کتاب دوچرخه

معرفی کتاب:
«حمید تنهائیان» دوست دوران بچگی شهید مجید بقایی است. دوستی که همراهی او با مجید تا بزرگ‌شدن‌شان ادامه داشته است. حمید تنهائیان خاطره‌ای ازدوران کودکی‌‌اش را با مجید تعریف می‌کند؛ وقتی که همکلاسی بودند. ماجرا برمی‌گردد به یک اردو و یک دوچرخه. دوچرخه‌ای که مال مجید بود و به حميد قرض داد؛ آن هم درست در روز اردو یعنی وقتی که خودش هم می‌خواسته با آن دوچرخه به اردو برود. وقتی که قرار شد برای شهید مجید بقایی کتاب کودک نوشته شود، همین ماجرا دستمایه‌ای شد تا کتاب کودک شکل بگیرد و ايثار و گذشت مجید که لابد صفت ذاتی او بوده به مخاطب کودک معرفی شود. در نوشتن این‌گونه کتاب‌ها امید می‌رود که کودکان امروز با شناخت شهیدان دین و وطن، ادامه‌دهندگان طريق ايستادگی و  مقاومت در فردای ایران اسلامی باشند.
این کتاب با ۳۲ صفحه و قیمت ۲۲۰۰ تومان در سه هزار نسخه در زمستان ۹۱ و در سالگرد شهادت مجيد بقايی به چاپ رسیده است. کتاب دوچرخه به نویسندگی زهره علی‌عسگری مولود همکاری معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه است.

برشی از متن کتاب:
پنجشنبه بود و بچه‌ها کلاس را گذاشته بودند روی سرشان. از سر و کول هم بالا می‌رفتند و یک ریز حرف می‌زدند. کلاس پنجمی‌های مدرسه امیرکبیر بهبهان می‌خواستند فردا صبح زود، دسته جمعی بروند صحرا. درباره این‌که کجا بروند همه توافق داشتند. می‌خواستند بروند روستای برج که نزدیکی‌های شهر بهبهان بود. امیر که میز آخر نشسته بود داد زد:
-باید صبح زود راه بیفتیم‌ها!
عد هم رو کرد به مجید که بغل دستش نشسته بود و قیافه آدم بزرگ‌ها را به خودش گرفت:
- برج خیلی قشنگه‌ها، رودخونه‌ام داره... دیدی که؟
مجید با چشم‌های خندان سری تکان داد و برگشت طرف بچه‌ها. مرتضی تندی پرید روی نیمکت و تمام قد ایستاد و صدایش را بلند کرد:
-ناهار یادتون نره! هرکی مهمون خودشه‌ها!