس قاطع می‌توانم بگویم که این افراد در قالب شکل رسمی دادگاه محاکمه شدند. [مسئولان دادگاه] پرونده آن‌ها را بررسی و مطالعه کرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابق‌شان از آن‌ها سوال‌های بسیاری می‌پرسیدند... شاید از هر ۲۰ محکوم، یکی یا دو نفر بر مواضع خود مانده بودند و پافشاری می‌کردند. بعضی می‌گفتند که ما به توبه‌ای که کرده‌ایم پایبند هستیم. بعضی از آن‌ها نشانی می‌دادند که اگر فلان بند را در فلان روز بازرسی کردید، کار ما بود که اطلاع دادیم در این بند فعل و انفعلاتی است. اصلا عده زیادی از محکومین به زندان، توسط همین کمیسیون به‌خاطر احراز توبه آزاد شدند... اما در این میان، عده‌ای روی مواضع قبلی پافشاری می‌کردند و آن هم آدم‌هایی که عمدتا روحیات جنایتکاری و تروریستی در آن‌ها تبلور و نمود داشت. جلسات محاکمه، جلسات طولانی و بعضا چند نوبته بود، یعنی این که مطرح شود که فقط یک سوال می‌کردند، درست نیست. در واقع، قضاتی که منصوب و معلوم شدند، از قضات متعهد و بنام کشور و از دادستان‌ها و روسای حقوقدان دادگاه‌ها بودند. گاهی اوقات با یک نفر، پنج تا ۱۰ ساعت صحبت می‌کردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محکومیت اولیه می‌گذاشتند، یعنی کسی که حکم برایش صادر شده، همان باشد. در واقع این هیات، هیات تصمیم‌گیر نسبت به استثنائات بود. کسانی که در برابر پرونده قبلی که داشتند دوباره اعلام وفاداری به یک‌سری اقدامات منافقین می‌کردند... به اعدام محکوم می‌شدند.»
در واقع، با اقدام هیات سه نفره و همکاران آن‌ها تعداد زیادی از اعضای سازمان با اعلام برائت از رجوی و فرقه تروریستی او اعدام نشدند بلکه مدتی بعد، با گرفتن عفو از زندان آزاد شدند.
البته تعداد کمی از آن‌ها که با توبه نمایشی شامل این عفو شده بودند، بعد از آزادی از زندان، با فرار از کشور و پناهندگی به اروپا(عمدتا فرانسه) دوباره فعالیت برای فرقه رجوی را آغاز کردند. به‌طور مثال تروریست منافقی که در سال ۱۳۷۷ سپهبد صیادشیرازی را به شهادت رساند، یکی از عفوخوردگان ماجرای سال ۶۷ بود که با توبه دروغین و نمایشی از مجازات اعدام فرار کرده بود.

آمارسازی کذب منافقین
در آن مقطع یعنی مرداد ۶۷ حدود ۹ ماه از شروع اختلافات آیت‌الله منتظری با امام خمینی(ره) بر سر دستگیری، محاکمه و اعدام سیدمهدی هاشمی جنایتکار، از بستگان و وابستگان به بیت ایشان می‌گذشت. از آن‌جا که منافقین در بیت آیت‌الله منتظری نفوذ داشتند، با گزارش غیرمستند محمدحسین احمدی از قضات اهواز به بیت ایشان، هتاکی‌ها و تهمت‌زدن‌های آیت‌الله منتظری به نظام و امام خمینی آغاز شد. ایشان در دو نامه هتاکانه خود به امام در تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد ادعا کرده بود که زندانیان عضو سازمان شکنجه شده و بدون محاکمه اعدام می‌شوند.
براساس این ادعا بود که یک هیات تحقیقی با حضور نماینده آیت‌الله منتظری تشکیل شد و این هیات بعد از بررسی اسناد محاکمه منافقین اعلام کرد شکنجه‌ای در کار نبوده و آیت‌الله منتظری بعد از گزارش این هیات مجبور به سکوت شد.
اما یک سال بعد از آن، سران گروهک تروریستی رجوی و ضدانقلاب شروع به ادعاهای دروغین درباره تعداد اعدامی‌های سال ۶۷ کردند. آن‌ها تعداد هزار و چند نفر اعدامی را ابتدا در بیانیه‌های‌شان ۲۸۰۰ نفر و سپس ۳۸۰۰ نفر و حتی به چهار هزار نفر رساندند.
جالب این است که یکی از اولین کسانی که این دروغ‌پردازی‌ها و آمارسازی‌ها را شروع کرد «امیر طاهری» از کارگزاران مطبوعاتی دوره پهلوی دوم بود. او با مقالاتی که در سال ۱۳۶۸ در نشریه دیلی‌تلگراف درباره اعدام‌های سال ۶۷ می‌نوشت، جمهوری اسلامی را بدون سند و مدرک به کشتار وسیع و خشونت متهم می‌کرد. البته این کار او سابقه داشت و چند سال قبل از آن‌ هم به سفارش سازمان صهیونیستی بنی‌بریت کتاب «وحشت مقدس» را با هدف تخریب چهره اسلام ناب محمدی(ص) و تفکرات امام(ره) نوشته بود.

نکته پایانی
دشمنان داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی در سال‌های بعد بدون ارایه سند و مدرک و با دروغ‌گویی، عدد اعدامی‌های سال ۶۷ را از چهار هزار نفر به پنج‌ هزار نفر، سپس ۱۰ هزار نفر و امروز به ۳۰ هزار نفر رسانده‌اند!
آن‌ها تعدادی اسامی مجهول‌الهویه و فاقد مشخصاتی مانند نام پدر، تاریخ و محل تولد و تاریخ اعدام را به عنوان اعدامی‌های سال ۶۷ مطرح می‌کنند. در حالی که جمهوری اسلامی ایران تا به امروز از مجموع ۱۷ هزار شهید ترور و کشتار سازمان مجاهدین خلق، تنها اسناد کامل مربوط به ۱۲ هزار شهید ترور را به سازمان حقوق ‌بشر تحویل داده و جنایات فرقه رجوی را به ثبت رسمی در سطح بین‌الملل رسانده است.
ظاهرا به دلیل کم گفتن یا نگفتن ابعاد جنایت منافقین در حق مردم ایران و به‌ویژه اتفاقات مربوط به محاکمه تروریست‌های فرقه رجوی در سال ۶۷، دشمن توانسته با دروغ‌گویی از قاتلان و ظالمان، چهره‌ای مظلوم ارایه کند. مهم‌تر از آن، خدمتی را که امام(ره) و هیات سه نفره در نجات کشور از دست تروریست‌های فرقه رجوی و ایجاد امنیت در ایران انجام دادند، به عنوان جنایت بازنمایی کند. اتفاق نامبارکی که لازم است با بیان درست تاریخ این مقطع، از ادامه دروغگویی و وارونه‌نمایی درباره آن جلوگیری کنیم.

منابع
۱- جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، جلد سوم، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۶.
۲- خضاب، وحید، مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۹۶.
۳- خوشحال، مهدی، شانتاژ، مجموعه مقالات و مصاحبه‌های ماجرای خودسوزی اعضای منافقین در سال ۲۰۰۳ به‌خاطر دستگیری مریم رجوی در فرانسه، نشر انجمن سیاسی-فرهنگی ایران پیوند، چاپ ۱۳۸۵.
۴- دفتر پژوهش‌های کیهان، نیمه پنهان؛ سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، جلد اول، انتشارات کیهان، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
۵- سلیمی‌نمین، عباس و دیگران، پاسداشت حقیقت، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، ۱۳۹۱.
۶- مصاحبه با حجت‌الاسلام‌ محمدابراهیم نکونام مشاور ارشد دادستان کل کشور با سایت مشرق، سوم مهر ۱۳۹۵.

نویسنده: انوشه میرمرعشی

مقاله ها مرتبط