گروه بینالملل دفاعپرس: رژیم بعث بعد از نیم قرن حکومت در سوریه، چند روز پیش به دنبال لشکرکشی به اصطلاح معارضان مسلح سوریه که به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای حمایت میشوند، به پایان رسید و «بشار اسد» به صورت مسالمتآمیز از قدرت کنارهگیری کرد.
گزارشها و تحلیلهای زیادی درخصوص چرایی سقوط دولت سوریه و موفقیت معارضان مسلح یا بهتر بگوییم، «تروریستهای مسلح چندملیتی»، در سرنگونی این دولت زیاد نوشته شده و در این تحلیلها بهطور مفصل به نقش بازیگران خارجی در تحولات سوریه پرداخته شده است.
اما در نوشتار فوق سعی میشود بهطور اجمالی به چرایی بیم صهیونیستها از تحولات دمشق، تجاوز هوایی و زمینی این رژیم به آن و آنچه بر سر سوریه بعد از رژیم بعث میآید، بپردازیم؛ برای اینکه این سؤالها را تا حدودی پاسخ بدهیم، باید در وهله اول تحولات سوریه را به قبل از سقوط دولت بشار اسد و بعد از آن تقسیم کنیم.
بر کسی پوشیده نیست که رژیم صهیونیستی در دوران حکومت بشار اسد، در کنار یکی از طرفهای منطقهای از حامیان اصلی معارضان مسلح سوریه در ادلب شناخته و انواع حمایتهای نظامی، امنیتی و مالی از سمت این دو طرف منطقهای به سمت معارضان مسلح سرازیر میشد که این کمکها تا روز قبل از تسخیر دمشق نیز تداوم داشت. به محض اینکه معارضان مسلح کنترل دمشق را به دست گرفتند، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس فیلمی از خودش در مرزهای جولان اشغالی منتشر کرد و مدعی شد که «ما دست دوستی به سمت هر کسی که در سوریه بخواهد با ما همکاری کند، دراز میکنیم.» این شاید، صریحترین اعتراف رژیم صهیونیستی به دست داشتن در فتنه شام بود.
اما به نظر میرسید، علاوه بر این، انتقال پیام فوق به بازیگران جدید سوریه نشان دهنده نگرانی صهیونیستها از تحولات دمشق در روزها، ماهها و سالهای آینده نیز است.
نکته کلیدی که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که ریشه فکری و ایدئولوژی برخی از جریانهایی که در سوریه قدرت را به دست گرفتهاند، «اخوانالمسلمین» است؛ این جریانها طی نیم قرن اخیر با توجه به محدودیتهایی که در جغرافیای سوریه داشتند، برخلاف شبکه اخوانالمسلمین منطقه غربآسیا مواضع ضداسرائیلی آنها کمرنگ بود و حتی در روزهای هجوم برای سرنگونی دولت سوریه، اعلام میکردند که ما با «اسرائیل» مشکلی نداریم و مشکل ما طرفهای دیگر است.
اما بعد از اینکه این جریانها به قدرت رسیدهاند، شاید صهیونیستها تصور میکنند که شرایط فرق کرده و برهمین اساس است که آنها نگران تحولات سوریه هستند؛ ولی سابقه و پیشینه تاریخی این گروهها نشان میدهد که بعید است که مواضع ضد اسرائیلی آنها در روزهای آینده برجسته شود.
به هرحال بمباران زیرساختهای موشکی سوریه، استقرار یگان زرهی در مرز جولان اشغالی و اشغال مناطق راهبردی این کشور توسط رژیم صهیونیستی که طبق گزارش رسانههای عربی تا نزدیکی حومه دمشق آمدهاند، در این راستا تعریف میشود و نشان میدهد که صهیونیستها با این اقدامات تلاش میکنند که در تحولات دمشق دست بالا داشته باشند و دمشق جدید را تحت فشار قرار دهند.
در همین خصوص میبینیم که نتانیاهو مدعی شده است که توافق آتشبس ۱۹۷۴ دیگر معتبر نیست و ارتش اسرائیل برای تضمین امنیت مرزها و کنترل منطقه حایل با سوریه وارد عمل شده است!
اما با تسلط تروریستهای چندملیتی بر سوریه نمیتوان آینده چندان روشنتری را برای این کشور متصور شد. وقتی بیش از ۳۰ جریان با ایدئولوژیهای مختلف و چه بسا متضاد ذیل کسوت کذایی «معارض» برای «آزادی سوریه» اقدام کردهاند، خیلی زود اختلافات درونی این جریانها بالا میگیرد و سوریه را جنگ تمام عیار داخلی فرا میگیرد و طرفهای منطقهای نیز از فرصت پیش آمده، برای تحقق امیال خود سوءاستفاده خواهند کرد.
در همین رابطه روزنامه «العربی الجدید» نوشته است: «اسرائیل تلاش خود را به منظور گسترش درگیری و اختلافات میان سوریها و گفتمانهای فرقهای و جناحی آغاز کرده و تلاش میکند از دوره حساس انتقالی که در آن سوریها باید آینده کشورشان را رقم بزنند، بهرهبرداری کند.»
دردناک است که حفظ تمامیت ارضی سوریه که روزگاری از اولویتهای اساسی این کشور بود، امروز در سایه بحران پیش آمده فراموش شده و جریانهایی که قدرت را به دست گرفتهاند، تاکنون در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی واکنش نشان نداده و شاهد تجاوز و پیشروی دشمن شماره یک جهان اسلام در سرزمین شام هستیم.